وقتی به درس «رستم و سهراب» رسیدیم ...
کد خبر: ۸۳۰۱۷
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار: 2017 August 20    -    ۲۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۱
پای درد دل های یک معلم ادبیات؛
وقتی به مرگ سهراب رسیدم یکی از آخر کلاس فریاد زد چه احمقانه! چرا رستم خودش را به سهراب معرفی نکرد که این اتفاق نیفتد؟! و نه تنها بچه ها ناراحت نشدند که رستم بیچاره و سهراب به نادانی و حماقت هم نسبت داده شدند..... وقتی شعر لیلی و مجنون را با اشتیاق در کلاس خواندم و از جنون مجنون از فراق لیلی گفتم...
 وقتی به درس «لیلی و مجنون» رسیدیم ...
 
وقتی به درس «لیلی و مجنون» رسیدیم ...به گزارش «تابناک با تو»؛ ‍ معلم ادبیاتي می گفت: این روزها بد جوری از این نسل جدید درمانده شده ام. سالها ی پیش وقتی به درس لیلی و مجنون می رسیدم و با حسی شاعرانه داستان این دو دلداده را تعریف میکردم قطره اشکی از چشم دانش آموزی جاری میشد، یا به مرگ سهراب که می رسیدم همیشه اندوه وصف نشدنی را در چهره ی دانش آموزانم می دیدم .
 
همیشه قبل از عید اگر برای فراش مدرسه از بچه ها عیدی طلب میکردم خیلی ها داوطلب بودند و خودشان پیش قدم.... و امسال وقتی عیدی برای پیرمرد خدمتگزار خواستم تازه بعد از یک سخنرانی جگر سوز و جگر دوز هیچ کس حتی دستی بلند نکرد...

وقتی به مرگ سهراب رسیدم یکی از آخر کلاس فریاد زد چه احمقانه! چرا رستم خودش را به سهراب معرفی نکرد که این اتفاق نیفتد؟! و نه تنها بچه ها ناراحت نشدند که رستم بیچاره و سهراب به نادانی و حماقت هم نسبت داده شدند..... وقتی شعر لیلی و مجنون را با اشتیاق در کلاس خواندم و از جنون مجنون از فراق لیلی گفتم، یکی پرسید لیلی خیلی قشنگ بود؟ گفتم از دیده ی مجنون بله ولی دختری سیاه چهره بود و زیبایی نداشت.
 
 وقتی به درس «رستم و سهراب» رسیدیم ...
 
 
این بار نه یک نفر که کل کلاس روان شناسانه به این نتیجه رسیدند که قیس بنی عامر از اول دیوانه بوده عقل درست حسابی نداشته که عاشق یک دختر زشت شده، تازه به خاطر او سر به بیابان هم گذاشته.....

خلاصه گیج و مات از کلاس درس بیرون آمدم و ماندم که باید به این نسل جدید چه درسی داد که به تمسخر نگیرند و بدون فکر قضاوت نکنند.... ماندم که این نسل کجا می خواهند صبوری و از خود گذشتگی را بیاموزند....
  وقتی به درس «رستم و سهراب» رسیدیم ...

نسلی که از جان گذشتن در راه عشق برایشان نامفهوم، کمک به همنوع برایشان بی اهمیت، مرگ پسر به دست پدر از نوع حماقت است...

امروز به این نتیجه رسیدم که شاید پدر مادر های جوان که بچه های کوچک دارند از همین الان باید جایی در خانه سالمندان برای خودشان رزرو کنند.  شاید بچه های کلاسم فقط آباد کننده ی خانه ی سالمندان باشند و بس...
 
 منبع: Painting_art
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۱۳ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
1
11
جالب بود، واقعیت تفاوت در افکار و ارزشها را باید قبول کرد
مهران
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۱۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
10
8
شاید نظر این نسل جدید درست باشه و ...
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۱۱ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
0
10
این نسل حاصل عدم تربیت ما است
که اینقدر گرفتار کار و کار و کار و دنبال معیشت هستیم که از اصل تربیت فقط خوراک و پوشاک و تفریح انجام شده
سهيل
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
2
3
اين متن حاوي نكات مثبت و منفي اي بود ولي به هر حال پيام مثبت اين نوشته اين است كه نسل جديد ايران برخلاف تمام نسل هاي گذشته نسلي ساده باور نيست كه هر چيزي را بدون دليل و برهان واضح و روشن بپذيرد . اين نشانه بروز يك جنبش عظيم در اينده نزديك است . جنبشي كه از سنتهاي غلط و دست و پاگير گذشته پلي به مدرنيته خواهد زد و هيچ گريزي هم از آن نيست .
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۰۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
0
2
من خودم. از اين بحث و افسانه نتيجه مىگيرم که اگه عاقلانه و با تأمل دست به کارى بزنيم خسارت و افسوس ما خيلى کمتر مى شود. به بچه ها هم بايد تفکر و استدلال ياد بدهيم واحساسى بر خورد کردن را نفى کنيم. عجله کار دست آدم. ميده
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۰۴ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
0
4
خود من در سن اینا هرچی معلم و دیگران می گفتند می پذیرفتم‌‌
ولی الان حتی وقتی دکتر دارویی برام تجویز می کنه تو اینترنت جستجو می کنم
پس همه عوض شدیم نه نسل آینده
داریم عاقل می شویم در گذشته زندگی کردن بس است .
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار