سرانجام جامعه ای با خاطرات گریز و فرار این است
کد خبر: ۹۶۷۹۳
تاریخ انتشار: 2018 January 07    -    ۱۷ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۹
ویژگی این رفتارها سرعت و عدم تمایز و پشتوانه احساسی آن‌هاست. گاه لازم است، برای مواجهه با برخی محرک‌ها، فرد به سرعت و در آن واحد تصمیم بگیرد و عمل کند. به طور مثال، زمانی که اتوموبیلی با سرعت زیاد به ما نزدیک می‌شود، باید بتوانیم به سرعت واکنش نشان داده و خود را به کناری بکشیم. دومین دسته‌ی پاسخ‌ها، پاسخ‌های عقلانی و مدبرانه هستند که از طریق کورتکس مغز هدایت شده و برای اجرا نیاز به ...
 سرانجام جامعه ای با خاطرات گریز و فرار این است
 
سرانجام جامعه ای با خاطرات گریز و فرار این است  به گزارش «تابناک باتو»؛ مغز انسان به گونه‌ای سامان یافته که در برابر محرک‌های محیطی به دو شکل کلی پاسخ دهد؛ یک پاسخ، پاسخی غریزی است که ریشه در تکامل چندین میلیون ساله دارد که انعکاسی، بدون دخالت کورتکس و از مناطق زیرین قشرمغز منشأ می‌گیرد.
 
ویژگی این رفتارها سرعت و عدم تمایز و پشتوانه احساسی آن‌هاست. گاه لازم است، برای مواجهه با برخی محرک‌ها، فرد به سرعت و در آن واحد تصمیم بگیرد و عمل کند. به طور مثال، زمانی که اتوموبیلی با سرعت زیاد به ما نزدیک می‌شود، باید بتوانیم به سرعت واکنش نشان داده و خود را به کناری بکشیم.

دومین دسته‌ی پاسخ‌ها، پاسخ‌های عقلانی و مدبرانه هستند که از طریق کورتکس مغز هدایت شده و برای اجرا نیاز به گذراندن زمانی برای تصمیم گیری و تدبر هستند. پاسخ‌های دسته اول بیشتر ناخودآگاه بوده و فرایندهای شرطی در آن دخالت دارند. آن‌ها بدن را برای وضعیت ستیز، گریز یا فریز (انجماد) آماده می‌کند. این به معنی آن است که واکنشی در یک زمان خاص می‌تواند مناسب و زندگی بخش باشد در مراحل دیگر زندگی و در موقعیت‌هایی دیگر می‌تواند نامتناسب و حتی خطرآفرین باشد؛ به طور مثال، فردی که در کودکی در معرض حمله‌ی سگی در کوچه‌ی تاریک قرار گرفته و وحشت‌زده گریخته است، در زمان بزرگسالی هر زمان که در محیطی تاریک قرار می‌گیرد دچار تپش قلب، تعریق و ترس فراوان می‌شود و تمایل به گریز از آن محیط پیدا می‌کند. تا زمانی که او از منشا ترس خود آگاه نباشد این واکنش به شکلی اتوماتیک و خودکار تداوم می‌یابد. درحقیقت فرد در چنبره‌ی واکنش‌های تکراری خود اسیر می‌شود بی آن‌که چرایی آن را بداند.

در بعد جامعه شناختی نیز می‌توان چنین متصور شد ملتی که حوادث مختلفی را در تاریخ گذرانده و در حافظه‌ی تاریخی خود لحظات ستیز، گریز و فریز فراوانی را حمل می‌کند هر چه که زمان بگذرد و بر عمر ملت افزوده شود در ناخودآگاه جمعی خویش خاطراتی را حمل می‌کند که او را مستعد حرکات خودکار، اتوماتیک و انعکاسی می‌کند. حرکات و جنبش‌هایی که در صورت تکرار، خود بدل به عاملی آسیب‌زا و محرکی شرطی برای حرکات بعدی می‌شوند و جامعه را در گرداب تکرارهای بی پایان فرو می‌برد.

ملتی که از گذشته‌ی خود نیاموزد محکوم به تکرار آن است و بزرگی دیگر این تکرار را گاه در قالب تراژدی و گاه دیگر به شکل کمدی می‌بیند. عوامل اقتصادی بی‌شک در چنین حرکاتی نقش بازی می‌کنند اما این عوامل به عنوان کبریتی که بر انبار حاوی جعبه‌های مواد تلنبارشده ناخودآگاه می‌افتد عمل می‌کند. همانند فرد، جامعه نیز تنها با آگاهی یافتن بر عوامل برانگیزاننده حرکات و احساساتش است که می‌تواند بر آن‌ها مسلط شود و این نیروها را به سوی مسیری زاینده هدایت کند. این فرایند یک شبه، ناگهانی و انفجاری آن‌گونه که در حرکات انعکاسی زیر قشری می‌بینیم نیست بلکه فرایندی عقلانی، مدبرانه و آگاهانه است که نیازمند صبوری، بردباری و زمان است. عناصر آگاه جامعه به منزله قشر مغز هستند که می‌توانند نقشی مؤثر بر نظم دادن به نیروهای هیجانی و احساسی جامعه داشته باشند. اگر آن‌ها که باید چنین نقشی ایفا کنند خود در دام واکنش‌های غریزی احساسی بیفتند جامعه اسیر حرکات کوری می‌شود که ثمری جز تکرار گذشته ندارد.

دکتر علی فیروزآبادی
روانپزشک
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار