چرا علم آموزی در کشور ما نهادینه نشده است؟
کد خبر: ۸۸۱۹۸
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: 2017 October 11    -    ۱۹ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۹
معمولا گفته می شد، غرب و شرق، اما حالا بخشی از شرق، خود را از وضعیت عقب ماندگی قبلی رهانیده و با سرعت در حال رقابت با «غرب» است. با این حال، خاورمیانه و کشورهای پیرامونی آن و نیز افریقا و بخش هایی از امریکای لاتین، همچنان از عقب ماندگی رنج می برند، و طبعا در فکر رهایی از این وضعیت هستند.
 
چرا علم آموزی در کشور ما نهادینه نشده است؟    به گزارش «تابناک باتو»؛ شاید یکی از پربسامدترین مفاهیم در مباحث و نوشته های تمدنی و اجتماعی ما، به ویژه در مقایسه میان غرب و شرق، مفهوم «عقب ماندگی»، یافتن علل آن و تلاش برای جبران آن یعنی رسیدن به پیشرفت و توسعه باشد.

در این وضعیت، یکی «ما» هستیم و دیگر «غرب». نسبت این دو به همدیگر، و فاصله عریض و طویل میان آنها، تأمل بسیاری از اندیشمندان و سیاستمداران ما را در پی داشته است. در چند دهه اخیر، با پیشرفتی که در شرق آسیا پیش آمده، یک ابهام دیگر هم بر آنچه بود افزوده شده است. معمولا گفته می شد، غرب و شرق، اما حالا بخشی از شرق، خود را از وضعیت عقب ماندگی قبلی رهانیده و با سرعت در حال رقابت با «غرب» است. با این حال، خاورمیانه و کشورهای پیرامونی آن و نیز افریقا و بخش هایی از امریکای لاتین، همچنان از عقب ماندگی رنج می برند، و طبعا در فکر رهایی از این وضعیت هستند.

متفکران ما چه اندیشه ای در این باره داشته اند و چه راهکاری ارائه داده اند؟

در این باره و در یک قرن و نیم، صدها هزار صفحه از کتاب و مجله و مقاله نوشته و چاپ شده و بارها و بارها در این باره سخن گفته شده است. راهکارهای اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی و تربیتی همواره ارائه شده، و بوده اند کسانی هم که راه حلهای ترکیبی ارائه کرده اند. این راه حلها همواره مورد حمایت اصحاب اندیشه و عمل بوده و دولت ها برای اعمال برخی از این راه حلها تلاش کرده اند. کمتر دولتی بوده و هست که هوس رسیدن به «تمدن» را نداشته باشد. از عباس میرزا تا ناصرالدین شاه که سه بار به اروپا رفت که تمدن بیاورد، تا برسد به انقلابیون مشروطه، که می خواستند ایران را نجات دهند، تا صد و ده سال پس از مشروطه، همه در آرزوی این بوده اند که کشوری پیشرفته داشته باشند.
 
 

این که چه اندازه در این باره آگاهانه عمل شده، و این چرا ما نتوانسته ایم به نقطه مطلوب برسیم، همچنان یک سوال اساسی اما بدون پاسخ است. روشن است که ایجاد نوعی تعادل در مجموعه شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، می تواند پیش شرط رسیدن به نقطه ای باشد که ما در مسیر پیشرفت و توسعه قرار گیریم. بماند که بسیاری از مردم ما،  از اساس مخالف پیشرفت بوده و همه این پیشرفت ها را مظهری از مظاهر تمدن غربی دانسته و تا آنجا که توانستند و بتوانند برابر آن مقاومت کرده و می کنند.

با این حال، در ظاهر، این جریان به این صراحت عمل نمی کند، و دست کم، بسیاری از متفکران و سیاستمداران ما در شعار با آن جریان همراهی ندارند، و طرفدار توسعه و پیشرفت هستند. من همچنان به این که بخشی از جامعه ما عمیقا نگران این گونه پیشرفت است و دلش می خواهد در همان وضع قبلی بماند، فکر می کنم.
شاید یکی از جدی ترین راه حلها در این زمینه، سرمایه گذاری روی حوزه تعلیم و تربیت، تأسیس مدارس و سپس دانشگاه ها بوده است.

تأسیس دارالفنون در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه و با پیگیری امیر کبیر، نخستین گام برای پیشرفت بود. بماند که اندکی بعد شاه مملکت به خاطر این که دارالفنون چشم و گوش مردم را باز می کند و سلطنت ایشان به خطر می افتد آن را محدود کرد و اجازه رفتن دانشجو به خارج را هم نداد.

بعدها در سطح مدارس و سپس تأسیس دانشگاه تهران این کار ادامه یافت تا امروز که ما شمار زیادی دانشگاه در سطح کشور داریم که قرار است ایران را به لحاظ علمی پشتیبانی کرده و راه توسعه را هموار کنند. مسلم است که نمی توان در باره اهمیت نقش «علم در پیشرفت» تردید کرد، اگر ادعا نشود که این امر، بنیادی ترین نکته در ایجاد تمدنی است که در پنج قرن اخیر، متکی بر علم و کشفیات جدید، به این نقطه رسیده است.

اکنون پرسش این است، کشور ما از تأسیس دارالفنون تا الان، آیا توانسته است کشور ما را از نقطه نظر علمی به مرحله ای برساند که برای ایجاد یک کشور قوی و متمدن آمادگی داشته باشد؟ به نظر می رسد، ما به این نقطه نرسیده ایم. در واقع، به رغم تلاش هایی که صورت گرفته ما از نظر علمی، نتوانسته ایم به نقطه مطلوب برسیم. ممکن است در قدیم، سهمی در بخش علمی تمدن قدیم داشته باشیم، اما امروز، ما چه سهمی در پیشرفت علمی بشر داریم؟

آیا برای یک بار هم شده، موفق به گرفتن جایزه نوبل در فیزیک یا شیمی شده ایم؟ روشن است که برخی ممکن است نسبت به این مسأله با تمسخر برخورد کنند، و با توجه به چیزهایی که صبح تا شام از رادیو و برخی از سخنرانان می شوند حق دارند، اما حقیقت آن است که سهم ما در تولید علم در جهان امروز بسیار اندک است. ممکن است ما توانسته باشیم علم جدید غربی را تا حدودی درک کنیم، یا در پزشکی، در دل جریان علم پزشکی امروز غرب برای خود جایی باز کنیم، اما از نظر تأسیس دانش نه پزشکی و نه دیگر علوم جدی، کاری انجام نداده ایم.
رسول جعفریان
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۵۸ - ۱۳۹۶/۰۷/۱۹
1
2
عالی بود، یکی از راههایی که اقبال عمومی به علم و دانش زیاد گردد بوجود آمدن هویت ملی است تا هرکس وظیفه خود بداند که از طریق علم مقدمات توسعه کشور را فراهم نماید و البته نیازمند توجه مالی خاص دولت به مقوله علم و دانش است تا دانشگاهیان مملکت بواسطه درامد کمتر به بازار و واسطه گری و دلالی و ساخت و ساز و... روی نیاورند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۰۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۱۹
0
0
متاسفانه معلمین ما از لحاظ رفتاری هنوز معلمی بلد نیستند چه رسد به بنیه علمی .پسر من در یکی از مدارس مثلا خاص درس خوند ولی نمیتوانست دروغ گفتن و فیلم بازی کردن وچند قالب شخصیتی داشتن و......یاد بگیرد و....ازهر چی دین سیاسی و و...و.و.وازرده شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار