به گزارش «تابناک باتو»؛ در سالهای اخیر، الگویی ناساز و ناهنجار در کاربرد برخی از افعال در زبان گفتاریِ ما رایج شده است که به نظر میرسد با اصول و قواعد زبان فارسی مطابقت ندارد و با سرشت و ساختار زبان ما ناسازگار است. این الگوی ناروا که بیشتر در گویش پایتختنشینان رواج دارد عبارت است از کاربرد نابجای حرف «ش» در پایان صیغهٔ سومشخصِ مفردِ برخی از فعلها.
شاید شما هم در گفتوگوهای عادی یا از زبان بازیگران فیلمها، یا از مجریان رسانههای دیداری و شنیداری، چنین کاربردهایی را شنیده باشید، یا حتی ممکن است خودتان چنین نمونههایی را به کار ببرید؛
ـ پدرم دیشب به من گفتش... (گفتش به جای گفت)
ـ شهرکرد، سردترین شهر کشور هستش... (هستش به جای هست)
ـ این کار، کار درستی نیستش... (نیستش به جای نیست)
خوشبختانه هنوز پای این شیوهٔ نادرست به زبان نوشتاریِ رسمی باز نشده است، ولی دور نیست که این الگو نیز مانند بسیاری از الگوهای ناهنجار دیگر، به زبان نوشتاری هم راه بیابد. بد نیست از خودمان بپرسیم، این حرف «ش» از کجا آمده است؟ نقشش در این کاربرد چیست؟ و بر پایهٔ کدام قاعدهٔ زبانی به پایان این فعلها افزوده میشود؟
من هم میدانم که زبان، مقدس نیست و با اضافه شدن حرف «ش» به پایان برخی از فعلها، آسمان به زمین نمیآید؛ اما زبان، ابزاری است برای مفاهمه و ما تا جایی که میتوانیم باید پیرایهها را از رخسار آن بزداییم و بر سادگی و روشنی و روانیِ آن بیفزاییم؛ نه این که آن را بَزَک کنیم و بیهوده بر آن پیرایه ببندیم؛ یا پا از قواعد آن بیرون بگذاریم و آن را پیچیده و ناموزون کنیم.
زبانْآگاهی یا «Language Awareness»، به معنیِ «حساسیتِ زبانی» یا «استفادهٔ درست و آگاهانه از زبان» وظیفهٔ همه ماست، زیرا زبان، پایهٔ انتقال معانی و مفاهیم است و استفادهٔ درست و آگاهانه از آن، به گسترش درک و فهمِ بهتر، کمک میکند.
روحالله سلیمانیپور
درضمن برخی لهجه ها هم آخر کلمات رو با یه حرف اضافه ادا میکنن و اتفاقی در زندگی عادیشون نمی افته مثل اصفهانی ها (س) خوزستانی ها و مازندرانی ها (ه)و ...
چرا در مورد افعال جدید مثل گورخید ،بزنگ ، لاو ترکوندن و ... مطلب نمینویسید.