بوی لباس دختر دانشجو کمر پدرش را شکست
کد خبر: ۸۰۰۶۵
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: 2017 July 22    -    ۳۱ تير ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۶
از روز اول زندگی مشکل داشتیم. حساسیت بیش‌ازحد همسرم درمورد خانواده‌اش باعث شد واکنش نشان بدهم، آن هم واکنش منفی. بیشتر دعوا و مرافعۀ ما سر همین مسئله بود.

 من به خانۀ خواهر و برادرش نمی‌رفتم و او با خانواده‌ام رفت‌و‌آمد نمی‌کرد. حاصل این زندگی دو فرزند بود، یک پسر و یک دختر، و بچه‌ها ناظر و شاهد دعواهای تکراری ما بودند.
 
دوست داشتم احترامم جلوِ بچه‌هایم حفظ شود اما پسر و دخترم از من و مادرشان درس گرفتند که چگونه عصبانی و زودرنج باشند و به دیگران بی‌احترامی کنند. سر همین رفتار، پسرم را در حد مرگ کتک می‌زدم.


هر‌چه بیشتر کتکش می‌زدم بدتر می‌شد. به‌زور دیپلم گرفت و بعد سربازی‌اش فهمیدم با دوستان نااهل رفت‌و‌آمد می‌کند و به دام اعتیاد افتاده است. همسرم مرا مقصر می‌دانست و حسابی درگیر مشکل او شده بودیم. می‌خواستم به هر قیمتی شده از منجلاب اعتیاد نجاتش بدهم اما یک مشکل دیگر سر راهمان سبز شد. حالا دخترم سرکش شده و نه‌تنها به من بلکه به مادرش توهین می‌کند. دخترم که دانشجوست اصلا حرف‌شنوی نمی‌کرد.
 
تیپ و قیافۀ اجق‌وجق و دیر و زود آمدن و رفتنش عذابمان می‌داد. دیروز همسرم می‌گفت لباس‌های دوستش که به خانۀ ما آمده بود بوی سیگار می‌داد. گفتم: «دیگر حق نداری با او راه بروی.». توی چشمانم نگاه کرد و حرف‌های بی‌ربطی زد. جر و بحثمان بالا گرفت.


آن شب از خانه فرار کرد و دو شب خانۀ مادربزرگش بود. حالا می‌گوید می‌خواهد مستقل زندگی کند. به کلانتری۱۳ آمده‌ام تا از کارشناس مشاوره کمک بگیرم. دارم دیوانه می‌شوم. من و همسرم اشتباه کردیم.

رکنا
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
-
|
۱۴:۱۴ - ۱۳۹۶/۰۴/۳۱
3
6
الان دیگر برای جبران خیلی دیر شده..
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
0
0
زیاد برا خودت نگران نباش اگه میخواهی ناراحت باشی برای همه مردم مویه کن فلاکت و بدبختی خیلی بالاتر از این حرفاست
اینجا ایران است
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار