موفقیت در مدرسه از خانه آغاز میشود آموزشی که والدین در منزل به فرزند خود میدهند چه نقشی در یادگیری وی در مدرسه (به خصوص دورهٔ ابتدایی) ایفا میکند؟ دو جامعهشناس برای یافتن پاسخی برای این پرسش تحقیقی تجربی را از خانوادهٔ بیش از ۳۰۰ دانش آموز سال آخر دبستان به عمل آوردهاند. در این تحقیق در ابتدا از دانش آموزان ارزیابی جامعی به عمل آمد و پس از آن از والدین برای پی بردن به ارزشها، خواستهها و آموزشهایی که ایشان در خانه به فرزندان خود میدهند پرسش به عمل آمد.
اولین مسألهای که نتایج تحقیق نشان داد این بود که هرچه والدین کودک متعلق به طبقهٔ اجتماعی بالاتری باشند، نحوهٔ آموزشی که در خانه به فرزندشان میدهند تطابق بیشتری با آموزشی دارد که در مدرسه به وی داده میشود. این مسأله میتواند تا حدی موفقیت بیشتر این دانش آموزان در مدرسه را توجیه کند. این خانوادهها خواستههای بزرگتری برای فرزندانشان دارند و بیشتر از سایرین به استقلال فرزندشان احترام گذاشته و وی را در مسیر نیل به آن تشویق میکنند، البته به همان اندازه هم در مورد مسائل زندگی روزمره از فرزندشان توقع جدیت و مسئولیت پذیری دارند. در نهایت در این خانواده فعالیتهای آموزشی و فرهنگی در خانه تنوع بیشتری داشته و اهمیت بالاتری به آموزش بر اساس لذت و تفریح داده میشود: برای مثال برای یادگیری و تمرین مهارت نوشتاری، آنها از کتابهای داستانی برای کمک به فرزندشان بهره میبرند و ایشان را به کتاب خانه میبرند.
توجه به این مسأله الزامی است که به کار گیری روشهای تشویقی و تفریحی در آموزش کودک، نقش بسیار موثرتری از روشهای به اصطلاح «مدرسهای» ایفا میکند. نتایج به دست آمده در این تحقیق میتواند کمک شایانی باشد برای هم دانش آموزان و هم والدین ایشان. در نظامهای آموزشی مدرن مدارس باید همانطور که بعضا برای دانش آموزان درخانه برنامه ریزی میکنند، برای والدین او هم برنامه ریزی کنند چرا که الزاما همهٔ آنها با راهها و روشهای مختلف برای کمک به فرزندشان آشنا نیستند. این مسأله در نهایت میتواند کمک شایانی به دانش آموزان و خانوادههایی باشد که متعلق به طبقات پایینتر جامعه هستند.
رابطهٔ آموگازان و بازرسان آموزش و پرورش بررسی این مسأله شاید اندکی آزار دهنده به نظر برسد اما به هر حال به تازگی دو تحقیق متفاوت در این رابطه صورت پذیرفته که نتایج آنها در یک گاهنامه منتشر شده است. در تحقیق اول که در آلمان انجام شده این مسأله نشان داده شده است که در حال حاضر روشهایی که در مدارس توسط مسئولان و معلمان به کار گرفته میشود وابستگی بسیار اندکی به بازرسان دارد. به گفتهٔ نگارندگان این تحقیق، بازرسان شیوهٔ آموزشی جدیدی را در اختیار معلمان قرار نمیدهند بلکه تنها ایرادهایی که در روشهای آموزشی آنها وجود دارد را به ایشان یاداوری میکنند.
تحقیق دوم به صورت تجربی و بررسی بیش از ۳۲ مدرسه و ۳۰۰ معلم صورت گرفته است. به گفتهٔ نگارندگان این تحقیق، این مراجعهٔ مداوم بازرسان به مدرسه به منظور بررسی کار معلمان است که انگیزهٔ کافی را در ایشان ایجاد میکند تا کارشان را بهبود بخشند. حتی با وجود اینکه معمولا هر چه قدر یک معلم سابقهٔ کاری بیشتری داشته باشد اهمیت کمتری به ارزیابی میدهد، اما توجه نشان دادن به نتایج ارزیابی و بررسی دقیق نقاط ضعف و قوت میتواند برای یک معلم بسیار ارزشمند باشد حتی اگر تجربهٔ بسیار بالایی داشته باشد. روش آموزشیای که برای مدت ۲۰ سال توسط یک معلم به کار گرفته میشود، الزاما کاملترین روش ممکن نیست. در این میان همیاری معلمان از یک طرف و نظارت مدیر مدرسه از طرفی دیگر میتواند نقش بسیار موثری ایفا کند.
تحلیلی که به تازگی در حوزهٔ کشورهای عضو... (OCDE) صورت گرفته نیز تاییدی بر نتایج این دو تحقیق است. مطابق این تحلیل، تمامی معلمانی که بازرسان وزارت آموزش و پرورش بر کار آنها نظارت میکنند، نظر خوشی نسبت به نتایح ارزیابی ندارند، به خصوص زمانی که اصلاحات پیشنهادی به آنها جنبهٔ الزامی پیدا کند؛ در عوض بیش از نیمی از معلمان معتقدند که ارزیابیها مفید هستند و به ایشان اجازهٔ بهبود شرایط تدریسشان را میدهد.
این مسأله جالب توجه به نظر میرسد که معلمانی که نظر خوشی نسبت به ارزیابی دارند، نسبت به خود اعتماد بیشتری داشته و علاقهٔ بیشتری نیز به شغل خود نسبت به معلمانی دارند که به ارزیابیهای عنوان شده روی خوشی نشان نمیدهند.
منبع: انسانشناسی و فرهنگ