به گزارش «تابناک باتو»؛ روزهاي خاصي در تاريخ کشور باستاني و متمدن ايران وجود دارد که يادآور حکايتها و وقايعي مهم و تأثيرگذار است.درباره فلسفه و علل پيدايش جشن نوروز نظرات متفاوتي وجود دارد که برخي از اين نظرات در اينجا آمده است.
با توجه به روايتهاي افسانهاي اسطورهاي ايران آغاز پيدايش جشن نوروز را به جمشيد، چهارمين پادشاه پيشدادي ايران نسبت دادهاند. قدمت اين اسطوره به عصر هند و ايراني ميرسد.
همچنين گفتهاند: خداوند در اولين روز از ماه فروردين کار خلقت انسان و ساير مخلوقات را به پايان رساند و آدمي براي سپاسگزاري و قدرداني از خداوند و نعمتهاي وي، به نيايش و شادماني پرداخت.يکي ديگر از فلسفههاي جشن نوروز را نزول فروهرهاي درگذشتگان به زمين در روز اول فروردين دانستهاند.
در اوستا آمده است که فروهرهاي درگذشتگان پاک در اول فروردين براي احوالپرسي از اقوام خود به زمين ميآيند و با ديدن مسرت و شادماني بازماندگان از اهورامزدا براي آنان طلب خير و رحمت ميکنند و بازماندگان پيش از آمدن فروهرها به نظافت و خانهتکاني منزل پرداخته و آماده پذيرايي از آنان ميشوند و کلمه فروردين يعني ماهي که متعلق به فروهران است.
از برپايي مراسم و آيينهاي نوروزي در دوران هخامنشي اطلاع دقيقي در دست نيست و تنها برخي از پژوهشگران چون فيلندر معتقدند که حجاريها و سنگنگارههاي باقيمانده از دوران هخامنشي نشاندهنده مراسم نوروزي در تختجمشيد است. اين آثار نمايشي از تقديم هدايا از جانب اقوام و ملل تابع هخامنشيان به حضور پادشاه است.
از چگونگي برگزاري نوروز در روزگار اشکانيان آثاري در دست نيست.شادروان پور داوود مينويسد: «هر چند اشکانيان، ايرانينژاد و زرتشتيکيش بودند ولي تسلط 80 ساله يونانيان موجب شد که آنان در باب آداب و رسوم ايراني بيقيد شوند و شايد در پايان دوره حکومت 476 ساله دوباره مليت ايران قوت گرفت.»
عيد نوروز در ايران باستان
نوروز يکي از کهنترين جشنهاي به جا مانده از دوران باستان است که اکنون در مناطق مختلف ايران و کشورهاي فارسي زبان آغاز فصل بهار را جشن مي گيرند.
اين جشن برخلاف همه جشنهاي مختلف سالانه با شور و شوقي وصف ناپذير همراه با جنب و جوش فراوان در ميان ملتها در اولين روز بهار آغاز ميشود.
افسانههاي بسياري برچگونگي پيدايي اين جشن وجود دارد که از آن جمله مي توان به برتري اين جشن به لحاظ عدم برابري نام ماه و روز اشاره کرد.
برخي از مؤمنان مسلمان همچون هاتف اصفهاني نوروز را مقارن با روز آغاز خلافت علي عليه السلام ميدانستند.
خانه تکاني
يکي از مظاهر جشن نوروز، هيجان، آشفتگي و درهم ريختگي است که باستانيان ريشه نا آرامي را در آرامش و اساس پريشاني را در سامان يافتگي ميدانستند خانه تکاني ازجمله آئينهاي نوروزي است که نشان از درهم ريختگي و هيجان وسپس نظم و نظافت دارد.
براساس اين آیین، ايرانيان باستان، با آمدن بهار، تمام خانه خود را براي نظافت زيرورو کرده و حتي گاهي خانهها را رنگ آميزي ميکردند و يا دست کم همان اتاقي که هفت سين را درآن ميچيدند، سفيد ميکردند.
مردمان آن روزگار، اثاثيه کهنه را به دورمي ريختند و اسبابي نو جايگزين اش مينمودند. شکستن کوزه را که جايگاه آلودگيها و اندوههاي يک ساله بود واجب مي دانستند. ظرفهاي مسين را به رويگران ميسپردند، نقرهها را جلا ميدادند، گوشه و کنار خانه را از گرد و غبار پاک ميکردند، فرش و گليمها را از تيرگي هاي يک ساله ميزدودند. اين آیين همچنان درميان ايرانيان مرسوم است و همه ساله از سوي مردم اجرا مي شود.
سبز کردن سبزه
ايرانيان باستان، از چند روز به عيد مانده سبزه سبز ميکردند. آنان دانههاي گندم، جو، برنج، لوبيا، عدس، ارزن، نخود، کنجد، باقلا، کاجيله، ذرت، و ماش را به شماره هفت- نماد هفت امشاسپند؟! - يا دوازده شماره مقدس برجها؟! در ستونهايي از خشت خام سبز کرده و باليدن هريک از اين دانهها را به فال نيک ميگرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروري خواهد بود.
خانوادهها به طور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (= انديشه نيک)، هوخت (= گفتار نيک) و هوورشت (کردار نيک) سبز ميکردند و فروهر نياکان را موجب بالندگي و رشد آنها ميدانستند.
سفره هفت سين
از اصيلترين و جذابترين پيک نوروزي ميتوان به سفره هفت سين اشاره کرد. ايرانيان با فراهم نمودن هفت سين به شماره هفت امشاسپند يا دوازده شماره مقدس برجها، اقلامي را در سفرهاي در خانههاي خود براي حلول و شکوفايي روز نخست بهار فراهم ميآورند.
دراين سفره چيزهاي از قبيل آب و سبزه نماد (روشنايي و افزوني) آتشدان نماد (پايداري نوروگرما) که بعدها به شمع و چراغ مبدل شد شير نماد(نوزايي و رستاخيز و تولد دوباره)،تخم مرغ نماد (نژاد و نطفه)، آيينه نماد (شفافيت و صفا) گذاشته ميشد.
همچنين سنجد نماد (دلدادگي و زايش وباروري)، سيب نماد (رازوارگي عشق) انار نماد (تقدس) سکه تازه ضرب نماد (برکت و دارندگي) ماهي نماد (ماه سپري شده اسفند) نارنج نماد (گوي زمين)گل بيد مشک گل ويژه ي اسفند نماد ( امشاسپند سپندارمز) از ديگر اين اقلام است.
گلاب که بازمانده رسم آبريزان يا آبپاشان است و نان پخته شده ازهفت حبوب، خرما، پنير، شکر، شاخههايي ازدرخت مقدس انار، بيد، زيتون، انجيردردسته هاي سه،هفت يا دوازده تايي) و کتاب مقدس از ديگر مواردي بود که درسفره هفت سين گذارده ميشد.
اکنون ايرانيان از رسوم برجاي مانده آن دوران، به هفت سين برگرفته از سير، سرکه، سماق، سنجد، سمنو و سبزه و سيب و گلهاي خوشبو از قبيل سنبل و سوسن بسنده ميکنند. هفت سيني، بعدها با حذف (ياي) به صورت هفت سين درآمده است. هنوز هم در بعضي از روستاهاي ايران اين سفره را، سفره هفت سيني ميگويند.
مراسم بازگشت مردگان
ايرانيان باستان عقيده داشتند، با آمدن نوروز، فروهرها (ريشه کلمه فروردين) يا رواح درگذشتگان به دنيا بازمي گردند و اگرخانه را تميز و بستگان را شاد ببينند خوشحال شده و براي بازماندگان خود دعا ميفرستند.
از اين رو چند روز به نوروز مانده در خانه مشک و عنبر ميسوزاندند وشمع و چراغ ميافروختند.
همچنين خانمها بهترين غذا را ميپختند و بر گور درگذشتگان خود ميپاشيدند و يک روز پيش از نوروز را که همان عرفه يا علفه و يا به قولي بيبيحور مي ناميدند، به خانهاي که در طول سال درگذشتهاي داشت به پرسه ميرفتند و دعا ميفرستادند ومي گفتند که براي مرده عيد گرفته اند.
بخشي از اين رسم همچنان در ميان ايرانيان مرسوم است، بطورئيکه درآخرين شب جمعه سال، با گلهاي بهاري از جمله سنبل به ديدار اهل قبور و درگذشتگان خود مي روند و براي درگذشتگان خود طلب مغفرت ميکنند.
چراغاني نوروزي
چراغاني نوروزي از ديگر سنتهاي قديمي ايرانيان باستان است.
درآن روزگار، اقوام آريايي به هنگام فرا رسيدن نوروز بر در و بام خانه ها و بلندي دژها مشعل روشن کرده،آتش افروخته و يا آنکه چراغي روشن بر در خانهها آويزان ميکردند.
حاجي فيروز
آمدن حاجي فيروز يا آتش افروز درروزهاي پاياني سال وهمزمان با آغازسال نوشمسي از بازماندههاي آیين ايرانيان باستان است که نشان از درهم ريختگي نوروز دارد.
دراين ايام افرادي با صورتهاي سياه براي تمثيل درکوچه و بازار به آمد و رفت ميپرداختند و بدين گونه فاصله ميان مرگ و زندگي و هست و نيست را درهم ميريختند و قانون و نظم يک ساله را محو ميکردند.
نوروز خوانان و يا حاجي فيروزها، جواناني هستند که به زبان فارسي ترانه نوروز ميخوانند و از آمدن نوروز خبر ميدهند و مژدگاني دريافت ميکنند.
آنان چنين ميخواندند: باد بهاران آمده، نوروز سلطان آمده، مژده دهيد اي دوستان، اين سال نو باز آمده.
در روستاها و شهرهاي مازندران و اردبيل نيز ازنيمه ماه اسفند، گروههاي نوروزي خوان راه ميافتند و در کوچه و خيابانها نوروزيه ميخوانند. اين رسوم، همچنان در آیين نوروز امروزه مشاهده ميشود.
روز عيد يا نوروز
بالاخره روز موعود يا نوروز همزمان با آغاز بهار از راه ميرسد. در اين روز در وقت تحويل سال تمام خانواده اقوام ايراني در کنار يکديگر جمع شده و گرد هم مينشستند و منتظر شليک توپ و آغاز سال جديد ميشدند.
سال نويي دگر با قرائت سورهاي از قرآن با دعاي يا مقلب القلوب و الابصار، يا مدبر الليل و النهار، يا محول الحول و الاحوال،حول حالنا الي احسن الحال، حلول ميکند و با شليک توپ و آتش بازي در آسمان همگان از حلول سال نو با خبر ميشدند.
پس از آن بزرگ خانواده از درون قرآن پولي برداشته و به اعضاي خانواده هديه ميداد و عيد را تبريک ميگفت.
آغاز سال جديد و رسوم برگزاري آن در هر کشوري متفاوت است و به دين، فرهنگ و نژاد آن باز ميگردد. اين آیين در ميان زرتشتيان به گونهاي ديگر برگزار ميشد يعني پس از تحويل سال، بزرگ خانواده بلند ميشود و به هر يک از افراد خانواده يک قاشق عسل يا شربت و سه دانه شيريني يا سه دانه ميوه خشک و يا سه سکه که بر روي برگ سبزي است هديه ميدهد و چنين است که هر ديني رسمهاي خودش را دارد.
آشنايي با مراسم نوروز در هشت کشور جهان
نوروز در پاکستان
در پاکستان غالبا صفت «عالم افروز» را در مورد عيد نوروز به کار ميبرند و اين حکايت از علاقهمندي مردم اين کشور به نوروز دارد. بسياري از خانوادههاي پاکستاني مراسم نوروز را گرامي ميدارند، به طوري که براي يکديگر کارت تبريک طلايي و الوان مزين به گل و بلبل که نشان از نو شدن طبيعت دارد، ميفرستند که معمولا بر آن عبارت عيد مبارک نقش بسته است. آنها هم مانند ايراني ها خانهتکاني ميکنند، لباس نو ميپوشند، به ديد و بازديد ميروند و سعي ميکنند کدورت و غم را از دلها بزدايند و زندگي را به شادي بگذرانند.
خانوادههاي پاکستاني به هنگام نوروز سفره نوروزي رنگين ميگسترانند و انواع شيريني و ميوهها را بر آن ميچينند و بزرگترها به کوچکترها هديه ميدهند.
از آداب و رسوم عيد نوروز در ميان مردم پاکستان تهيه نمودن انواع شيريني مثل «لدو»، «گلاب حامن»، «رس ملائي»، «کيک برفي»، «شکرپاره»، «کريم رول»، «سوهن حلوا» و همچنين پختن غذاهاي معروف اين ايام و عيدي دادن و گرفتن و ديد و بازديد اقوام است.
نوروز در تاجيکستان
نوروز در تاجيکستان، به خصوص در "بدخشان" با شکوه بسيار برگزار ميشود. نوروز براي مردم تاجيک که روزگاري سرزمينشان بخشي از ايران بزرگ محسوب ميشده عيد ملي اجدادي است و آن را غدير ايام يعني عيد بزرگ ميخوانند.
کلمه ايام در بدخشان مرادف عيد يا به جاي آن به کار ميرود. هر خانواده چند روز مانده به عيد خود را براي برگزاري آن آماده ميسازد. خانه تکاني صورت ميگيرد. همه از کوچک و بزرگ با بيقراري منتظر رسيدن نوروز ميشوند.
تاجيکها در نخستين روز نوروز، صبحانه را با انواع غذاهاي شيرين صرف ميکنند که عبارت است از حلوا، شيربرنج، غوز حماچ، به اين اميد که تا پايان سال زندگي شان شيرين باشد. پس از صرف صبحانه پارچه سرخي را بالاي در ورودي خانه ميآويزند که آن را نشانه بهروزي و خوشبختي مي دانند. آنگاه اثاث خانه را که از قبل تميز کردهاند به طرزي نيکو ميچينند، سپس پنجرهها را ميگشايند تا نسيم نوروزي در زواياي خانه به گردش درآيد.
نوروز در جمهوري آذربايجان
نوروز يکي از جشنهاي بزرگ در جمهوري آذربايجان است. اين جشن همه ساله از بيستم تا بيست و دوم مارس که تقريبا برابر با اول تا سوم فروردين است در اين کشور برگزار ميشود. در آذربايجان از چند هفته مانده به نوروز مردم براي برگزاري اين عيد خود را آماده ميکنند؛در شب چهارشنبه دختران نيتي در قلب خود ميکنند و در گذرگاهها ميايستند و اگر سخني موافق خواست خود از رهگذري بشنوند بسيار خوشحال ميشوند و مطمئن مي شوند که حاجتشان برآورده خواهد شد. براين اساس مردم سعي ميکنند در ايام نوروز سخني نامناسب که از آن بوي ياس به مشام آيد بر زبان نياورند و از به کار بردن سخنان ناپسند و حزنآور بپرهيزند.
در ميان مراسم نوروزي جمهوري آذربايجان، رسمهايي نظير فرستادن سفره سمنو، انداختن کلاه پوستين به درها، آويزان کردن کيسه و توبره از سوراخ بام در شب عيد و درخواست هديه نورزي از صاحبخانه بسيار قابل توجهاند که در مجموع عاملي براي ايجاد ازدياد محبت و مودت در ميان مردمند. در عيد نوروز نمايشها و بازيهاي مختلف که فزاينده شادي ميباشند در جمهوري آذربايجان رواج ميگيرد. در اين ميان ميتوان از اسبسواري، شمشيربازي، کمنداندازي، ورزشهاي زورخانهاي، طناب بازي و مانند اينها نام برد که در همه آنها اصل بر شادي و نشاط است.
نوروز در قرقيزستان
کلمه نوروز در ميان مردم قرقيزستان که به زبان قرقيزي صحبت ميکنند و به خط کريل مينويسند، واژه اي آشنا است، آنها هم عيد نوروز براي آنان از مقدسترين اعياد است و آيينهاي نوروزي را با شکوه تمام برگزار ميکنند، طوري که هيچ يک از مراسم ملي و مذهبي آنان جلوه و جلال نوروز را ندارد. نوروز در اين سرزمين تنها يک روز است که در بيست و يکم ماه مارس(اول تا دوم فروردين) برگزار ميشود.
خانوادههاي قرقيزي از نخستين ساعات صبح روز عيد از خانههايشان بيرون ميآيند و در ميدانهاي بزرگ شهر جمع ميشوند. در اين ميدانها بازارهاي موقت ايجاد ميشوند که در آن انواع اجناس، خوردني، پوشيدنيها و اسباببازيها عرضه ميشوند.. اين مراسم در شهرهاي بزرگ ساعتها به طول ميانجامند و مراسمي از قبيل نمايشهاي سوارکاران با لباسهاي عشايري و جنگي در حالي که سلاحهايي نظير شمشير، خنجر، نيزه، سپر، تيرو کمان با خود حمل ميکنند موجب ميشود تا مردم زمان را فراموش کنند
نوروز در ازبکستان
عيد نوروز در ازبکستان تعطيل رسمي است. در ايام نوروز سراسر کشور چراغاني ميشود مردم لباس نو به تن ميکنند؛ از آنجا که دولت کمونيستي اتحاد شوروي سابق، نوروز را جشني ديني ميدانست از برگزاري آن جلوگيري ميکرد، در نتيجه مردم به نقاط دور از شهر ميرفتند تا بتوانند مراسم نوروزي را برپا دارند. از همين روی، بسياري از اين جايها با نام نوروز همراه شده است، نظير نوروز بلاق (چشمه نور)، نوروزساي (جويبار نوروز) و نوروز تپه (فرازگاه نوروز).
نوروز در افغانستان
نوروز در افغانستان يا به عبارتي در بلخ و مزار شريف هنوز به همان فر و شکوه پيشين برگزار ميشود. در روزهاي اول سال همه دشتهاي بلخ و ديوار و پشت بامهاي گلي آن پر از گل سرخ ميشود. بلخ سبدي از گل سرخ يا اجاق بزرگي مي شود که اين لاله ها در آن ميسوزد. اين گل فقط در بلخ به وفور ميرويد و از اين روی، جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به يک معني به کار ميرود.
از آيين و رسم نوروزي در سرزمين بلخ ميتوان به شستشوي فرشهاي خانه و زدودن گرد و غبار پيش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبيل بزکشي، شتر جنگي، شتر سواري، قوچ جنگي و کشتي خاص اين منطقه اشاره نمود.
نوروز در قزاقستان
مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاري ميدانند و بر اين باورند که در اين روز ستارههاي آسماني به نقطه ابتدايي ميرسند و همه جا تازه ميشود و روي زمين شادماني بر قرارميشود. به اعتقاد آنها نوروز روزي است که «سنگ نيلگون» سمرقند آب ميشود.
در شب سال تحويل هر صاحبخانه دو شمع در بالاي خانهاش روشن ميکند و خانهاش را خانه تکاني ميکند؛ چون مردم قزاق باور بر اين دارند که تميز بودن خانه در آغاز سال نو باعث ميشود افراد آن خانه دچار بيماري و بدبختي نشوند.
در عيد نوروز جوانان يک اسب سرکش را زين کرده و عروسکي که ساخته دست خودشان است با آويز زنگولهاي به گردنش درساعت سه صبح که ساعتي معين از شب قزير است رها نموده تا به اين شکل مردم را بيدار کنند. عروسک در حقيقت نمادي از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام ميکند.
نوروز براي قزاقها بسيار مقدس بوده و اگر در اين روز باران يا برف ببارد آن را به فال نيک مي گيرند و معتقدند سال خوبي پيش رو خواهند داشت. در عيد نوروز مردم لباس نو و سفيد به تن ميکنند که نشانه شادماني است. ديد و بازديد اقوام دراين ايام با زدن شانهها به يکديگر از آيين و رسوم مردم قزاق در ايام عيد نوروز است، همچنين پختن غذايي به نام نوروز گوژه (آش نوروز) که تهيه آن به معني خداحافظي با زمستان و غذاهاي زمستاني است و از هفت نوع ماده غذايي تهيه ميشود در اين ايام جزو آيين و رسوم اين سرزمين است.
مسابقات معروفي نيز در ايام نوروز در قزاقستان برگزار ميشود که از مهمترين آنان ميتوان به «قول توزاق» اشاره نمود که بين گروه هاي مرد و زن برگزار ميشود. اگر برنده زنها باشند قزاقها معتقدند آن سال خوب و پربرکتي است اگر مردها پيروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود.
نوروز در زنگبار (تانزانيا)
شايد تعجب کنيد اما حتي در زنگبار هم مردم نوروز را جشن مي گيرند؛ چراکه در قرنهاي گذشته گروه بزرگي از مردم شيراز به زنگبار در کرانههاي شرقي قاره افريقا کوچ کردند و آيينهاي ايراني خود مانند نوروز را نيز با خود بردند. جشن نوروز در زنگبار «نوروزي» ناميده ميشود و هنوز يکي از جشنهايي است که با تغيير فصل در اين کشور گرامي داشته ميشود و بين مردم رواج دارد.
کاری از گروه وبگردی «تابناک باتو»
در چند قرن گذشته تلاش های زیادی برای بازیابی هویت ایرانیان انجام شد که جدی ترین تلاش ها در دوران صفویان بود اما به دلیل ضعیف بودن امکانات اطلاع رسانی در ان زمان، و نااگاهی حاکمان بعد از شاه عباس این امر به خوبی میسر نشد! امیدواریم تلاش هایی که در این دوره انجام می پذیرد و خیلی هااز این تلاش ها اگاهی ندارند مثمر ثمر واقع شود!