هیچ راهی جز این ندارید؛ امتحان کنید
کد خبر: ۷۷۱۱
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: 2015 September 07    -    ۱۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۱
وقتی من و تو حاضر هستیم به لباس و پوشاک و آرایش و ظاهر خود با تمام توان برسیم و بالاترین هزینه ها را بکنیم، ولی برای خریدن یک کتاب ده هزار تومانی، یا یک سی دی آموزشی یا حضور در یک کلاس یا رفتن به مشاوره، می خواهیم جان به جان آفرین تسلیم کنیم...
هيچ راهی ندارید جز اینکه کتاب بخوانید!

مردم ما اگر به جای کپی پیست کردن پیام های بیهوده و تکراری در مورد افزایش نرخ بنزین، کمی برای بهبود معیشت خودشون کتاب می خوندند، کلاس می رفتند، فکر میکردند، و نگاهشون رو به زندگی تغییر می دادند، خیلی سریع تر نتیجه می گرفتند.

بیشتر کار ما مردم شده شایعه پراکنی و کپی پیست کردن مطالبی که یک دینار هم نمی ارزد. عده ای هم در خفا نشسته اند و هوش و ذکاوت ایرانیان را اندازه گیری میکنند. شعر نو مینویسند و زیرش نام مولانا را میگذارند.
میگویند یک انرژی مثبت از مولانا تقدیم به شما و می فرستند توی گروه ها و به سرعت انتقال بی اندیشه مردم میخندند. یا جمله ای از جلال آل احمد را برمی دارند نام صادق هدایت زیرش می گذارند. یا از مجلات و صفحات زرد، جملات زرد برمی دارند و نام کوروش کبیر را بر آن می گذارند و در میان مردم شیوع میدهند.

شبکه های اجتماعی تبدیل به شبکه های بیهوده پروری شده است. خودمان از خودمان در حال ساختن آدمهای بی مصرفی هستیم که تفاوت شایعه و واقعیت را نمی دانیم. فقط ژست و فیگور می گیریم که جملات آنچنانی با امضای نام بزرگان کپی پیست کنیم. حتی به خودمان زحمت نمی دهیم یک خط از آن جمله را در گوگل سرچ کنیم و ببینیم صاحب این جمله بی صاحاب کیست. اجازه میدهیم عده ای پشت مونیتور بنشینند و به ریش ما بخندند.

امروز در گروهی که کار تخصصی می کند مطلبی می بینم که نوشته روز جمعه پمپ بنزین نرویم و پمپ ها را خلوت کنیم تا خبرگزاری های خارجی متوجه خلوتی پمپ ها بشوند و این اعتراض رسانه ای و جهانی شود. ملت هم کف و دست و هورا میکشند که آفرین.

جلل الخالق!

آخر یکی نیست به این بزرگوار بگوید مگر همه ملت ایران قرار دارند روزهای جمعه بروند پمپ بنزین چادر بزنند که این جمعه با حرف تو نروند! یعنی شب جمعه نمی توانند بروند؟ یعنی این جمعه قرار است همه باک ها ناگهان خالی شود و نیازمند پمپ بنزین شوند و با فرمایش شما باید جلوی خودشان را بگیرند؟

گاهی انسان ناامید می شود از وضعیت موجودی که در جامعه میبیند.

شبکه های اجتماعی تنها ویژگی که داشت، افکار نازیبا و روان ناموزون ما ایرانیان را از پس چهره ها و لباس ها و ماشین ها و گوشی های آن چنانی عریان کرد. تا جامعه شناسان و روانشناسان، بدون نقاب، بتوانند این جامعه را مطالعه کنند.

وضعیت ما ایرانیان از نظر تفکر آنچنان بر آشفته و بی سامان است که اگر کسی بخواهد ما را مدیریت کند، کافی است چند روز در شبکه های اجتماعی ما بچرخد تا محرک ها، مشوق ها و ساختار نگاه ما به زندگی را بفهمد و سپس برایمان برنامه هایی که در راستای اهداف خودش است را بچیند.

نمی دانم کی می خواهیم کمی از ژست های نازیبای همه چیزدانی خارج شویم و کمی کتاب بخوانیم، مطالعه کنیم، کلاس برویم، و در فضاهایی که به تکامل افکار و نگرش ما کمک میکند حضور پیدا کنیم و حتی اگر زمان زیادی را در اینترنت و فضای مجازی هستیم این فضا را به جایگاهی برای رشد و آگاهی مان تبدیل کنیم.

دوستان من، عزیزانم، مغزهای ما هم مانند شکم هایمان نیازمند غذا و خوراک هستند. مغزهای ما هم مانند بدنمان نیازمند پوششی از آگاهی و دانش فاخر است. اگر می خواهید ثروتمند شوید، اگر میخواهید زندگی آرام داشته باشید، اگر می خواهید برای خودتان اهداف و رویاهایی ترسیم کنید و به آنها برسید، اگر می خواهید زندگی تان از آنچه هست بهتر شود، هیچ راهی ندارید جز اینکه کتاب بخوانید، کلاس بروید، و در معرض رویدادهایی قرار بگیرید که نگاه و تفکر شما را تغییر دهد.

جای افسوس و شرمساری دارد که بگویم چندی پیش در یکی از بزرگ ترین شرکت های زیر مجموعه یکی از وزارت خانه های کشور سخنرانی داشتم و از مجموع چند صد نفری که در سالن بعنوان مدیران این مملکت حضور داشتند، فقط یک نفر در نظر سنجی ها نوشته بود در دو سال گذشته کتاب خوانده است.

البته آن کتاب هم "کتاب چه کسی پنیر مرا دزدیده بود" که پنجاه صفحه هم نمی شود!

تبدیل شده ایم به مردم پر ادعایی که هیچ تلاشی برای شکوفایی و رشد خود نمی کنیم اما برای همه چیز ابراز عقیده می کنیم و از همه عالم و دنیا طلب کار هستیم که چرا وضعیت مملکت ما چنین است.

دوست من، عزیز من، جان من، مملکت یعنی برآیند من و تو. یعنی بروز و ظهور خرد و آگاهی من و تو.

وقتی من و تو حاضر هستیم به لباس و پوشاک و آرایش و ظاهر خود با تمام توان برسیم و بالاترین هزینه ها را بکنیم، ولی برای خریدن یک کتاب ده هزار تومانی، یا یک سی دی آموزشی یا حضور در یک کلاس یا رفتن به مشاوره، می خواهیم جان به جان آفرین تسلیم کنیم، چه توقعی داری که سرزمین اجدادی من و تو آباد شود؟

پارسینه: امیرفریدون نصرتی


نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۵۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۶
0
4
تا حد زيادي با مطلب موافقم.
به شبكه ي اجتماعي هم نبايد زياد بها داد. اين هم حدي داره ، منتها هميشه از حد ميگذرونن.
معني همه چي از بين رفته ، هرجا ميريم دستشون گوشيه و مشغول كپي كردن
معني مهموني، دور هم نشيني ، فرهنگ اصيل ، مطالعه ، احترام به بزرگتر و.... تحت الشعاع قرار گرفته
سارا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۶
0
2
خدا پدرتو بیامرزه
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار