به گزارش «تابناک باتو»؛ ماجرای به اصطلاح «فرار مغزها» از آن قضایاست که اعداد و ارقام آن به زبان خودمانی هیچ کنتوری ندارد و ظاهرا هر چه گوینده اغراقآمیزتر صحبت کند صحبتش به نظر جالبتر و پرمخاطبتر است. قضیه مهاجرت نیروی متخصص از کشور مصداقی از یک موضوع مهم است که با بازی و بزرگنمایی آماری بیشتر در دام افسانهسازی افتاده است و امکان تحلیل واقعبینانه را از جامعه میگیرد. به چند مشت نمونه خروار در این قضیه دقت کنیم و شهودی که از اندازه مقیاس در اقتصاد ایران داریم را به کار بگیریم.
۱) دیدم جایی مطلبی نوشته شده که با این مقدمه شروع میشود «به گفته عباس میلانی، فرار مغزها در چند سال اخیر ۳۰۰ برابر جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران صدمه زده است!». کنجکاو شدم و جمله را جست و جو کردم و به صفحه ویکیپدیای فرارمغزها رسیدم که خودش کشکولی از اعداد درست و نادرست است.
ظاهرا خسارت جنگ ایران و عراق چیزی بین ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد دلار برآورد میشود. ما تخمین دست پایین آن را معادل ۲۰۰ میلیارد دلار بگیریم که ۳۰۰ برابرش میشود ۶۰ هزار میلیارد دلار که چیزی نزدیک «۱۴۰ برابر» کل تولیدناخالص داخلی سالیانه کشور (ناشی از سرمایه فیزیکی عظیم، تولید نفت و گاز و زحمت ۷۰ میلیون تن) است. خود خواننده فرهیخته میتواند حدس میزند که این عدد حتی به یک شوخی هم نزدیک نیست. معلوم نیست که این مغزهایی که فرار کردهاند واقعا چه معجزهای داشتهاند که با رفتنشان نزدیک به ۱۴۰ برابر کل ارزش اقتصادی تولیدی سالیانه کشور را با خود بردهاند!
۲) در جای دیگری عدد «خروج ۱۵۰ هزار نخبه از کشور در سال» نقل میشود. اگر این عدد را گوگل کنید به هزاران صفحه میرسید. در واقعیت در سال ۲۰۱۵ «کل» دانشجویان ایرانی در آمریکا حدود ۱۲۰۰۰ نفر بوده است. این ۱۲۰۰۰ شامل کل متغیر حالت (Stock) دانشجویان است. اگر میانگین زمان حضور در دوره دانشجویی را حدود ۳ سال فرض کنیم (میانگیی وزنی بین دوره کارشناسی ارشد و دکترا)، به عدد ۴۰۰۰ دانشجو در سال میرسیم. این در حالی است که آمریکا با فاصله زیادی از سایر کشور معمولا مقصد اول دانشجویان نخبه ایرانی است. تازه آن عدد ۴۰۰۰ دانشجو طیف گستردهای از دانشگاهها و رشتهها با کیفیت مختلف (از جمله دورههای ارشد کاربردی با هزینه شخصی) را شامل میشود و فقط درصد اندکی از آن مربوط به دانشگاههای برتر است.
اگر فرض کنیم که دو برابر این میزان هم به کشورهای اروپایی و کانادا و استرالیا و الخ میروند، باز کل خروجی دانشجویان کشور (متشکل از کیفیتهای مختلف و با انگیزههای مختلف) به زحمت به «یک دهم» آن عدد اغراق شده ۱۵۰ هزار تن میرسد.
ممکن است بگوییم که آن عدد شامل مهاجرت متخصصان به کشورهای معدودی مثل کانادا و استرالیا هم می شود. خب آمار مهاجرپذیری سالیانه این کشورها روشن است و ایرانیان هم تنها درصدی از مهاجران ورودی به این کشورها را تشکیل میدهند. به طور متوسط، کانادا حدود ۸۰۰۰ مهاجر ایرانی در سال گرفته که طبعا فقط درصدی از آنها نیروی متخصص (و در سن کار) هستند و بقیه اعضای غیرفعال خانواده و فرزندان و والدین بازنشسته و الخ را شامل میشوند.
این مطالب به معنی نفی فرار مغزها ـ که البته مختص کشور ما نیست و موضوعی جهانی است ـ و کماهمیت جلوه دادن آسیبشناسی آن نیست. بیشتر در جهت نقد آمار و ارقام نادرست در این حوزه است.
هژیر رحمانداد، استاد مدیریت دانشگاه MIT در مطالب مکتوب و گفت وگوهای شفاهی توضیح داده که چه طور بیدقتی یک خبرنگار بیمسئولیت باعث شده که عدد دروغین ۱۵۰ هزار در سال (که در اصل تخمینی از کل متخصصان ایرانی خارج از کشور بوده) به رسانهها و حتی سخنان مقامات کشور راه پیدا کند و دیگر هم بیرون نرود؟
تجربه و تخمین شخصی: زمانی که به عنوان محقق پسادکترا در MIT بودم و تا چند سال قبلش و یکی دو سال بعدش را هم اطلاع دارم، حدود ۳۰ نفر محقق پسادکترای ایرانی و کمابیش همین قدر دانشجوی دکترای ایرانی در این دانشگاه بود، یعنی به طور متوسط حدود ۱۰ نفر ورودی در سال در حالت Steady-state. تازه این عدد در دانشگاههای غیرمهندسیتر مثل هاروارد، پرینستون و ییل خیلی کوچکتر از MIT است. میتوانیم تخمین بزنیم که کل ورودی دانشجویان ایرانی به دانشگاههای برتر و خوب آمریکا احتمالا به کمتر از ۳۰۰ نفر در سال میرسد که با توجه به عدد ۴۰۰۰ نفر کل در سال معقول به نظر میرسد.
حامد قدوسی
متاسفانه موضوع خروج ایرانیان توانا و تحصیل کرده از کشور بازیچه سیاسی بین گروه های مختلف شده است . مثلا همین مقاله!!!
۱- نویسنده مقاله هیچ تلاشی نکرده که تعداد دانش آموختگان درجه ۱ سالانه کشور ( نظیر تهران ، شریف ، پلی تکنیک ، علم و صنعت ، صنعتی اصفهان و خواجه نصیر در حوزه فنی ) را مشخص نماید !
۲- همچنین وضعیت حضور آنان در کشور را در دورهء ۵ و ۱۰ ساله بعد از فارغ التحصیلی نیز مشخص نکرده است . یعنی اینکه چه تعداد از آنها بعد از ۵ و ۱۰ سال از کشور رفته اند .
۳- مهمتر اینکه هیچ تلاشی نشده تا ارزش سالانه حضور هر نفر از اینان در ایران و خارج از کشور را ارزیابی و مشخص نماید .
۴- تنها تلاش شده تا با هر توجیهی فقط بگوید آن صحبت ها و حرف ها غلط است !!!
۵- به نگارنده مقاله توصیه می شود آمار خروج طیف فوق الاشاره را کمی علمی و واقعی بررسی کند و مطمئن باشد آن موقع نتایج چیز دیگری را مشخص می کنند .
از قدیم گفته اند ، داشتن هزار دوست کم است و داشتن یک دشمن هم زیاد است پس بهتراست تمرکز شود جهت منافع کشورمان با ایجاد اشتغال و جذب این افراد حتی کم نخبه ، جهت پیشرفت مملکت اقدامات شایسته تری انجام شود .
مهم خروج انسانهای با تواناییهای خدادادی وباهوش وذکاوته
اروپا نیاز به ۸ میلیون نیروی متخصص داره که حدود ۴۰۰ هزار نفرشون رو از ایرانیها تأمین میکنه.
همه عامیانه س و همین افکار هستن که توی جامعه سریع منتشر میشن.
اصولا ضریب هوشی موضوعی است که هنوز علمی نشده است اما افراد بر مبنای آن، این و آن را قضاوت می کنند!