به گزارش «تابناک باتو»؛ هرچند من عاشق بوی کهنگی کتابهای قدیمی کتابخانهام و هر چین و شکن و تاخوردگی و حتی پارگیهای آنها هستم، از همان کودکی وقتی کتابی را تمام میکردم، نگاهی به طراحی جلد کتاب میکردم و با خودم میگفتم: نه! این طراحی خوب نیست.
یعنی به نظر میرسید که تصویر انتخاب شده، ویرایش شده، یا اختصاصی برای روجلد کتاب، ارتباط کمی با محتوای کتاب داشت یا اینکه از نظر زیباییشناسی در رتبه بالایی قرار نداشت.
باید اعتراف کنیم که از نظر تصویرسازیهای خلاقانه برای کتابها، چندان قوی نیستیم. باید در نظر بگیریم که جلد کتابها در بسیاری موارد چه بخواهیم و چه نپسندیم، عامل مهمی برای انتخاب و خرید کتاب هم است.
یک روجلد خوب میتواند باعث شود که حتی یک کتاب فلسفی، تاریخی و انتزاعی نه چندان عامهپسند، فروش بهتری پیدا کند.
در زمینه روجلد، بعضی از ناشران قدیمی و جدید که ما بسیار جزماندیش هستند و ما موارد متعددی را سراغ داشتیم که آنها برای دهها کتاب خود فقط یک طراحی ساده داشتند و فقط عنوان و اطلاعات کتاب را اضافه یا کم میکردند.
در زمینه تصویرسازی وضعیت بعضی از ناشران ما بهتر بود. مثلا به نظر میرسید که طراح کتابهای ژول ورن دوران کودکی ما، با شناخت خوب از محتوای کتاب، هر کدام از آنها را طراحی میکرده است.
اما واقعا چه اجباری است که در هنگام تجدید چاپ، همان روجلدهای قبلی تکرار شوند. آیا زمان آن نرسیده است که این روند را تغییر بدهیم و طراحیهای مدرن را وارد هنر تصویرسازی کتابها و طراحی جلد کنیم.
یکی از ضعفهایی روتینی که مکرر مشاهده میشود و من اصلا نمیپسندم این است که در مورد کتابهایی که دارای اقتباس سینمایی هستند، این اصرار وجود دارد که از تصاویر فیلم روی جلد کتابها استفاده شود. در صورتی که کتابها غالبا دارای هویت مستقل و محتواها و مفاهیم افزون بر فیلمها هستند و به گمانم استفاده سرسری از تصاویر فیلم برای روجلد، نوعی فروکاستن از ارزش ادبی کتاب است.
البته در این میان باید تنگناهای مادی ناشران رو هم در نظر گرفت. چرا که مسلما خلق روجلدهای زیبا و خلاقانه، هزینههای خود را هم دارد.
نگاهی به روجلدهای جدید زیر برای رمانهای کلاسیک میتواند، الهامبخش باشد. در زیر هر روجلد جدید، من روجلد ترجمه فارسی کتاب را هم برای مقایسه شما آوردهام.