چگونگی تأثیر عاشق شدن بر مغز و بدن ما

هیچ تاثیری عشق بر مغز نداره ادم عاقل و دارای مغز سالم که در این زمانه عاشق نمیشه باید از قبل معیوب باشه تا عاشق بشی

چند وقتی پیش با او اشنا شدم در همان روز اول اشنایی احساس خوبی داشتم میخواستم احساسم کنترل شده باشد و خودم را برای هر لحظه از دست دادن هر کسی اماده میکردم تا روانم اسیب نبیند اما در ادامه داشتن این رابطه و ملاقاتهای من و او من او دلباخته او شدم چنان از دیدنش به وجد می امدم که سر از پا نمی شناختم حتی در نبود او در وصفش شعر می سرودم‌ و دنیا را زیباتر میدیدم روحیه ام بهتر شده بود و با هر زنگ گوشی دلم فرو میریخت اما من اشتباه میکردم عشق من نسبت به او یک طرفه بود و روابط روبه سردی نهاد تا جایی گه گاه به یک پیامک سرد تبدیل شده بود من امید به ماندگاری او داشتم ولی کار از کار گذشته بود خوب میدانستم که التماس برای نرفتن فایده ای ندارد و امیدی به بازگشتش ندارم چون خورشید از سمتی غروب کند هرگز طلوع نخواهد کرد و او در بدترین روز زندگیم از من جدا شد غرورم فرو ریخت و احساس بدی داشتم شبها گریه میکردم کسل و گوشه گیر شده بودم اما با گذر زمان حالم بهتر شد وبا ورزش سعی در یافتن روحیه از دست رفته خود شدم تمامی عکسها و شماره تلفن و هرچیزی که من را یاد او می انداخت از بین بردم انتقامجو نیستم اما هرگز او را نمیبخشم ......