آغاز روز جوان به همراه کیکاووس بن وشمگیر
کد خبر: ۱۲۲۴
تاریخ انتشار: 2015 May 30    -    ۰۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۴
به مناسبت روز جوان، بر آن شدیم از کتاب جامع قابوس نامه عنصرالمعالی کیکاووس بن وشمگیر، چند سطری بیاوریم و شما را با گوشه ای از این کتاب آشنا نماییم؛ بنابراین، بندی که پیش روی شماست از دوران جوانی و پیری است که خواندن آن خالی از لطف نیست.
قابوس نامه عنصر المعالی کیکاووس بن وشمگیر، از امیران دانشمند ایرانی قرن پنجم هجری، مصداق این سخن است. این کتاب جامع و متنوع، هدف تعلیم و تربیت را در آن عهد آشکار می کند. در اینجا به پندهایی از قابوس نامه درباره پیری و جوانی را با هم می خوانیم.

در پیری و جوانی


ای پسر‍! تا می توانی در خرد پیر باش؛ نمی گویم که جوانی نکن، اما در جوانی خویشتن دار باش و از جوانان دل مرده و بی نشاط نباش که جوانِ چالاک و بانشاط پسندیده است. نیز از جوانان نادان مباش؛ زیرا از نشاط و چالاکی، بلا و رنج حاصل نمی شود، ولی از نادانی به رنج و مصیبت گرفتار می شوی. در جوانی بهره خود را از روزگار به اندازه توان خویش بردار که چون پیر شدی، دیگر نمی توانی از جوانی بهره مند شوی.

هرچند جوان هستی، خدا را فراموش مکن و از مرگ ایمن مباش که مرگ نه مخصوص پیران است و نه جوانان و بدان هر که به دنیا آید، می میرد.

یکسره با جوانان نشست و برخاست مکن؛ با پیران نیز هم نشینی کن. دوستان و معاشران تو باید هم از پیران باشند و هم از جوانان؛ تا اگر جوانان به علت جوانی خواستند کار ناشایستی انجام دهند یا سخن ناپسندی بگویند، پیران از آن کار مانع شوند؛ زیرا پیران چیزهایی می دانند که جوانان نمی دانند. اگرچه عادت جوانان است که پیران را مسخره کنند؛ زیرا که پیران را محتاج جوانی می بینند، اما نباید بدین علت جوانان خود را از پیران برتر بدانند و به آنان بی احترامی کنند، اگر پیران در آرزوی جوانی هستند، جوانان نیز بدون شک در آرزوی پیری اند، در حالی که پیر به این آرزو رسیده و آن را یافته و ثمر آن را برداشته، ولی وضع جوان بدتر است؛ زیرا که او این آرزو را دارد، اما شاید بدان برسد و شاید نرسد.

چون درست بنگری، پیر و جوان هر دو به هم حسد می ورزند؛ اگرچه جوان خود را از هرکس داناتر می داند. پس تو مانند این جوانان نباش، به پیران احترام بگذار و با آنان به ناروا و ناشایست سخن مگو؛ زیرا جواب پیران، سبب خاموشی بهت آور جوانان می شود.

چنان شنیدم که پیری صدساله، گوژپشت و خمیده قامت، به عصایی تکیه کرده بود و می رفت. جوانی از روی تمسخر به او گفت: «ای پیرمرد! این کمان خود را چند خریده ای تا من نیز یکی مانند آن بخرم؟» پیر گفت: «اگر صبر کنی و زنده بمانی، این کمان را به رایگان به تو می بخشند، هر چند از گرفتن آن خودداری کنی».

اما با پیران ناپرهیزکار دوستی مکن که دوستی با جوانان پرهیزکار، بهتر است از هم نشینی با پیران ناشایست. تا جوانی، جوان باش و چون پیر شدی، پیری کن، زیرا هنگام پیری دیگر جوانی کردن شایسته و زیبنده نیست.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار