از شیخ بهایی تا نیوتون و از آنجا تا هرم لمجیر در اصفهان!
کد خبر: ۱۲۳۳۹
تاریخ انتشار: 2015 September 24    -    ۰۲ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۵

بارها اشاره کرده ام که گاه در باره گذشته خود زیاده از حد سخن می گوییم و اشخاصی را و تمدنی را و گذشته ای را بالاتر از آنچه هست معرفی می کنیم و برتر از همه عالم و آدم می دانیم. البته هدف ما مقدس است و می خواهیم به نسل جدید، ایمان به خویش را تزریق کنیم، اما از آن سوی ماجرا غفلت می ورزیم که با این ستایش های بی مورد،و جعلیات بی اساس، آنها را متوهم بار می آوریم. این توصیه به معنای تحقیر گذشته نیست، به معنای آن است که ما منصف باشیم و اگر مناره ای در شصت متر در فلان نقطه کشور داریم، آن را تمدن اولین و آخرین بشر معرفی نکنیم. چنان که لازم است در باره بزرگان علم و هنرمان هم آنچنان که هست قضاوت کنیم نه بیشتر و نه کمتر.
برای نمونه شیخ بهایی یکی از این رجال است. دانشمندی است شناخته شده و معتبر که در هر علمی بهره ای دارد و قلمی روان و در میان معاصران خود، نخبه ای است شایسته. اما در اطراف او آن قدر آسمان و ریسمان بافته و ساخته شده که از وی یک شخصیت بی نظیر در تاریخ بشر، یک مخترع، یک مهندس، یک ریاضیدان بزرگ، و.... چه و چه ساخته شده است. طبیعی است که قصد بنده جسارت به این شخصیت عالم و ممتاز نیست، بحثم بر سر داستانهایی است که سر هم می شود و رشته ای مرکب از دانایی ها و نادرانی های شگفت می شود که دیگر نمی توان از ذهن عامه بیرون کرد و توهماتی که ناشی از آن است و احساس و انگیزه ای که باید صرف تلاش بیشتر شود به صورت یک حس نوستالژیک به حالت خود ارضایی، رخوت را در پی دارد.
شیخ بهایی که دانشمندی با ریشه عربی و تربیت عجمی است، فردی دنیا دیده هم بود و عالَم عثمانی را هم سیر کرده بود و با کتاب هم سرو کار داشت و به دلیل علائق عرفانی با مذاهب مختلف دمخور شده و فردی اجتماعی و بسیار فهیم و شیخ الاسلام وقت بود. اما آنچه از او مانده، چندان زیاد نیست، و آثارش هم آثاری مختصر اما متقن و بیشتر درسی و قابل استفاده است، اما علمیتی که در این داستانها و افسانه ها گفته می شود در این آثار دیده نمی شود. حتی در مقایسه با چهره ای مانند خواجه نصیر اساسا، فاصله بسیار زیادی دارد.
در این قبیل موارد، استشهاد به موارد داستانی و شگفت و عوامانه می شود که نه با اصول علمی رایج سازگار است ونه اخبار دقیق تاریخی گزارشی از آنها بدست داده و نه آثار تاریخی و مخطوط موجود آن حرفها را تایید می کند، هرچند می دانیم و مطمئن هستیم که در میان معاصران خود برجسته و مورد تأیید بوده است.
اما این که چرا سراغ این مطلب آمدم دلیلش این بود که در جایی دو بیت شعر عربی در ماده تاریخ ایشان به عنوان یک عالم برجسته و با تعبیر «خاتم المجتهدین» دیدم. سابقا در عالم آرای عباسی این دو بیت شعر را در تاریخ وفات وی از قول میرزا ابوطالب اعتماد الدوله آورده بود:
رفت چون شیخ ز دار فانی / گشت ایوان جنانش مأوای / دوستی جست زمن من تاریخش / گفتمش شیخ بهاءالدین وای / و این سال 1030 هجری را نشان می دهد. (عالم آرای عباسی: ج 3، ص 968)
بنده هم دو بیت شعر را در مجموعه ای مشتمل بر چهار رساله در بدیع و عروض دیدم با این تیتر: «تاریخ خاتم المجتهدین الشیخ بهاءالدین» وبه این شرح:
بدر العراقین خفی ضوءه / و نیر الشامی و شمس الحجاز / اردت تاریخا فلم اهتدی / له فالهمت قل الشیخ فاز. این دو بیت در روضات الجنات (ج 7، ص 79) از قول سید نعمت الله جزائری هم آمده است. منبعی که من دیدم نسخه ای است مشتمل بر چند رساله ادبی که محمد هادی بن محمدرضا در سال 1108 آن را کتابت کرده است.

رسول جعفریان

در جستجویی که برای یافتن این اشعار کردم، متوجه شدم که وبلاگی با نام lamjir.ir دنیایی از اباطیل و مرخرفات در باره شیخ بهایی نوشته است. در این وبلاگ از جایی در اصفهان با نام هرم لمجیر یاد شده که شخصی خودش آن را ساخته و آن را مظهر علوم اولین و آخرین شیخ بهایی و دیگران کرده است.
http://lamjir.persianblog.ir/
از این بنا که بانی آن هم همین نویسنده متوهم است به عنوان « هرم لمجیر اولین سبک هرم سازی اسلامی در جهان» یاد شده و زیر آن و حوضچه ای که در آن ساخته شده آمده است:‌« حوضچه آب درون هرم لمجیر دریافت کنندة امواج انرژی هرم».

رسول جعفریان

این همه طلسم شیخ بهایی برای اصفهان

در صفحه دیگری از آن شرحی ضلع جنوبی آن داده شده بدین عبارات:
http://lamjir.persianblog.ir/post/14/
«بر ضلع جنوبی اصل هرم لمجیر، در جنب پنجره راهروی ورودی از سمت غرب، کاشی کاری زیبا و ظریفی، شامل تصویر نوجوانی یا جوانی مرحوم شیخ بهاء الدّین عاملی (شیخ بهایی) به چشم میخورد؛ که از درون هرم نیز، از همین پنجره بخوبی قابل رؤیت است. زمینه تصویر، سفید؛ و زمینه نوشته هایش فیروزه ای رنگ است. این تصویر نادر و کمیاب از مرحوم شیخ بهائی، که بر روی یک تابلوی چرمی قدیمی نقاشی شده، در اختیار مرحوم دکتر سید ابراهیم مهدوی اصفهانی (مقیم و درگذشتۀ لندن - در اواخر دهۀ هشتاد شمسی) از نوادگان مرحوم میر عبدالصّاحِب مهدوی رِنانی (رِهنانی) اصفهانی (وصیّ شیخ بهایی) بوده است. از آنجا که شیخ، نقش مهم و بلکه نقش محوری و مرکزی در بسیاری از ساخت و سازهای مهندسی و معماری سنتی اسلامی-ایرانی اصفهان، در عهد شاه عباس صفوی داشته است - ازجمله: ساخت مناره های متحرّک "منارجُنبان" (بر روی مقبره و بنائی مربوط به عهد مغول)؛ و "گرمابه یا حمام شیخ"، که با یک شمع گرم می شده و پس از خاموش کردن آن، دیگر هیچکس نتوانسته آنرا روشن سازد! (بر خلاف ادّعاهای سست و واهی برخی به اصطلاح: کارشناسان! که ادّعا میکنند راز آنرا کشف کرده اند!)؛ و مهمتر از همه: "تقسیم آب زاینده رود" و توزیع شبکه مادی ها (جوی های آب) در تمامی مناطق و محلات شهر اصفهان (طومار شیخ بهایی)؛ و دهها خدمات ارزشمند علمی و فنی، و بناهای ارزنده و طرّاحی ها و ابداعات شگفت انگیز دیگر... - لِهذا، بانی هرم لمجیر، جهت تجلیل و تعظیم نام و یاد و خاطرۀ این مرد بزرگ، این کاشی ظریف را در این ضلع یا وجه جنوبی (که مقابل شهر اصفهان می باشد) نصب نموده است».
تصاویری که از این هرم لمجیر در وبلاگ مزبور آمده، شگفت است، بنایی که چند عکس به در و دیوار آن چسبیده شده اما بسیار معجزه ها در آن وجود دارد.

رسول جعفریان

از جمله بالای عکسی نوشته است: «کانون داخل هرم لمجیر محل تمرکز امواج انژری هرم. » از مزایای این بنا این است که از زاویه ای از آن می شود کوه صفه را دید!
یا بالای عکس دیگری نوشته شده است: «خسوف و ماه گرفتی کامل 19 آذر 90 از درون هرم یا رصد خانه لمجیر.» پنجره جنوبی آن هم که غوغاست و بنگرید در:
http://lamjir.persianblog.ir/tag/%D9%87%D8%B1%D9%85_%D9%84%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%B1%D8%8C_%D9%BE%D9%86%D8%AC%D8%B1%D9%87_%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8%DB%8C
تمام این بنا با ماده تاریخی که برای آن ساخته شده مربوط به سال 1388 است

رسول جعفریان

این نوشته ها، و صدها مطلب دیگر از این دست کار نویسنده ای است متوهم که زمانی دهها مقاله در دایره المعارف تشیع نوشت (و داستانهای خیالی انیشتین و آیت الله بروجردی و غیره و غیره ) و دهها سخن شگفت و غیرعادی در آن بود.
این قبیل نوشته های متوهم گونه که در وبلاگ دیگری با عنوان فهادان fahdan. Org هم آمده می کوشد تا معجزات شگفت علمی را با تمسک به برخی از روایات دینی به عنوان انکشافات مهم در عالم علم نشان دهد. در آن جا یک مقاله مفصل خواهید دید با عنوان حل معمای حدیث منتسب به خضر در تاریخ بنای اهرام مصر و این که اصول صاحب آن قلم تلاش می کند بگوید نماد فراماسونری را از هرام مصر بزداید!
شگفت آن که همان شخصی که این مطالب را بهم می بافد ، به کسانی می تازد که شیخ بهایی و نیوتون و دواینچی و سید جعفر شهیدی را فراماسون می دانند: عبارت ایشان این است:
«سابق، فقط می شنیدیم که این قبیل افراد ناآگاه، دانشمندانی چون نیوتون و داوینچی را به فراماسون بودن متهم میسازند! امروز متأسفانه میشنویم که برخی افراد مغرض، پا را فراتر نهاده و به حریم علماء بزرگوار شیعه نیز تجاوز و تعدّی می کنند و بزرگان ما چون شیخ بهائی (رضوان الله علیه) را به "سبب خیالی و موهوم" ترویج نقش ستاره شش پر یا پنج پر، در طلسمات شرف شمس و... در کتابها و رساله هایش، مأمور تبلیغ فراماسونری در ایران عصر صفوی می دانند!! و دانشمند معاصر مظلوم، مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی (رحمة الله علیه) را نیز با بافته های خیال و توهّم بی اساس خودشان، به "فراماسون" بودن متهم ساخته اند»
حالا ایشان خواسته اند از بناهای هرمی به عنوان آن که بنیانگزار آنها ادریس نبی (ع) است دفاع کنند و بگویند که این آثار هرمی اصلا ربطی به فراماسونی ندارد و پس از آن داستانهاست که سر هم شده است. صد البته که آنها هم مانند خود ایشان متوهم و گرفتار عالم خیالی هستند. ایشان در جای دیگری نیوتون و داوینچی را هم عالم شیعه می دانند و معتقدند که نیوتون بخشی از بحار را هم ترجمه کرده است!
ممکن است کسی بگوید چه کسی این قبیل وبلاگها را می خواند، اما بنده باید عرض کنم از قضا بخش مهمی از آنچه در پشت ذهن جامعه نقش اصلی را در هدایت افکار و ایجاد انگیزه ها بر عهده دارد، همین اباطیلی است که این قبیل افراد می بافند و به نام علم و‌آ گاهی و حتی به دفاع از علما و مذهب و روایات دینی مطرح می کنند.
ببخشید قدری طولانی شد، خواستم بگویم که فرصت های زیادی در صدا و سیما هم صرف بازگو کردن این قبیل مطالب می شود اما فکر کردم بهتر است این را دیگران بگویند.

رسول جعفریان



خبرآنلاین
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار