روش تحقیق
هر تحقیقی بر اساس پرسشی که مطرح میکند، باید روش مناسبی را به کار بگیرد و برای این گزینش لازم است دلایل قابل دفاعی ارائه کند. روش تحقیقی که به پرسشهای این پژوهش پاسخ میدهد، به طور کلی یک روش کیفی، و مشخصاً روش پدیدارشناسی است.
در واقع، روش کیفی، نوعی روش تحقیق در علوم اجتماعی است که بر شیوهای که افراد تجربههایشان را از زندگی تفسیر میکنند متمرکز است. در یک کلمه به گفته اتکینسون [۱۷] (۲۰۰۱)، روش کیفی «چتری» است بر سر تعدادی از رویکردهای متفاوت که زیر آن قرار میگیرند و چهارچوبی برای تحقیق و پژوهش فراهم میکنند. البته اکثر این رویکردها یک هدف را دنبال میکنند و آن، فهم واقعیت اجتماعی افراد، گروهها و فرهنگها است. اساس تحقیق کیفی، تفسیر واقعیت اجتماعی و توصیف تجربه زیستهٔ انسان است (گریس [۱۸]، ۲۰۰۸:۱۷۱).
پدیدارشناسان بر مفهوم پدیدههای اجتماعی و ارزشها تأکید دارند. به عقیده آنها پدیدههای اجتماعی شیئ نیستند، بنابراین نمیتوان آنها را مانند اشیا مطالعه کرد. برای شناخت پدیدههای انسانی باید به دنیای ارزشهای انسانها پی برد و بر این اساس پدیدههای انسانی را تشریح و تبیین کرد، و تا به درون انسانها و ارزشهای آنها پی نبریم، نمیتوانیم به واقعیت پدیدهها و روابط بین آنها دست یابیم.
پژوهشگران مکتب پدیدارشناسی برای انسانی کردن فرایندهای پژوهش، خود به دنبال ایجاد نظریه از طریق درک رفتار انسانی با توجه به ابعاد عملیاش در جایگاه طبیعی آن هستند. پیشفرض اصلی پدیدارشناسان آن است که دانش متشکل از حقایقی است و بهترین حالت برای شناسایی آن هنگامی است که پژوهشگر در موقعیت طبیعی قرار میگیرد و برای درک دانش، آنچنان که هست، تلاش میکند (ازکیا، دربان آستانه، ۱۳۸۲:۱۰۱).
اینکه چه زمانی یک پژوهشگر باید از این روش استفاده کند، بسته به سؤال پژوهش است. پدیدارشناسی معنای تجارب زیسته افراد متعدد از یک مفهوم یا پدیده را توصیف میکند. پدیدارشناسان اشتراکات مشارکتکنندگان در تجربه یک پدیده را مد نظر قرار میدهند. هدف از این روش تقلیل تجارب افراد از یک پدیده به توصیفی از ذات فراگیر است (کرسول [۱۹]، ۱۳۹۱: ۷۹).
روش پدیدارشناسی به دو سؤال اساسی از یک پدیده پاسخ میدهد: نخست اینکه از افراد سؤال میشود پدیده مورد نظر از دید آنها چیست؟ و دوم اینکه در چه شرایطی این پدیده را تجربه کردهاند؟
پدیدارشناسان به جای تمرکز بر بخش مجزایی از موضوع مورد مطالعه، بر روی کل پدیده متمرکز هستند. آنها در جستجوی معانی و جوهرههای تجربیات هستند و نه اندازهگیری و تبیین آن. محقق پدیدارشناس، توصیفاتی از تجارب را از راه مواجهه با صاحبان تجربه (افراد دست اول) به شکل رسمی و غیررسمی از طریق مصاحبه کسب میکند و این دادهها را عنصر ضروری در درک رفتارهای انسان و همچنین به عنوان شاهدی برای پژوهشهای علمی در نظر میگیرد (موستاکاس [۲۰]، ۱۹۹۴:۲۱).
۱. نمونهگیریدر آغاز پژوهش کیفی نیازی نیست تعداد دقیق افراد آگاهیدهنده یا مصاحبهشونده در گروه نمونه را مشخص کنیم، چرا که نمونههای کیفی در طول فرایند پژوهش وقتی راههای جدیدی کشف میشود و کلیدهایی که برای پیگیری به کار میگیریم، گسترش مییابد.
نمونهبرداری بر پایه ابعاد زیادی صورت میگیرد. این ابعاد شامل افراد، موقعیتهای مکانی، پیشامدها، فرایندها، فعالیتها و زمان است. مهمترین عنصر پژوهش افرادی هستند که بر اساس تجربه پدیده مورد پژوهش انتخاب میشوند. اینکه چه کسی را، در چه زمانی و در چه مکانی برای پژوهش برگزینید، به ملاکهای معینی بستگی دارد که با توجه به هدف پژوهش تعیین میشود. نمونهبرداری هدفدار یا هدفمند برای همین منظور به کار میرود (هومن، ۱۳۹۰:۸۵).
از آنجا که مفاهیم در تحقیق کیفی نقش محوری دارند و همچنین از آنجا که معمولاً هدف اصلی و یا یکی از اهداف چنین تحقیقی نظریهپردازی یا دستکم تحلیل نظری است، نمونهگیری در تحقیق کیفی را نمونهگیری مفهومی یا نمونهگیری نظری مینامند. رویه علمی نمونهگیری مفهومی را میتوان به شرح زیر در نظر گرفت:
ابتدا باید گروه، افراد یا صحنهای را که بر اساس مسئله تحقیق و سؤالات تحقیقی مشخص میشوند انتخاب کرد تا معلوم شود که کسب چه اطلاعاتی و از چه منابعی ضروری است (محمدی، ۱۳۹۰:۶۷).
من در نمونهگیری هدفدار از نمونهبرداری گلولهبرفی استفاده کردم. یعنی از کسانیکه در زنجیره نخست اعلام آمادگی کرده بودند، خواستم اگر کسی را میشناسند که علاقهمند به همکاری است، معرفی کنند.
این فن شامل شناسایی برخی افراد مهم یک جمعیت و مصاحبه با آنهاست، سپس محقق به پیشنهاد این افراد برای مصاحبه به سراغ افراد دیگر میرود. در این روش، هسته کوچک اصلی، با افزایش مرحلهای، رشد میکند و مانند گلوله برفی که با غلتاندن بر روی زمین برفی ساخته میشود، نمونه تحقیق نیز افزایش مییابد. به همین دلیل به این روش، نمونهگیری گلولهبرفی یا زنجیرهای میگویند (ازکیا، دربان آستانه، ۱۳۸۲:۲۵۵).
در این پژوهش در طی چند ماه تلاش مستمر، یعنی از تیر ۱۳۹۱ تا خرداد ۱۳۹۲، ۴۰ مصاحبه جامع انجام شد که مبنای پژوهشی این رساله قرار گرفتند. زنان متأهل شاغل و خانهدار، دارای فرزند و بدون فرزند، کمسواد و دارای تحصیلات عالی، از سن ۲۰ تا ۷۰ سال، تنوعی بود که پژوهشگر سعی کرد در این پژوهش لحاظ کند. مبنای انتخاب نمونهها فقط اعلام آمادگی مصاحبهشوندگان نبود و سعی کردم تنوع و گوناگونی در نمونهها لحاظ شده و با گروههای اجتماعی متنوعی در این مورد مصاحبه کنم.
یافتههای تحقیقیافتههای تحقیق هر پژوهشی جانمایه و مواد سازندهاش به شمار میرود. به اقتضای ذات توصیفی این پژوهش، مشاهده و مصاحبه در کار آمدهاند تا این مرحله از پژوهش را تکمیل و روشن کند که: «پسانداز چه پولی است؟ از کجا میآید؟ کجا ذخیره میشود؟ به چه مصرفی میرسد؟ شیوه جمعآوری آن از چه طریق آموخته میشود؟ چرا بعضی مواقع آشکار است و در برخی مواقع پنهان میشود؟» این سؤالات برآیند تجربه زنان از پسانداز است که در این بخش به آنها پاسخ میدهم.
یافتههای پژوهش در این مقاله، که جامعهشناسی پسانداز را توصیف و تحلیل خواهد کرد، برآیند تجربه زیسته کنشگرانی است که نشان میدهد پسانداز بررسی شده در این پژوهش نه یک پدیده صرفاً اقتصادی، بلکه یک پدیده اجتماعی است که در پیرامون عنصر اقتصادی شکل گرفته است. اینکه یک سازه که مواد اقتصادی دارد چگونه میتواند یک پدیده اجتماعی مهم باشد، یکی از اهداف و مسائلی است که این مقاله به آن میپردازد. در این مقاله به سه مقوله برآمده از دادههای این پژوهش پرداخته خواهد شد.
۱. انواع پسانداز و چرایی آنآنچه من از انواع پسانداز در اینجا سخن خواهم گفت، متفاوت از آن چیزی است که در کتابها گفته شده و یا در بین توده مردم مرسوم است. مثلاً پسانداز در اشکالی همچون پول، طلا، اشیاء قیمتی، زمین، سهام و... این تقسیمبندی که یکی از کلیدیترین مؤلفههای جامعهشناسی پسانداز در این مقاله به شمار میرود، برآیند مفاهیم و معانی پنهان شده در لایههای ناپیدای این پدیده پیچیده اجتماعی است که ریشه در پیچیدگیهای ذهنی زنان و پیچیدگی شرایط اجتماعی خانواده در دوران مدرن دارد که در مقدمه نیز از زبان یونگ به بخش ذهنی آن اشاره شد.
هویتیابی پسانداز در این پژوهش، به دو گونه آشکار و پنهان منجر شد. پسانداز آشکار همان است که توده مردم به آن واقفند و در یک فرایند ساده عملی میشود. گرچه ممکن است مکانیزم آن در برخی موارد امری پیچیده به نظر برسد، اما در واقع از یک ساختار ساده و ماهیتی آشکار برخوردار است، که در اشکال گوناگونی اعم از پول در حساب مشترک بانکی و یا صندوق خانگی، طلا (سکه) و به طور کلی اموال منقول و غیرمنقول دیده میشود و پیچیده به نظر رسیدن آن نیز ممکن است به دلیل برخورد پیچیده پساندازکنندگان با اشکال گوناگون آن باشد.
پسانداز آشکار در خانواده به این شکل است که زن مبلغی از پول خانواده را کنار میگذارد و در صورت لزوم آن را به سیستم اقتصادی خانواده تزریق میکند و همسرش نیز از مبلغ و میزان این پسانداز مطلع است.
پسانداز پنهانی عملی است که در یک فرایند پیچیده شکل میگیرد و پدید آمدن آن نیز عمدتاً به دلیل پیچیدگیهای ذهنی کنشگرانی است که در واکنش معکوس به پیامدهای منفی پسانداز آشکار خود را نشان میدهد. پسانداز پنهان به دو شکل دیده میشود: فردی و مشارکتی. در پسانداز فردی، فرد به تنهایی و با اتکا به تواناییهای خود پسانداز میکند اما در پسانداز مشارکتی فرد به کمک زنان دیگری که خود نیز این شیوه را قبول داشته و بدان عمل میکنند، اقدام به پسانداز میکند.
تفاوتی که بین پسانداز فردی و مشارکتی وجود دارد این است که در روش فردی، پساندازی که در موقع نیاز خرج میشود، قابلیت بازگشت ندارد، اما در پسانداز مشارکتی که این پول به دلیل دور ماندن از طمع شوهر یا سرپرست خانواده قرض از دیگران قلمداد میشود، قابلیت بازگشت دارد. نکته لازم به ذکر این است که هر کسی قابلیت مشارکت در این شیوه را ندارد و محارم پسانداز مخفیانه، انتخابی هستند. لزوماً نزدیکان، جزو محارم پسانداز به شمار نمیآیند. کسانی در پسانداز مشارکتی سهیم هستند که خود از همین شیوه استفاده میکنند و در یک بده بستان با دیگران قرار دارند.
کسانی که اقدام به پسانداز پنهانی کردهاند، کسانی هستند که آیندهنگری و دوراندیشی را در برنامههای اقتصادی همسرانشان نمیبینند و برای اینکه پولی که پسانداز میشود جایش امن باشد، اقدام به پسانداز مخفیانه کردهاند. البته همیشه ولخرجی و نداشتن برنامه مالی همسر نیست که باعث پسانداز مخفیانه میشود. گاهی این شیوهای است که زنان با پسانداز مخفیانه و جمع کردن پول و رو کردن آن در مواقع ضروری، نشان میدهند که میتوان از پولهای به ظاهر بیاهمیت به پول قابل توجه دست یافت. بعضی از زنان اشاره کردند که زمانی نیاز به خرید وسیلهای داشتند و همسرشان مخالفت کرده و از آن به بعد آنها تصمیم گرفتهاند پولی را کنار بگذارند که برای خرید وسیله دلخواه مستقل باشند.
دلیل دیگری که برای پسانداز پنهانی میتوان ذکر کرد، زمانی است که یک زن چشمانداز روشنی برای زندگی خود ندارد و زندگی زناشویی را پایدار نمیبیند. تمایل به پسانداز و کنار گذاشتن پول و طلا در این شرایط بیشتر است.
از طرف دیگر با تغییر ساختار خانواده و شکلگیری خانواده هستهای، تمایل به استقلال در این شکل از خانواده بیشتر از قبل وجود دارد و خانواده هستهای سعی دارد تا موقعیت اقتصادی مستقلی داشته باشد که پسانداز به این استقلال کمک میکند. پاسخگویان از این لفظ استفاده کردهاند که نمیخواهند برای پول «به کسی رو بزنند». باید در نظر داشت که خانواده هستهای، یک خانواده کاملاً مستقل نیست و هنوز به خانواده گسترده متصل است و «حفظ آبرو» برای خانواده گسترده در شرایطی که خانوادههای زن و شوهر اختلاف اقتصادی دارند، یکی از عوامل پسانداز مخفیانه به شمار میرود.
زنانی که اختلاف سنی قابل توجهی با همسرانشان دارند و بزرگتر هستند و یا زنانی که از نظر ظاهری بزرگتر از همسرشان به نظر میرسند، بخشی از پول خود را به پساندازی اختصاص میدهند که قرار است هزینه بدن و زیبایی آنها شود. پسانداز به این شکل به آنها کمک میکند تا ساختار سنتی خانواده را که قرار است مرد بزرگتر از زن دیده شود به خوبی حفظ کنند.
از نظر زنان، پولی که پسانداز میشود باید نادیده گرفته شود و اگر به هر دلیلی وارد چرخه مخارج خانه شده و خرج بشود بایستی جایگزین شود. بیتوجهی به این موضوع، فرهنگ پسانداز مخفیانه را رواج میدهد.
پسانداز مخفیانه در شرایطی است که زنان، منطق دوراندیشی را در رفتار شوهرانشان دور میبینند و عقل معاش آنها را مورد سنجش قرار میدهند. اینکه پسانداز مخفیانه چه زمانی آشکار میشود و یا اصلاً این اتفاق میافتد یا خیر، به شرایطی بستگی دارد که در زندگی روی میدهد که لزوماً به مسائل اقتصادی معطوف نیست. مثلاً اعتماد به مهارت اقتصادی زن، ارج نهادن به زن در مقام مادر بدون توجه به جنسیت فرزند که البته در اغلب موارد پسرزایی زن این شرایط را به نفع او رقم میزند.
در مطالعهای که انجام دادم به شیوه نگرش زنانهای به اقتصاد رسیدم که میتوان بر آن نام اقتصاد زنانه گذاشت. این اقتصاد زنانه شیوهای است که از هر کالایی استفاده کرده و آن را به پول تبدیل میکند. در این شیوه، زنان میتوانند مواد غذایی را به پول تبدیل کنند. برنج و روغن نام پسانداز به خود میگیرد و پولهای حساب نشده را که وارد میشود نادیده میانگارند. از جای جای خانه برای ذخیره پول استفاده میکنند. برای زنان فقط پول و مسکوکات پول نیست. هر اندوختهای که مصرف نشود معنای پول دارد. لباس نپوشیده به معنی ذخیره پول برای خرید لباس در آینده است. گونی برنجی که نادیده گرفته میشود هم همین معنی را دارد.
۲. چگونگی پساندازراههای گوناگونی از چگونگی پسانداز پنهانی در این یافتهها به دست آمد که من سعی کردم از دل برخی از مهمترین آنها، مفاهیم جدیدی در این حوزه بسازم و برای بیان موضوع از آنها استفاده کنم.
«اندکاندوزی» مفهومی بود که در راستای چگونگی پساندازهای پنهانی از مسیر ارزش قائل شدن زنان به پولهای کوچک به آن دست یافتم. پولهای کوچک، مبالغی هستند که به خودی خود ارزش کمی چندانی ندارند اما زنان طبقات متوسط و پایین با انباشتن آنها به مبالغ قابل توجهتری دست مییابند و این شکل از پسانداز را که با هیجان همراه است میپسندند؛ چرا که بعد از مدتی با شمردن پولهای کوچک متوجه میشوند که مبلغی که جمع شده به اندازه هزینه خورد و خوراک یا قبوض خدماتی خانه است و این اندکاندوزی برای آنها عموماً در فضاهای زنانهای مانند آشپزخانه و کمدهای منزل انجام میشود.
«زندگی قرضی» مفهوم دیگری بود که از شیوهٔ مدیریت زمان و مدیریت دخل و خرج افراد به دست آوردم. به این معنی که وقتی مشاهده کردم فردی با گرفتن تسهیلات بانکی، یا وامهای دیگری خارج از چارچوب نظام بانکی، با در اختیار گرفتن زمان، دخل و خرج خود را مدیریت میکند به این نکته پی بردم که پدیدهای به نام زندگی قرضی وجود دارد که در این شیوه افراد برای اداره زندگی خود چارهای جز پناه بردن به آن ندارند. زندگی قرضی شکل جدیدی از شیوه زندگی اقتصادی در خانواده است. این شیوه زمانی پدید آمد که نظام مالی رسمی امکان گرفتن پولی به شکل وام و بازپرداخت به تدریج و منظم آن را فراهم ساخت. با تغییرات نظام مالی رسمی و سخت شدن امکان وام گرفتن به این شکل، حوزه وام تحت عنوان صندوقهای قرضالحسنه به محیطهای خانوادگی کشیده شده است.
۳. مکانیزم انتقال شیوههای پساندازچگونگی این شیوهها که از هیچ به همه چیز میرسد، تجربه زیسته زنانه است که سینه به سینه منتقل میشود. نسلهای قبلی بیش از امروز به این شیوهها و اجرای آن متعهد بودهاند. گرچه به نظر میرسد این روشهای نانوشته به طرق مختلف به هر دختری آموزش داده میشود.
توصیه زنانه به دختران نوعروس، که همواره نظام پسانداز و اندکاندوزی را سرآغاز و سرلوحه زندگی خود قرار داده بودند، به معنی انتقال شیوههای پسانداز در زندگی بود که عموماً توسط «زبدگان زندگی» یا همان سالخوردگان راهبلدی آموزش داده میشد که همه این تجربهها را پشت سر گذاشتهاند.
آنچه نباید در اینجا از نظر دور داشت این است که همه این کنشها، که ناشی از فهم متعارف است، به فرهنگ مربوط میشود، چرا که فرهنگ مسئولیت انتقال ارزشها و عادتهای افراد را بر عهده دارد. انتقال شیوههای پسانداز از طرف زنان به زنان دیگر صورت میگیرد.
۴. مصرف پساندازمصرف پسانداز فرایندی است که آخرین حلقه پازل پسانداز را تکمیل میکند و به کارکرد آن جهت میدهد. من در این پژوهش با دو نوع کارکرد پسانداز مواجه شدم: یکی پساندازی که پس از طی مراحلی مصرف میشود، دیگری پساندازی که پس از طی مراحلی باز هم پسانداز میشود. نوع دوم پسانداز که بیشتر در خانوادههای مرفه رایج است، چون به ندرت در زمینه مصرف قرار میگیرد، به شکل میراث در میآید و مد نظر این پژوهش نیست.
پسانداز نوع اول، که سه جنبه فردی، جمعی و اعتقادی دارد، به منظور استفاده مشخص در همین بخشها صورت میگیرد.
در جنبه فردی، فرد به پسانداز روی میآورد تا با استفاده از آن خواستههای فردی خود از قبیل استقلال، اعتماد به نفس، رفع نگرانی و قدرت به دست آورد. بدیهی است که این خواستهها همه نیازهای فردی اعم از روحی، روانی، عاطفی، مالی و... را در بر میگیرد.
در جنبه جمعی، فرد پسانداز میکند تا ضمن اینکه خود از آن بهرهمند شود، دیگران را نیز در این بهرهمندی سهیم سازد. این تسهیم به دو شکل متقابل صورت میپذیرد؛ یکی بهرهمندی مثبت است که در آن فرد از دیگران دستگیری میکند تا شأن اجتماعی خود را ارتقا دهد و آن را تثبیت کند، که شاید بتوان گفت این عمل تلاشی است در جهت آبرومندی هرچه بیشتر فرد؛ و دیگری بهرهمندی منفی است که فرد در برابر دیگرانی که به دارایی خود تفاخر میکنند و سعی در تحقیر و تخفیف وی دارند بایستد.
مثلاً پسانداز برای کسی که به دلایل عاطفی و نوعدوستانه در قبال خانواده، خواهران و برادران کوچکتر و حتی بزرگتر از خودش احساس مسئولیت میکند، این فرصت را میدهد که نیازمندیهای آنها را رفع و رجوع کند. این عمل که در فرهنگ ما نوعی از خودگذشتگی شمرده میشود، با رضایت همراه است. البته این از خودگذشتگی در برخی از فرهنگها، وظیفه پسر خانواده است و کمتر از یک دختر انتظار میرود، اما امروزه دختران و زنان نیز چنین مسئولیتی را برای خود متصور هستند.
مثال دیگر اینکه اگر کسی بخواهد با عمل تحقیرآمیز مقابله کند و خود را از کمند هرگونه تحقیر و تخفیف برهاند، باز در پشت پول پسانداز شده سنگر میگیرد. پس میتوان گفت پول و پسانداز در اینجا عنصری است که «دفع تحقیر» میکند.
در جنبه اعتقادی، فرد پسانداز میکند تا با قرضالحسنه به نیازمندان و دستگیری از آنها رضایت خداوند را جلب کند تا بلکه خداوند نیز با برکت دادن و افزایش سرمایه او این عمل خیر را جزای خیر دهد.
سومین مصرف پسانداز به نوع استفاده از پولی باز میگردد که شخص با خدا به معامله میپردازد. دین همواره استیلایش را بر پول حفظ کرده و قدرت آن را در سایه قدرت خودش نگه داشته است. مثلاً آدم فقیری که در اثر کار طاقتفرسا و قناعت به سرمایهای دست یافته است، آن را ناشی از برآورده شدن دعایش از سوی خداوند میداند و برای سپاسگزاری از این لطف الهی، از دیگران دستگیری میکند.
نتیجهگیریپسانداز اصل بنیادین دوراندیشی اقتصادی و آیندهنگری در خانواده است. یافتههای این پژوهش نشان داد که شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه زنان را به سمت و سوی پسانداز کشانیده است و زنان نیز با نگاهی به آینده، که عمدتاً تحت عنوان روز مبادا از آن یاد میشود، وارد عرصه و حوزه پسانداز میشوند. به بیان دیگر منطق زنان در پسانداز، همان دوراندیشی است که در یافتههای این پژوهش به دست آمده است.
در مورد زنانی که نقش مادری دارند، این آیندهنگری بیشتر معطوف به فرزندانشان است و آنها جایگاه ویژهای به خود اختصاص دادهاند. شیوه رفتار زنان با پول بسته به شرایط زندگی و موقعیتهای مختلف فرق میکند. برای اکثر مادران خانواده خودشان (شوهر و فرزندان) در اولویت نخست قرار دارند. در صورتی که این توازن به هم بخورد و شوهر اولویت دیگری غیر از خانواده خودش داشته باشد، استراتژی زنان در هزینه تغییر میکند.
توصیف اینکه زنان در چه شرایطی به پسانداز فکر کردهاند، به اشتغال، طبقه اقتصادی ـ اجتماعی، داشتن فرزند و رفتار مالی شوهرانشان بستگی دارد. البته زنانی که فرزند دارند و فرزندانشان هنوز به سن ازدواج نرسیدهاند، اصل دوراندیشی و آیندهنگری را سرلوحه برنامههایشان قرار دادهاند. این آیندهنگری به اشکال گوناگونی چون بیمه، پسانداز بانکی، خرید طلا، زمین، سهام و... دیده میشود. زنی که سهام را برای پسانداز انتخاب میکند از پایگاه فرهنگی و تحصیلات بالاتری برخوردار است. از نظر اکثر زنان پول نقد و طلا بهترین شکل پسانداز هستند.
برخی از زنان عقیده داشتند که پسانداز را نباید هرگز رو کرد تا «روز مبادا» فرا برسد، و روز مبادا روزی است که پول بسیار ضروری است، که اکثرا این ضرورت را در شرایط بیماری و مراسمهای مهم میدیدند. برخی دیگر پسانداز میکردند تا چالههای مختلف زندگی را با آن پر کنند.
پسانداز پولی است که از راههای گوناگون جمعآوری میشود. در مورد زنان شاغل که درآمد ثابت کارمندی دارند، پسانداز پولی است که ربطی به حقوق ثابت آنها ندارد و از پولهایی جمع میشود که جزو حقوق ثابت نیست؛ مثل کارانه و پاداش و... در مورد زنان خانهدار پسانداز مبلغی است که از خرید مایحتاج منزل کنار گذاشته میشود و یا پولی که شوهر به زن میدهد تا برای خودش چیزی بخرد.
پسانداز به طور معمول در شرایط اضطراری در خانه مصرف میشود. در شرایطی مانند بیماری، خرید خانه و یا لوازم خانه، حفظ اعتبار و آبروی خانواده اعم از پدر، مادر، خواهر، برادر و...، خیرات برای نزدیکان، بخشیدن به دیگران که همه این بخششها به اعتبار اینکه این پولهای بخشیده شده از پسانداز زن بوده و درآمد شخصی وی به شمار میرود، بدون دغدغه و در کمال آسودگی انجام میشود.
در بین پاسخگویان، اکثریت با کسانی بود که پسانداز پنهانی داشتند. زنان جوانتر همسرانشان را در جریان پسانداز خود قرار داده بودند و میزان پسانداز خود را به همسرانشان میگفتند و پنهانکاری کمتری وجود داشت. البته پنهان بودن و یا آشکار کردن پسانداز ارتباط مستقیمی با عکسالعمل شوهر دارد.
از یافتههای این بخش از پژوهش چنین بر میآید که مقوله پسانداز در نزد زنان از منطقی به نام دوراندیشی ناشی میشود که در این منطق مفاهیم و معانی بسیاری وجود دارد که در زندگی زنان نقش مهم و بعضاً هم سرنوشتسازی ایفا میکنند. مثلاً عرضه زنانه یکی از این معانی است که دارا بودن آن برای زن در زندگی نقش کلیدی دارد، چرا که تأمینکننده استقلال و اعتماد به نفس و... زن است.
نه تنها رویکرد زنان به جنبههای مادی پول اعم از پسانداز، مصرف، هدیه، و غیره، یک رویکرد مبادلهای است، بلکه در جنبه دینی آن مانند انفاق، خیرات و قرضالحسنه، که قدرت و ارزش پول در سایه ارزشهای دینی قرار دارد نیز حالت مبادلهای دارد. این شکل از پول یک سپرده مادی در فضای معنوی است.
خانواده امروزین مسئولیتهای بسیاری بر عهده دارد که ادای آنها به پول بستگی دارد؛ از حفظ سلامتی گرفته تا تهیه مسکن و امکانات اولیه و نیازهای فرزندان. در چنین شرایطی پول محافظی است که این امکانات حداقلی را فراهم میکند. خانواده شهری از همه طرف با حملات سخت اقتصادی و اجتماعی روبروست که یکتنه باید حریف همه آنها باشد. زنان گرچه بخش کوچکی از شاغلان را تشکیل میدهند، اما در مدیریت مالی خانواده نقش مهمی دارند. آنها مجبورند از این سپر بلا به نحو احسن استفاده کنند تا خانواده را حفظ کنند. پس آن چیزی که به نظر مادیگرایی میرسد، راهی است که پیش روی آنان است تا بیشتر از قبل خانوادهشان را حفظ کنند.
منبع: انسانشناسی و فرهنگ