"مارگارت تاچر" بانوی عشق و نفرت
کد خبر: ۷۵۷۴۱
تاریخ انتشار: 2017 June 08    -    ۱۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۲
سرنوشت بریتانیا در دست او بود؛
آلفرد رابرتز و بئاتریس اتل در شهر کوچک گرانتهام در 150 کیلومتری شمال لندن صاحب یک مغازه کوچک خواروبارفروشی بودند. آنها در 13 اکتبر 1925 صاحب فرزند دختری شدند که هیچ کس در آن زمان گمان نمی کرد روزی سرنوشت بریتانیا در دست او قرار گیرد.
به گزارش «تابناک با تو»؛ در 4 مه 1979 زنی به عنوان نخست وزیر بر سنگفرش خیابان داونینگ گام گذاشت که اگرچه نخستین زنی بود که در انگلستان به این مقام می رسید ولی به عنوان یکی از قدرتمندترین زنان در تمام تاریخ شناخته می شود. سیاست های وی در دوران زمامداری اش تاثیری شگرف بر جریان تحولات انگلستان و جهان گذاشت و تاییدها و مخالفت های متعددی را در پی داشت.
 
بسیاری به ستایش او برخاستند، سیاست هایش را منجر به نجات انگلستان و برتری اقتصادی این کشور در شرایط رکود دانستند و گروهی دیگر اقدامات او را منتهی به نابودی زندگی و معیشت میلیون ها کارگر و افزایش فاصله طبقاتی ارزیابی می کردند. فعالیت های او در راه گسترش بازار آزاد، کاهش خدمات دولتی، خصوصی سازی و تلاش برای خروج بریتانیا از اتحادیه و ... تا دهه ها از سوی سیاستمداران انگلیسی حتی در حزب مخالف او مورد پیگیری قرار می گرفت. بسیاری بریتانیای امروز را محصول یک دهه سیاستگذاری های سختگیرانه تاجر می دانند.
 


از مغازه خواروبار فروشی تا خانه شماره 10 لندن

آلفرد رابرتز و بئاتریس اتل در شهر کوچک گرانتهام در 150 کیلومتری شمال لندن صاحب یک مغازه کوچک خواروبارفروشی بودند. آنها در 13 اکتبر 1925 صاحب فرزند دختری شدند که هیچ کس در آن زمان گمان نمی کرد روزی سرنوشت بریتانیا در دست او قرار گیرد. مارگارت هیلدا رابرتز مسیری پر فراز و نشیب را طی کرد تا به مهم ترین پست های سیاسی بریتانیا رسید. پدر او یک متدیست معتقد و مبلغ مذهبی بود. او کوشید دخترش را نیز با همین باور پرورش دهد و نقشی تعیین کننده در شکل گیری شخصیت مارگارت داشت. حتی گرایش او به سیاست در سال های آتی بیش از هر چیز ناشی از فعالیت های پدرش در شهر گرانتهام بود.

آلفرد از 1945 تا 1946 به مدت یک سال شهردار گرانتهام بود و مدتی را نیز به عنوان عضو شورای شهر در همین شهر مشغول به فعالیت بود اما زمانی که برای نخستین بار حزب کارگر در سال 1950 موفق به کسب اکثریت در شورای شهر گرانتهام شد، او جایگاه خود را از دست داد.

مارگارت زمانی که تحصیلات ابتدایی خود را به پایان رساند، برنده یک بورس تحصیلی برای رفتن به مدرسه دخترانه کستیون شد. روایت های موجود از دوران تحصیل در مدرسه حکایت از سختکوشی او و پیشرفت های مستمرش دارد. زمانی که در سال ششم مشغول به تحصیل بود برای گرفتن یک بورس تحصیلی در رشته شیمی در سامرویل کالج آکسفورد اقدام کرد. این درخواست در ابتدا مورد قبول واقع نشد اما با کناره گیری یکی از داوطلبین، وی این فرصت را پیدا کرد تا در سال 1943 وارد آکسفورد شود و چهار سال بعد در حالی که رتبه دوم را اخذ کرده بود موفق به دریافت مدرک کارشناسی شیمی شد.

مارگارت جوان اگرچه تحصیلات خود را در زمینه شیمی دنبال می کرد اما همواره به حقوق و سیاست می اندیشید و به این حوزه علاقه مند بود. او در دوران دانشجویی دبیر انجمن محافظه کار آکسفورد شد و در همین زمان بود که با مطالعه کتاب «راه بردگی» تحت تاثیر آراء هایک در زمینه اقتصادی قرار گرفت. هایک در این کتاب نسبت به خطر استبدادی شدن دولت در نتیجه برنامه ریزی متمرکز برای اقتصاد هشدار می دهد.

مارگارت پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه به کولچستر نقل مکان کرد و در آنجا به عنوان یک شیمیدان مشغول پژوهش و تحقیق شد و در مقطع کارشناسی ارشد به ادامه تحصیل پرداخت. با این وجود فعالیت خود به عنوان یک کنشگر سیاسی را رها نکرد و در انجمن محلی محافظه کاران عضو شد و به عنوان نماینده انجمن دانشگاه در کنگره 1998 حزب حضور پیدا کرد و در ژانویه سال 1951 به عنوان نامزد حزب محافظه کار برای دارنفورد در لیست این حزب قرار گرفت.

 
 
مارگارت در فوریه همان سال با دنیس تاچر از تاجران و مدیران ثروتمند صنایع نفت انگلیس آشنا شد و ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک پسر و دختر دوقلو به نام های هون کارل و سرمارک بود که در سال 1953 در حالی که تاچر به تازگی مطالعات خود در رشته حقوق را به پایان رسانده و واحد شرایط وکالت شده بود، به دنیا آمدند.

مارگارت تاچر در سال 1950 و 1951 سخت مشغول تکاپوهای اولیه در سیاست به عنوان نامزد حزب محافظه کار برای دارتفورد بود و اگرچه در این کارزار شکست خورد اما بخش زیادی از آراء حزب کارگر را که در این حوزه اکثریت را در دست داشت به سبد خود افزود.
 
او بی باکانه سخن می گفت و توجه بسیاری از رسانه ها را به عنوان جوان ترین و تنها نامزد زن به خود جلب کرده بود. وی در سال 1955 بار دیگر در انتخابات سراسری شرکت کرد اما این تلاش نیز با شکست مواجه شد. با این حال تلاش های او چشم اندازی امیدوار کننده را نوید می داد. او بار دیگر در سال 1959 به تلاش برای کسب کرسی پارلمان دست زد و این بار موفق شد از حوزه انتخابی فینچلی که حزب محافظه کار در آنجا دست بالا را داشت به پارلمان راه یابد.

توانایی و استعداد تاچر این نوید را می داد که به زودی به مقامات بالاتری ارتقا یابد هر چند شاید خودش هم هرگز تصور نمی کرد با وجود جمعیت مردان متعصب انگلیسی، روزی بر کرسی نخست وزیری این کشور تکیه بزند. در اکتبر 1961 او یک گام دیگر در مسیر خود به جلو هدایت شد و توانست به معاونت پارلمانی وزارت بیمه و بازنشستگی در دولت هارولد مک میلان دست یابد. وی جوان ترین زنی بود که تا آن زمان توانسته بود به این پست برسد.

او در سال 1966 به عنوان تنها عضو زن کابینه در سایه عهده دار مقام وزارت شد و در این سمت به فعالیت های متعددی در رابطه با مخالفت با افزایش مالیات ها، تلاش برای خانه دار شدن مردم از طریق فروش خانه های دولتی به مستاجران آن و مخالفت با کنترل دولت بر قیمت ها دست زد. زمانی که ادوارد هیث رهبر حزب محافظه کار به نخست وزیری رسید، تاچر در کابینه او به وزارت آموزش و پرورش دست یافت. او در این سمت هدف خود را اولویت دادن به نیازهای علمی مدارس اعلام کرد اما در حقیقت کوشید تا هزینه های این وزارتخانه را کاهش دهد. نتیجه چنین اقدامی قطع شیر رایگانی بود که در مدارس توزیع می شد. این تصمیم موجی از اعتراضات را در پی داشت و معترضین به او لقب «مارگارت تاچر شیردزد» دادند.

کابینه ادوارد هیث دولت مستعجل بود. با وقوعت بحران نفت در 1973 دولت در کنترل اعتصابات کارگری و تقاضای افزایش دستمزدها توان چندانی نداشت و همین امر موجب شد که در انتخابات عمومی 1974 نتواند رأی لازم را کسب کند و کار به تشکیل دولت اقلیت کشید.

این شرایط موقعیت هیث به عنوان رهبر حزب محافظه کار را متزلزل کرد و رقیب آشکار او برای کسب این جایگاه مارگارت تاجر بود که این بار در دولت سایه به وزارت محیط زیست رسیده بود و از سیاست های اقتصادی هیث دل خوشی نداشت.
 


تاچر توانست در انتخابات حزب بر رقبا پیروز شود و اولین زنی شد که در تاریخ بریتانیا به رهبری یکی از احزاب سیاسی اصلی می رسید و این مسیر را تا باز کردن قفل خانه شماره 10 خیابان داونینگ ادامه داد. او در بیان دیدگاه های خود بسیار با اراده، جدی و بی پروا بود و این امر توجه بسیاری را جلب کرد. او به شدت با سیاست های اقتصادی دولت مخالفت می کرد و این موضوع همزمان با ناتوانی دولت کارگر به نخست وزیری جیمز کالاهان در کنترل شرایط و اعتصابات بود.

اقتصاد انگلستان در دهه هفتاد بسیار ضعیف شده بود تا آنجا که برخی نسبت به شکست دموکراسی در این کشور هشدار می دادند. زمستان 1979 به «زمستان نارضایتی» معروف شد و حزب کار در کارزار انتخاباتی خود برای بازگشت به قدرت با شعار «کارگر کار نمی کند» موفق شد دولت کالاهان را تضعیف کند و او نتوانست از پارلمان رأی اعتماد بگیرد.

تاچر با حرارت تمام از امکان کاهش تورم و مقابله با سوسیالیسم سخن می گفت و در اجرای برنامه های اقتصادی خود برای انگلستان مصمم به نظر می رسید. با پیروزی حزب محافظه کار در 3 می 1979 در انتخابات پارلمانی، مارگارت تاچر به نخست وزیری انگلستان انتخاب شد.

بانوی آهنین در قدرت

تاچر از مخالفان سرسخت اتحاد جماهیر شوروی بود، او برای اجرای سیاست های خود چشم به اروپا نداشت و اتحادیه اروپا را نهادی ناکارآمد تلقی می کرد. وی در تمام مدت زمامداری خود منتقد حضور انگلستان در این اتحادیه بود و با سیاست های آن در راستای وحدت اروپا همکاری نمی کرد. تاچر نگاه خود را به آن سوی اقیانوس اطلس و تحکیم روابط با آمریکا دوخته بود، جایی که رونالد ریگان بر مسند ریاست جمهوری اش تکیه زده بود و این دو متحدین و دوستانی قدرتمند به ویژه در برابر کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی بودند تا آنجا که بسیاری از تحلیلگران، سیاست های این دو را در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سرنگونی نظام کمونیستی در اروپای شرقی موثر می دانند.

تاچر با تمام قوا در اجرای سیاست های ریگان علیه شوروی او را همراهی می کرد و حملات و موضع گیری های تند و محکم او نسبت به اتحاد جماهیر شوروی موجب شد که یک روزنامه نگار روس در روزنامه «ستاره سرخ» که مجله ارتش شوروی بود از او با لقب «بانوی آهنین» یاد کند که یادآور بیسمارک صدراعظم مقتدر آلمان بود. تاچر البته از این لقب جدید استقبال کرد.

گام مهم دیگری که او در این زمان برداشت، عملیاتی کردن سیاست های اقتصادی بود. تا این زمان ما شاهد سیطره مدل کینزی بر اقتصاد اغلب کشورهای اروپایی هستیم که در نتیجه ترس از نفوذ کمونیسم، دولت ها می کوشیدند در سیاست گذاری های پولی و مالی به قصد پایدار کردن چرخه تجاری دخالت داشته باشند و با ارائه مجموعه ای از خدمات رفاهی به شهروندان در چارچوب نظام سرمایه داری پاسخی برای بحران های اقتصادی فراهم آورند.

این امر موجب قدرت گیری اتحادیه های کارگری در بسیاری از کشورهای اروپایی به ویژه کشورهای صنعتی شده بود. تاچر کاربرد این شیوه را در انگلستان ناکارآمد می دانست و به اعتقاد وی قدرت گرفتن اتحادیه های کارگری و اعتصابات پیاپی آنها منجر به فلج شدن اقتصاد انگلیس شده بود. او سیاست های اقتصادی خود را تحت تاثیر تفکرات پول گرای اقتصاددانانی چون فریدمن و آلن والترز به اجرا گذاشت. هدف نخست مهارم تورم بود که به این منظور با افزایش نرخ بهره و کاهش رشد عرضه پول این امکان تا حدود زیادی فراهم شدت و تا پایان دهه 1980 بریتانیا شاهد نوعی ثبات اقتصادی توأم با کاهش تورم و میزان بیکاری بود که محصول سیاست های اقتصادی تاچر به حساب می آمد.
 


او کوشید تا دخالت دولت در اقتصاد را به حداقل برساند و به این منظور کوچک کردن دولت و کاهش هزینه های آن را در دستور کار خود قرار داد. بنابراین بودجه بسیاری از بخش های آموزشی و رفاهی کاهش یافت و خصوصی سازی به صورت جدی دنبال شد. در فاصله سال های 1980 تا 1988 بیش از چهل درصد بخش دولتی انگلیس به بنگاه های خصوصی تبدیل شد. این امر موجب انتقال بخش زیادی از شرکت ها و کارمندان آنها به بخش خصوصی شد. به علاوه تاچر تلاش داشت تا مردم عادی را به سهامداران بخش خصوصی و حتی دولتی مبدل کند. بنابراین مردم در صحنه اقتصادی نقش فعال تری پیدا کردند و به علاوه به آنان این فرصت داده شد تا خانه های دولتی را که در آن ساکن بودند خریداری کنند.

الگوهای سنتی تولید تغییر یافت و بخش تجاری و موسسات مالی فعال تر شدند اما این تمام ماجرا نبود. با کاهش بودجه رفاهی بسیاری از خدمات دولتی قطع شد و به ویژه در رابطه با بخش آموزش این خلأ بسیار محسوب بود و موجب اعتراضات عمومی شد.

به علاوه اقدام دیگری که موجب واکنش های بسیاری شد، سرکوب اتحادیه های کارگری و اعتصابات آنها بود. اعتصاب ها با خشونت شکسته شد و بسیاری از کارگران از سیاست های تاچر آسیب جدی دیدند. با این حال تاچر در سایه موفقیت های اقتصادی دولتش در سال 1987 برای سومین دوره پیاپی به نخست وزیری انتخاب شد و این همه در حالی روی می داد که حزب مخالف او یعنی حزب کارگر مانند بسیاری دیگر از احزاب چپ در شرایط سرگردانی پس از سقوط شوروی به سر می برد و نتوانسته بود اختلافات درونی خود را حل کند. به علاوه بسیاری از رأی دهندگان سنتی این حزب از سیاست های تاچر نظیر افزایش امکان خانه دار شدن و انتقال سهام رضایت داشتند و آراء خود را به سبد او منتقل کرده بودند.

از جمله دیگر تصمیمات مهم تاچر در مدت یازده سال نخست وزیری اش ورود به جنگ فالکلند بود. این جزایر در دست بریتانیا بود اما آرژانتین نیز بر آنها ادعای مالکیت داشت و در سال 1983 اقدام به اشغال آنها کرد. تاچر در تصمیمی جنجالی علیه آرژانتین وارد جنگ شد و پس از 79 روز نبرد و مرگ 255 نفر از سربازان بریتانیا موفق به بازپس گیری آنها شد. با این جنگ احساسات ملی تا حدود زیادی تهییج شد و بستری برای انجام اصلاحات مد نظر تاچر در داخل فراهم آمد. همچنین ورود تاچر به این جنگ مثال نقضی برای نظریه های فمینیستی صلح بود که در قالب آن استدلال می شد اگر زنان در کشورهای مختلف زمامدار امور باشند، صلح در جهان قابل حصول تر خواهد بود.

اقدامات تاچر که با قاطعیت بسیاری همراه بود رفته رفته مخالفینی را درون حزب محافظه کار نیز پیدا کرد و آنچه در حقیقت به این مخالفت ها دامن زد چگونگی تعامل بریتانیا با بازار مشترک و اروپا بود.
 
 
 
تاچر برخلاف دیگر کشورهای اروپایی حاضر نبود بخشی از حوزه اختیارات دولت را به بازار مشترک اروپا تفویض کند و این امر با مخالفت های زیادی درون حزب همراه شد. با افزایش میزان مخالفت ها قدرت او به چالش کشیده شد و در نهایت در 22 نوامبر 1990 ناچار به استعفا شد و از آن پس از مدتی را در مجلس عوام به عنوان نماینده مشغول به فعالیت شد اما پس از مدتی با کاهش قوای جسمی، فعالیت رسمی سیاسی را کنار گذاشت. تاچر در سال های پایانی عمر دچار بیماری آلزایمر شده بود و سرانجام در 7 آوریل 2013 این سکته مغزی بود که بانوی آهنین را از پای در آورد.

ماگارت تاچر در میان تمام نخست وزیران انگلیس جایگاه ویژه ای دارد. او به عنوان نخستین زنی که توانسته بود به این سمت دست یابد با قدرت تمام عمل کرد و توانست جایگاهی هم ردیف وینستون چرچیل در تاریخ بریتانیا برای خود تعریف کند. اقدامات او همزمان که مورد ستایش گروهی قرار می گرفت، عده ای دیگر را به سختی خشمگین می کرد. موفقیت های اقتصادی او به همان میزان که شمار زیادی را سهامدار، خانه دار، صاحب شغل و ثروت کرد، گروهی دیگر به ویژه کارگران معادن و بخش های تولیدی را به دردسر انداخت و زندگی آنان را به تباهی کشاند و بسیاری را حاشیه نشین کرد.
 
منبع: هفته نامه صدا
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار