زشتی جهان امروز نتیجه ی طغیان و خودپرستی انسان ها؟!
کد خبر: ۱۱۸۶۲۲
تاریخ انتشار: 2018 August 18    -    ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۶
در رمان برادران کارامازوف ؛ ایوان برادر وسطی که بنظر می رسد از روحیه الحاد و انکار خدا برخوردار است ؛ به برادر کوچک تر از خودش آلیوشا که خدا باور و معنوی است می گوید: من منکر وجود خدا نیستم ولی از جهانی که آفریده ؛ متنفر و بیزارم...

زشتی جهان امروز نتیجه ی طغیان و خودپرستی انسان ها

زشتی جهان امروز نتیجه ی طغیان و خودپرستی انسان هابه گزارش «تابناک با تو»؛ در رمان برادران کارامازوف ؛ ایوان برادر وسطی که بنظر می رسد از روحیه الحاد و انکار خدا برخوردار است ؛ به برادر کوچک تر از خودش آلیوشا که خدا باور و معنوی است می گوید: من منکر وجود خدا نیستم ولی از جهانی که آفریده ؛ متنفر و بیزارم.

جهانی که صدای بیداد و بی رحمی از چهار گوشه آن به گوش می رسد و بشترین جلوه هایش رنج انسان بیگناهی است که نه کسی او را می بیند و نه صدایش را می شنود.

خشونت ؛ بی رحمی ؛ فقر وتهیدستی و بی بند و باری و حرمت شکنی از جمله نمادهایی است که بر در و دیوار این زندگی نقش بسته و اندوه و غم های دلشکاف را بر آدمیان تحمیل کرده است.

از برادر دیندارش می پرسد ؛ پس خدا کجاست تا این رنگ سیاه را از چهره زندگی غمناک انسانها بزداید و به قلب زخمی آدمی التیام بخشد.

آلیوشا ؛ همان برادر مومن ؛ به آرامی می گوید : ایوان تو طغیان کرده ای!

با خواندن این مطلب ؛ خواننده ابتدا تعجب می کند که این چه پاسخ بی ربطی است آنهم از آلیوشا که در سراسر رمان چهره ای محبوب و ملایم و دوست داشتنی دارد ولی با کمی تامل روشن می شود که آلیوشا قصد دارد پرده از یک حقیقت تلخ ولی بسیار مهم بر گشاید که بنظر می رسد تامل بر انگیز باشد.

در واقع سخن کوتاه اما اندیشه ساز آلیوشا این است که اگر جهان بشری درد آور و تاسف بار شده ؛ این خدا نیست که باید به میز محاکمه کشیده شود ؛ زیرا او انسان را زیبا و درخشان ؛ همراه با خرد و آزادی و اراده آفریده است ؛ چه اگر آدمی فاقد اراده و اشتیاق بود در سطح همان چوب و آهن باقی می ماند ؛آنکه به سیمای زندگی رنگ یاس و اندوه زده و بجای شادمانی و امید آهنگ حسرت و غم را نواخته طغیان انسان است ۰

انسانی که به حد خود ؛ سهم خود ؛ محدودیت و کرانمندی خود باور ندارد و سرکشانه در پی رام کردن دیگران و تجاوز به حقوق آنهاست و باعث بد آهنگ شدن سرود زندگی شده است.

اگر در زندگی صدای سوز و آه بگوش می رسد و اشگ کودکان بی دفاع و بی پناه ؛ تازیانه بر وجدان آدمی میزند ؛ همه برخواسته از خودخواهی انسانهای بی وفایی است که از هر فرصت و هر قدرتی سوء استفاده می کنند تا شکم بی محتوای خود را سیر و زندگی دیگران را که اهمیتی برایشان نداره پر از غصه و غم های دلشکاف سازند.

زشتی جهان امروز نتیجه ی طغیان و خودپرستی انسان ها؟!

کسی و یا کسانی که سطح خود را از سطح سایر انسانها بالاتر ببیند و از قله تکبر و خودخواهی به سایر انسانها همچون حشرات بی دست و پا و ضعیف بنگرند ؛ بتدریج با سنگدلی و بی رحمی به عرصه ای پا خواهند نهاد که ؛ پایمال کردن حقوق انسانها و بی احترامی به حرمت آنان و ترویج خشونت و تند خویی برایشان آسان و زیستن با طبل بی عدالتی و خشونت برایشان ارزان خواهد بود.

آنچه جهان خدا را زشت و بی رمق کرده نه خدا که طغیان آدمیان خودپرستی است که معتقدند زمین پهناور خاکی ؛ سفره ای است که فقط برای آنها پهن شده و دیگران مادامی که در خدمت آنها باشند آنهم - ذلیلانه و با کرنش و اطاعت - حق استفاده از نعمات محدود زمین را دارند و در غیر این صورت انسان نیستند و می توان با شقاوت و آهن دلی و با هزاران نیرنگ و فریب آنها را از زندگی محروم کرد و از سر راه برداشت.

آری ؛ زمین خدا عرصه ای است با دردها و رنج های بسیار ولی من خدا را محاکمه نمی کنم ؛ اما از آدمیانی که کور و سرمست اراده آنها معطوف به تخریب زندگی سایرین و تامین خوشی بی اصالت خودشان است به خدا شکایت می کنم و از آنهایی که سبب افزایش اندوه انسانها و کم رنگ کردن امید و شادمانی زندگی هستند بی زاري مي جوييم.

دكتر ناصر مهدوي

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار