خیابان به زندگی امروز ما چنان چسبیده كه بدون آن نظم
و روال زندگی بر هم میخورد. برای این كه بتوانیم به نقش خیابان در زندگی
روزمره بیشتر پی ببریم، كافی است فقط دور و برمان را عاری از خیابان تصور
كنیم.آن وقت است كه با آشفتگی و سردرگمی عجیبی روبهرو میشویم. حالا
برای این كه بیشتر و بهتر با نقش كانونی خیابان در زندگی آشنا شوید،
میتوانید از همین جا با ما همراه بشوید و در حالی كه بر صندلی راحتی تکیه
دادهاید و استکانی چای در دست گرفتهاید، پا به خیابانهای مشهور جهان
بگذارید و در آنها به گشت و گذار بپردازید. بیتردید از قدمزدن در
خیابانهایی كه هر یك سرگذشتها و خاطراتی را در گوشه و كنار خود پنهان
كردهاند، خسته نخواهید شد.
دو خورشید درخشانشهر
زیبای پراگ در کشور چک از مراکز مهم فرهنگ و هنر اروپا بوده است. حتی
استیلای کمونیستها بر آن نتوانست از اهمیت و جایگاهش بکاهد و بدین ترتیب
خیابانهای قدیمی و زیبای آن همواره مورد تحسین همگان بوده و میراثی
گرانبها از فرهنگ فاخر را در خود جای داده است. یکی از خیابانهای مشهور
این شهر خیابان نِرودووا است. این خیابان که به قلعه پراگ منتهی میشود
خانههایی قدیمی، رستورانها و مغازههایی را در خود جای داده و از
مکانهای پررفت و آمد برای جهانگردان خارجی است. از نکات مهم این خیابان،
نشانهای موجود بر در خانههای قدیمی آن است.
پیش
از این كه در سال 1770 پلاکهای عددی در شهر پراگ رایج شود، بر سر در هر
خانه نشانی قرار داشت که به شغل و پیشه صاحب خانه اشاره میكرد. این
نشانها در خیابان نرودووا هنوز با زیبایی هر چه تمامتر همچون اثری هنری
خودنمایی میکند. مثلاً بر در یکی از خانههای این خیابان علامتی شامل سه
عدد ساز ویولن دیده میشود. این خانه در اصل مکان سکونت سه خانواده بوده که
شغلشان ساخت ویولن بود. نام خیابان نرودووا از نام شاعر مشهور سده نوزدهم
چک، یان نرودووا گرفته شده است. بر در خانه این شاعر دو خورشید به عنوان
نماد خانوادگی او میدرخشد.
روحنواز
شهر
زیبای سنپترزبورگ که همچون موزهای بزرگ در جلوی چشمان بیننده خودنمایی
میکند، خیابانی دارد با نام نِوسکی. این خیابان اصلی و مشهور شهر است که
توسط پتر کبیر بنیانگذار این شهر بنا شد. از بناهای مهم موجود در این
خیابان میتوان به کاخ استروگانُف، کلیسای جامع کازان، خانه کتاب، مرکز
خرید الیسِیف، بنای یادمان کاترین کبیر، پل آنچیکف و چندین کلیسا و مرکز
خرید دیگر که از سدههای گذشته برجای مانده اشاره كرد. در دورانی از حکومت
کمونیستها بر روسیه یعنی بین سالهای 1918 تا 1944 نام این خیابان به
«پرولِت کولت» یعنی «فرهنگ کارگری» تغییر یافت، ولی دوباره با نام قبلیاش
شناخته شد. نیکلای گوگول نویسنده مشهور روس، داستان کوتاه «خیابان نوسکی»
را در حدود سالهای 1831 تا 1834 با الهام از این خیابان نوشت. راوی این
داستان ماجراهایی را نقل کرده که مکان رخدادشان خیابان نوسکی است. نویسنده
مشهور دیگر روس یعنی فیودور داستایفسکی نیز غالباً از زمینه این خیابان
برای روایت رخدادهای داستانهایش بهره میجست. نمونه بارز آن داستان مشهورش
یعنی «جنایت و مکافات» است.
خیابان
نوسکی که به روسی نوسکی پروسپکت نامیده میشود نه تنها در روز مکانی
پرجنب و جوش و سرشار از زندگی و شور است، بلکه در شب نیز با نورپردازیهای
رویایی و باورنکردنی به مکانی تخیلی ،روحنواز و اسرارآمیز تبدیل شده و
همواره در دیدگان اهالی شهر و جهانگردان صحنههایی فراموش ناشدنی ثبت
میکند.
چیندونیا
از
دوران قدیم در کشور ژاپن سنتی با عنوان چیندونیا وجود داشت که با استفاده
از لباسها و تزئینات سنتی به امر تبلیغ در خیابانها و گذرهای عمومی
اختصاص داشته است. هر چند امروزه این سنت به گستردگی گذشته نیست ولی هنوز
در گوشه و کنار شهرها و خیابانهای پررفت و آمد میتوان نمونههایی از آن
را مشاهده كرد. در منابع قدیمی ژاپنی از یک آبنباتفروش در شهر اوزاکا یاد
میشود که در میانههای سده نوزدهم میلادی برای فروش آبنباتهایش از لباس
محلی و نوعی آواز ویژه بهره میگرفت. این شخص که آمِکاتسو نام داشت از
صدایی بلند بهرهمند بود و همین امر و استفاده از زنگ و طبل و سایر اصواتی
که از حنجرهاش تولید میکرد در اوزاکا به شهرتی دست یافته بود. به طوریکه
در برخی از رخدادهای عمومی نیز از وجود او استفاده میشد. اگرچه در میانه
سده بیستم رشد قابل توجهی در این حوزه صورت گرفت، ولی در حال حاضر تعداد
اجراکنندگان این سنت قدیمی بسیار کاهش یافته و اکثر آنها در شهر توکیو به
فعالیت میپردازند.
امروزه
چیندونیا، بیشتر برای معرفی مغازهای که تازه افتتاح شده یا محصولات جدید
ارائه شده در یک مکان خاص مورد استفاده قرار دارد. این افراد گاهی به صورت
تکی و گاه در گروههای چند نفری به فعالیت پرداخته و با لباسهای پرزرق و
برق، چترهای رنگی و نوای سازهای سنتیشان یادی از سنتهای شیرین گذشته را
در خیابانهای شلوغ در ذهن و روح رهگذران برجای میگذارند.
از بلندترین تا پهنترین
برخی
از خیابانهای جهان به خاطر ویژگیهای هندسی بنیادین یعنی اندازههایشان
از شهرت برخوردار شدهاند. از جمله این خیابانها میتوان به بلندترین
خیابان جهان اشاره کرد که با طول هشتاد و شش کیلومتر از شهر تورنتو در کشور
کانادا گذر میکند. خیابان شمالی- جنوبی یانگ سواحل دریاچه اونتاریو را به
دریاچه سیمکو متصل میكند. بسیاری از رخدادهای عمومی و فرهنگی نیز در این
خیابان صورت میگیرد، از جمله کارناوالها، کنسرتهای خیابانی و جشنهای
عمومی. از مناطق بالایی قاره آمریکا که به سمت پایین حرکت کنیم و به
بخشهای پایینی آمریکای جنوبی برسیم، در شهر زیبای بوئنوس آیرس، پایتخت
کشور آرژانتین از خیابان نهم جولای گذر خواهیم کرد؛ خیابانی که عنوان
پهنترین خیابان جهان را دارا بوده و نامش را از تاریخ استقلال این سرزمین
گرفته است. این خیابان با دارا بودن هفت خط عبور در هر سمت مکانی جذاب و
دیدنی در شهر بوده که هنرمندان دورهگرد با نوای سازهایشان جذابیت آن را
دو چندان کردهاند.
ردیفهای
زیبای درختان کاشته شده در حاشیه خیابان و وجود نیمکتهای استراحت در
پیادهرو، فرصت خوبی برای استراحت و تماشای شور زندگی و نشاط موجود در این
خیابان مهیا میکند. پس از عبور از پهنترین خیابان جهان به شمال قاره
اروپا سفر میکنیم و به یکی از تنگترین خیابانهای جهان در شهر اکستر در
انگلستان با طول 50 متر و عرض حداکثری یک متر و 20سانتیمتری خواهیم رسید.
پیشینه خیابان پارلمان در شهر اکستر به سده چهاردهم میلادی میرسد. کمی
آنطرفتر در شهر کوچک ویک در اسکاتلند کوتاهترین خیابان جهان با نام
اِبِنزر پِلیس قرار گرفته که طول آن تنها حدود دو متر بوده و یک پلاک ثبتی
با شماره یك در آن قرار گرفته است.
میان لکهها
هنرمندان
سبک اَمپرسیونیسم در اواخر سده نوزدهم میلادی سروصدای زیادی در غرب به راه
انداخته و سبک هنریشان به زودی گسترش قابل توجهی در سایر کشورها پیدا
کرد. نقاشان پیرو این سبک که بیشترشان فرانسوی بودند تعبیری جدید از طبیعت و
سازههای ساخت بشر ارائه دادند. ضرب قلمهایی آشکار و گاه زمخت و تاکیدی
ویژه بر نور و تفاوتهای میزان تابش آن در ساعات مختلف شبانهروز و غیره از
جمله نکات مهم قابل توجه در کارهای نقاشان این سبك بود. بیشتر این نقاشان
به بازنمایی صحنههایی از چشماندازهای طبیعی همچون کوه و دره
میپرداختند. در میان آنهایی که به صحنههای زندگی شهری بیشتر گرایش
داشتند، عدهای همچون کامیل پیسارو در پارهای از آثارشان به ترسیم
گوشههایی از زندگی مردم در خیابان و رفت و آمدشان در خیابانهای مه گرفته
یا بارانی علاقه نشان میدادند.
همشهري