به گزارش «تابناک با تو»؛ ما آدمیان، کار خیر و کار شر را به تنهایی و بدون اثر پذیری از دیگران انجام نمی دهیم. از این رو نه تمام افتخار رفتار مهربانانه را باید به پای خود نوشت و نه ننگ یک فعل خشن غیر اخلاقی را به پای دیگری.
توضیح این که باید بسیاری علل و عوامل جمع شود تا مثلا من بتوانم دانشگاه بروم و درس بخوانم. علل و عواملی که من در ایجاد آنها نقشی نداشته ام بلکه فقط مصرف کننده آنها هستم. دانشگاه را من تاسیس نکرده ام. کتاب ها را من ننوشته ام. ساختمان و آزمایشکاه را من نساخته ام. علم را من تولید نکرده ام. و هلم جرّا......
من از سرمایههای انباشت شدهای استفاده کردهام که در تولید آنها سهمی نداشتهام و البته به قدر وسعم نیز زحمت کشیدهام و بر آن سرمایه اندکی افزودهام. این گونه است که ما بر حاصل دسترنج میلیون ها انسان دیگر تکیه زدهایم و از خوان بیکران سفره شان، لقمهها برچیدهایم. سعدی درست می گفت: ازدست و زبان که برآید/ کز عهده ی شکرش بردر آید. از این رو واقعا باید فروتنانه و مشفقانه دین خود را به جامعه ادا کنیم. و هیچ منتی بر دیگران نداشته باشیم.
اما از سوی دیگر، رخدادها و رویدادهای تلخ نیز چنین است. بسیاری از علل اجتماعی و روان شناختی در نحوه ی کنش و واکنش ها حضور و سهم دارند. این سخن، هیچ از مسئولیت اخلاقی و حقوقی فردی اشخاص نمیکاهد. اما نمیتوان واقعیتها را نادیده گرفت. علل و عوامل متعددی بر روی هم اثر میگذارد تا شخصی دست به جنایتی ببرد و یا قتلی را مرتکب شود.
علل بعید و قریب با آثار و نتایج متفاوت. اگر یادتان باشد چند سال قبل که یکی از اشرار، به نام بیجه، به چه خشونت های هولناک و جنایت های غیر انسانی دست زده بود. اما به این سوال بیندیشیم که: بیجه، چرا بیجه شد؟ آیا تمام مسئولیت بیجه شدنش بر عهده ی خود اوست؟ و یا همه ی افرادی که در سرنوشت این فرد نقطه ی سیاه و دردناکی نهادند نیز مسئول هستند؟ شاید باورمان نشود که اگر شبکه ی علل و عوامل خشونت ها و انحرافات را به خوبی توصیف و تبیین کنند، ای بسا ما هم در آنها شریک باشیم. ما بیگناه نیستیم.
"روبلس، امانوئل"، در نمایشنامه ی "مونتسرا"، دستان آلوده ی همهی اهالی یک خانه را در یک خودکشی برملا کرده است. داستان دختری که خودکشی کرده است. نمایشنامه نویس نشان میهد که همه ی کسانی را که در زندگی او اثر منفی گذاشته اند و بتدریج او را به لبه ی پرتگاه مرگ کشانده اند، چه کسانی هستند. و این در حالی است که خودشان از این که در پورسه ی خودکشی آن دختر دخالت داشته اند بی اطلاع بوده اند. او همه ی افرادی را که ناخواسته در خودکشی دست داشته اند، رسوا می سازد.
و ما برای گریز و خلاصی از عذاب وجدان، خشمگینانه همه ی کاسه کوزه ها را بر سر یک نفر می شکنیم. آن که در سلسلهی علل، آخرین حلقهی آشکار زنجیر است. او را از جامعه حذف می کنیم تا یادمان برود که ما هم در رخدادهای تلخ، سهم داریم. تا خود را پاک تر از آن بدانیم که چگونه برای دیگران رنج می آفرینیم و دیگران را به تباهی می کشانیم. ما همه، گناهکاریم، گرچه وزن گناه ما ممکن است با هم برابر نباشد.
علی زمانیان