ماجرای جاعلی که هندوستان را فروخت
کد خبر: ۶۷۱۴۷
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار: 2017 March 14    -    ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۵
این کلاهبرداران نابغه با انجام کلاهبرداری های عجیب و غریب و غیرقابل باور، همه را انگشت به دهان گذاشته اند. کلاهبرداری های شگفت انگیزی از فروش بنای تاریخی تاج محل و کاخ پارلمان هند و برج ایفل گرفته تا سفر به 26 کشور دنیا و نقد کردن چک های جعلی که حتی حرفه ای ترین بانکداران جهان نیز قادر به تشخیص جعلی بودن آن ها نبودند.
ماجرای جاعلی که هندوستان را فروخت+عكس  به گزارش «تابناک باتو»؛ کلاهبرداران حرفه ای زیادی در دنیا زندگی می کنند که فقط کافی است کمی حواس تان جمع نباشد تا کلاه بزرگی سر شما بگذارند. این کلاهبرداران با شگردهای مختلف این کار را انجام می دهند که عقل کمتر کسی به آن می رسد، اما جالب است بدانید در بین این همه آدم فریبکار و دغل باز، سه نفر از آن ها در صدر جدول کلاهبرداران حرفه ای قرار دارند.
 
این کلاهبرداران نابغه با انجام کلاهبرداری های عجیب و غریب و غیرقابل باور، همه را انگشت به دهان گذاشته اند. کلاهبرداری های شگفت انگیزی از فروش بنای تاریخی تاج محل و کاخ پارلمان هند و برج ایفل گرفته تا سفر به 26 کشور دنیا و نقد کردن چک های جعلی که حتی حرفه ای ترین بانکداران جهان نیز قادر به تشخیص جعلی بودن آن ها نبودند.

بزرگ ترین جاعل تاریخ هندوستان

«میتلیش کومار استاوا» که همه او را به نام آقای «نتوار لعل» می شناسند در سال 1912 در روستای بیهار هندوستان متولد و بزرگ شد. میتلیش کومار در روستای بیهار بزرگ شد و در نزدیک ترین شهر به روستا تحصیل کرد تا این که یک تابستان برای بازدید از خانواده و دوستانش به روستای محل سکونتش بازگشت.
 
 ماجرای جاعلی که هندوستان را فروخت!

این تابستان برای او یک تابستان و تعطیلات معمولی نبود بلکه باعث شد سرنوشت او برای تمام عمرش تغییر کند. این جوان روستایی که سال ها بعد به اسم «نتوار لعل» معروف شد، اولین بار مهارت باورنکردنی خود را در جعل امضا در همان تابستان کشف کرد.

ماجرا از این قرار بود که یکی از همسایگان، از او برای واریز یک حواله بانکی در شهر کمک خواست، نتوار این پیشنهاد را پذیرفت اما زمانی که به بانک رفت متوجه شد امضای صاحب اصلی حواله بانکی باید پای برگه باشد، یعنی او باید برای گرفتن امضا دوباره از شهر به روستا بر می گشت و این مسیر، مسیری بسیار طولانی بود. بنابراین تصمیم گرفت امضای همسایه را که قبلا دیده بود جعل کند. او بعد از امضا متوجه شد بدون این که حتی یک خط را نازک تر یا ضخیم تر بنویسد، امضا را با کیفیت بسیار بالایی انجام داده است. درواقع امضای او با امضای مرد همسایه مو نمی زد.

چند ماه بعد از این ماجرا هنگامی که این مرد هندی برای ادامه تصحیلات در رشته حقوق به کلکته رفته بود، آقای همسایه متوجه شد شخصی با یک حواله بانکی جعلی و امضای او به بانک رفته و حسابش را خالی کرده است، همسایه به پلیس شکایت کرد و پلیس نیز به دنبال فرد کلاهبردار بود اما هرچه تحقیق کرد نتوانست او را شناسایی کند. مدتی بعد نتوار بعد از اتمام درسش در رشته حقوق و گرفتن مدرک وکالت، تصمیم  گرفت با هزار روپیه ای که از حساب مرد همسایه برداشت کرده بود برای خود کسب و کار جدیدی راه اندازی کند.

او با این پول دزدی به عنوان یک کارگزار و واسطه گر سهام در بازار بورس شروع به کار کرد و در کنارش هم یک مغازه پارچه فروشی راه انداخت اما در نهایت او که هیچ تجربه ای در خرید و فروش پارچه نداشت در این کار شکست خورد و به همان واسطه گری سهام در بازار اکتفا کرد که البته مدتی بعد آن را هم کنار گذاشت.
 
ماجرای جاعلی که هندوستان را فروخت!

اولین بازداشت

اولین باری که این کلاهبردار هندی به اتهام جعل سند و کلاهبرداری توسط پلیس هندوستان دستگیر شده و به زندان افتاد زمانی بود که تازه کارش را در بورس آغاز کرده بود. او یک روز در حال گذر از یک خیابان فرعی در کلکته بود که چند تن تیرآهن را که برای ساختن یک ساختمان بزرگ در کنار خیابان گذاشته شده بود دید. او به سرعت با درست کردن یک سند جعلی و معرفی خودش به عنوان صاحب آن آهن ها، موفق شد 9 تن آهن را که درواقع متعلق به یک پروژه دولیت بود، به یک خریدار بفروشد.

پلیس بعد از باخبر شدن از این قضیه، به دنبال فروشنده گشت و بالاخره موفق شد نتوار را شناسایی و دستگیر کند و نتیجه این دستگیری این شد که او برای جعل سند دولتی و فروختن اموال دولتی به شش ماه زندان محکوم شد.

بعد از پایان دوران محکومیت، آقای کلاهبردار با بیرون آمدن از زندان به فکر راه جدیدی برای پول درآوردن افتاد بنابراین شروع به فروش داروهای غیرمجاز دوپینگ و تناسب اندام به ورزشکاران و هنرپیشه ها کرد، اما زمانی که یکی از این هنرپیشه ها با استفاده از آن داروهای تقلبی مسموم شد به پلیس شکایت کرد و نتوار دوباره دستگیر شد.

این بار اما پلیس نتوانست ثابت کند که مرد جوان همان فروشنده داروها بوده، بنابراین آقای کلاهبردار به راحتی از چنگ قانون گریخت و آزادانه به کارهای خلافش ادامه داد، بعد از این اتفاق، او چند ماهی را در خفا زندگی کرد تا آب ها از آسیاب بیفتد. آنگاه با یک قیافه جدید و یک اسم جعلی به ایستگاه های راه آهن رفت و در آن جا معاملات کوچکی را انجام داد. کارهایی که کلاهبردار نابغه در ایستگاه های راه آهن انجام می داد عمدتا صدور اسناد جعلی دولتی برای بارگیری یا ترخیص کالاهایی بود که با قطا رجا به جا می شدند یا دریافت و وصول چک آن کالاها بود.

این معاملات برای او بسیار پرسود و منفعت بود. البته طی انجام این معاملات مختلف، او بارها موفق شده بود با تغییر چهره و نام و همچنین داشتن مدارک شناسایی جعلی، از دست پلیس فرار کرده و هویت اصلی خودش را پنهان کند.

«نتوار لعل» درواقع اسم مستعار این کلاهبردار بزرگ بود که از دهه چهارم زندگی اش آن را به عنوان اسم رسمی برای خودش انتخاب کرد و با این اسم در همه جا شناخته می شد اما درواقع اسم اصلی این کلاهبردار افسانه ای، میتلیش کومار بود.

دوران طلایی

گفته می شود دهه 50 و 60 زندگی نتوار لعل، دوران طلایی او در کلاهبرداری است. او که در این دوران دیگر تبدیل به یک کلاهبردار حرفه ای شده بود. در سراسر کشور هندوستان دائما برای انجام معاملاتش در رفت و آمد بود. در این سال ها، او بارها با جعل اسناد و معرفی خودش با نام های مختلف و جعل امضا، موفق شد از جواهرسازها، ساعت سازها، همچنین تجار بزرگ و معامله گران، بانکداران و البته دولت، کلاهبردرای های بزرگی انجام دهد و اموال و جواهراتی را به سرقت ببرد که دیگر هیچ جایگزینی نداشتند.

فروشندگان ساعت های جواهرنشان زیادی در دهلی نو فریب این آقای کلاهبردار را خورده بودند و با وجود این که مال شان از دست رفته بود هرگز نتوانستند ثابت کنند چه کسی اموال آن ها و آن همه جواهرات قیمتی را با دادن چندین برگ سند جعلی از آن ها ربوده است. از روی نشانه هایی که این مالباختگان به پلیس داده بودند بعد از مدت ها تحقیق، پلیس هندوستان مردی را با یک لباس کهنه و مندرس در ایستگاه راه آهن بازداشت کرد. البته که این مرد ژنده پوش همان آقای نتوار لعل معروف بود، اما قیافه اش و مدارک جعلی ای که همراهش بود نشان می داد که فردی عامی، بیسواد و فقیر است که از حرف های پلیس و اتهام هایی که به او می زنند هیچ نمی فهمد.
 
 ماجرای جاعلی که هندوستان را فروخت!

آقای کلاهبردار آن قدر خودش را به نفهمی زد و مظلوم نمایی کرد که پلیس باورش شد اشتباهی او را دستگیر کرده است کارآگاه پلیس باور نمی کرد ممکن است این فرد ژنده پوش همان کلاهبردار نابغه ای باشد که همه نیروهای پلیس هندوستان بسیج شده بودند تا او را دستگیر کنند. بنابراین چون هیچ مدرکی علیه نتوار ژنده پوش و فقیر پیدا نکرد و البته هیچ چیز باارزشی نیز همراه این مرد نبود، پلیس مجبور شد این کلاهبردار افسانه ای را آزاد کند.

آقای کلاهبردار باهوش که حالا سنین میانسالی زندگی اش را پشت سر می گذاشت با استفاده از این فرصت تصمیم گرفت وارد سیاست شود و خود را به سیاستمداران و مردان دولتی نزدیک کند تا بتواند کلاهبرداری های بزرگ تری انجام دهد که عقل هیچ کسی به آن نمی رسید، بنابراین کم کم با درست کردن قیافه موجه و معقول برای خودش و با یک اسم مستعار، خود را به مردان دولتی نزدیک کرد. کار این کلاهبردار افسانه ای به جایی رسیده بود که در همه جا خودش را از دوستان نزدیک رییس جمهور معرفی می کرد و حتی امضای رییس جمهور «راجندرا پرساد» را نیز جعل می کرد.

نتوار موفق شده بود با جازدن خودش به عنوان یکی از مقامات مطرح دولتی، گردشگران را گول بزند تا این که او یک تصمیم بسیار بزرگ گرفت. او می خواست بزرگ ترین کلاهبرداری قرن را انجام دهد، پس نقشه کشید تا مکان های تاریخی و باستانی را به فروش برساند، این کار برای او مثل یک بازی بود.

فرار از زندان

به هر حال میتلیش کومار استاوا یا همان نتوار لعل معروف که گفته می شود استاد تغییر چهره بود و بیش از 50 نام مستعار داشت، برای بیش از پنج دهه نامش در کشور هندوستان مترادف با تقلب و کلاهبرداری بود و زمانی که پلیس بالاخره این کلاهبردار افسانه ای را دستگیر کرد با بیش از 100 مورد دیگر از فریبکاری و کلاهبرداری های او نیز رو به رو شد. این کلاهبردار معروف بیش از 100 پرونده در اداره پلیس داشت و در هشت ایالت تحت تعقیب بود، اما زمانی که دستگیر شد تنها به 113 سال زندان محکوم شد، اما از این دوران طولانی او کمتر از 20 سال حبس کشید و بارها به طرف مختلف موفق به فرار از زندان شد.

گفته می شود که آقای نتوار لعل هشت فرار بزرگ از زندان های مختلف را در پرونده بزرگ و سیاهش دارد که این فرارها باعث شده بود اعتماد به نفس این شاید بزرگ هر بار بیشتر از قبل شود. کلاهبردار افسانه ای در سال 1957، بعد از این که برای اولین بار به اتهام جعل سند تاج محل و فروختن آن به یک گردشگر ساده لوح محکوم شد، موفق شد از زندان کانپور که یکی از معروف ترین زندان های هند از نظر قوانین و همچنین مراقبت های پلیس است فرار کند که در تاریخ جرم و جنایت هندوستان به عنوان یک فرار بزرگ از آن یاد می شود. او با پوشیدن لباس یکی از نگهبان های زندان موفق شد به راحتی از زندان خارج شود.
 
 ماجرای جاعلی که هندوستان را فروخت!

نظریات مختلفی درباره آخر و عاقبت این تبهکار بزرگ وجود دارد، برخی می گویند که او در سال 1979، زمانی که ماموران پلیس، وی را برای محاکمه به بمبئی می برده اند فرار کرده و بعد از فرار اعلام شده که او درگذشته است. برخی دیگر می گویند که او در سال 1996 از زندان فرار کرده و برای همیشه ناپدید شده است. البته برخی روزنامه نگاران هندی می گویند او آخرین بار درسال 1996 در ایستگاه راه آهن دهلی نو در حالی دیده شده که یک مامور پلیس در حال انتقال او به یک بیمارستان بوده که ناگهان ناپدید شده است.

کی مرده است؟

در مورد تاریخ مرگ این کلاهبردار حرفه ای نیز شک و شبهه های زیادی وجود دارد. در حالی که برادر نتوار لعل ادعا دارد زمانی که او در سال 1996 آخرین فرار خودش از زندان را انجام داده، چون بسیار بیمار و مریض بوده درگذشته است و او هم جسد برادرش را طبق آیین و سنن سوزانده است اما شواهد و مدارکی وجود دارد که نشان می دهد او دروغ می گوید.

مهم ترین مدرک درباره دروغگویی او، انجام یک زنجیره از کلاهبرداری مشابه با شگرد لعل شیاد است که در سال های بعد از 1996 صورت گرفت، بعضی ها عقیده دارند این شواهد و مدارک ثابت می کند پادشاه کلاهبرداران هندوستان تا سن 97 سالگی یعنی تقریبا 13 سال بعد آخرین فرار، زنده بوده و پنهانی زندگی کرده است تا این که در ژانویه 2009 درگذشته است.

تاج محل را فروخت

نتوار هر روز با یک قیافه و اسم جدید در اطراف بناهای تاریخی هند پرسه می زد و خودش را به گردشگران ثروتمند نزدیک می کرد. او با چرب زبانی خودش را یکی از افراد مهم دولتی معرفی کرده و به آن ها در مورد ساختمانی که گردشگران برای بازدید از آن آمده بودند اطلاعات کامل و جامعی می داد و وقتی که گردشگر ثروتمندی را بسیار مشتاق آن بنا می دید به او می گفت این ساختمان از طرف دولت به فروش می رسد تا صاحب جدید بهتر بتواند به آن رسیدگی کند و ساختمان دیرتر خراب شود همچنین او با دغل کاری و دلایل عجیب و غریبی که می آورد به آن فرد می گفت می تواند بعد از این که آن مکان را خریداری کرد برای بازدید عمول بلیت بفروشد تا ازاین راه پول خوبی به دست آورد.
 
 ماجرای جاعلی که هندوستان را فروخت!

در نهایت کلاهبردار نابغه موفق شد با چرب زبانی و صحبت هایش مکان تاریخی تاج محل را دو بار به دو گردشگر مختلف بفروشد. همچنین این کلاهبردار افسانه ای توانست به طرز باورنکردنی و عجیب و غریبی قصر قلعه سرخ را نیز سه بار به فروش برساند. البته گفته می شود آقای لعل حتی کاخ پارلمان هندوستان را که ساختمانی بسیار تاریخی بود در حالی که 545 نماینده در آن ساختمان در حال بحث بر سر مسائل روز دنیا بودند، دو بار به فروش برساند.

رابین هود هندوستان

با وجود این که نتوار لعل، ثروت عظیمی از راه کلاهبرداری به دست آورده بود اما هرگز مشخص نشد که این همه پول را چه کرده است. هیچ کس در مورد خانواده این مرد اطلاعی ندارد فقط در برخی اخبار آمده که او صاحب یک دختر است که در یاالات متحده آمریکا زندگی معمولی ای دارد. نتوار لعل در میان مردم روستای محل تولدش یعنی روستای بیهار بسیار معروف و محبوب است. داستان های زیادی از بخشندگی او از زبان مردم روستا نقل می شود.

یکی از داستان ها می گوید روزی نتوار با لباس فاخر در حالی که درون یک ماشین بسیار مدل بالا نشسته بود همراه با تعداد زیادی محافظ وارد روستای بیهار می شود و محافظان او شروع به توزیع لباس و غذا به صورت رایگان بین مردم می کنند. گفته می شود که در سال های مختلف این اتفاق بارها افتاده است و در بعضی موارد آقای کلاهبردار به تمام مردم روستای بیهار پول نقد داده که باعث حیرت همه اهالی روستا شده است بخشندگی های نتوار باعث شد مردم روستای بیهار به او لقب رابین هود بدهند و از او به عنوان یک فرد خیر و حامی مردم یاد کنند.
 
این محبوبیت به حدی رسید که وقتی خبر درگذشت نتوار در سراسر هندوستان پیچید، مردم روستای بیهار برای او عزاداری کردند و بعد تصمیم گرفتند تا یک مجسمه یادبود از رابین هود خودشان بسازند. به هرحال با وجود پرونده بزرگ و سیاه این استاد کلاهبرداری، هنوز هم نتوار لعل به صورت یک شخصیت مرموز باقی مانده است. 
سرنخ
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۵۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۴
1
39
سرگذشت جالبی بود
عادل مکطاعی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۳۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۴
0
11
جون میده برای فیلمهای هندی.داستانهای هندی هم دست کمی از فیلمهاشون ندارن
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۲۸ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۴
0
22
به پای نمونه های وطنی ما نمی رسد
اینجا دکل و کشتی و هواپیما غیب میکنند!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۵
0
9
برج ایفل و کاخ دادگستری تهران هم یک بار فروخته شده !
علاوه بر نبوغ ذاتی و اعتماد به نفس بالای متهمین نباید از حرص و طمع و حماقت خریداران غافل بود.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۵۱ - ۱۳۹۵/۱۲/۳۰
0
1
یه قهرمان فرار از زندان واقعی .منتها از نوع شرقی.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۹
0
0
باز هم یه فیلم هندی دیگه .
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار