این مقاله بر آن است که جامعهشناسی پسانداز زنانه را از نگاه زنان متأهل، شاغل، و غیرشاغل، توصیف کند.
مبانی نظری جامعهشناسی پول و تعریف مفاهیماز منظر یک اقتصاددان، پول باید به عنوان یک واحد محاسبه عمل کند، یعنی ما باید بتوانیم از پول برای محاسبه میزان خریدمان استفاده کنیم. همچنین باید یک وسیله مبادله باشد، یعنی ما باید بتوانیم پول را برای خریداری کالا هم اکنون به کار ببریم. علاوه بر اینها پول باید دارای یک انبار ارزش باشد، یعنی ما باید بتوانیم پول را برای خریداری کالاها در آینده پسانداز کنیم.
۱. تعریف و چرایی پساندازاز نظر آدام اسمیت عاملی که ما را به پسانداز وادار میکند همان خواهش نفس ما به بهزیستی و تمایل به بهتر ساختن وضع مادی ماست که از گهواره تا گور با ما همراه است (قدیری اصلی، ۱۳۸۷: ۹۰).
پسانداز یعنی نگهداری پول به طور نقدی، و یا به صورت طلبی که قابل پرداخت در هر زمانی باشد و بتواند به عنوان تضمین برای در اختیار داشتن امتیازات اقتصادی عمل کند (وبر [۷]، ۱۳۸۴: ۱۲۶).
صدر نبوی و دیگران (۱۳۹۰) تعاریف پسانداز را در سطح خرد، به پنج گروه تقسیمبندی کردهاند:
• برخی منابع در تعریف پسانداز به کم مصرف کردن یا مصرف نکردن اشاره کردهاند، که به مفهوم صرفهجویی نزدیک است.
• گاه پسانداز به مثابه مصرف نکردن در زمان اول برای مصرف در زمان دوم تعریف شده است، که به تعویق در مصرف نزدیک است.
• سومین تعریف، پسانداز به معنای درآمدهای خرج نشده است.
• پسانداز به عنوان افزایش ثروت طی یک دوره تعریف دیگری از پسانداز است که با سنجش تغییرات در داراییها و ثروت در طول زمان قابل سنجش است.
• و در آخر پسانداز به عنوان عرضه سرمایه بیان شده است (صدر نبوی و دیگران، ۱۳۹۰: ۱۰۸).
۲. مبانی نظریگوناگونی آثار جامعهشناختی در زمینه پول را میتوان از دو جنبه اساسی بررسی کرد. جنبه نخست، دیدگاههای ساختاری و جنبه دوم دیدگاههای فرهنگی است، که هر یک از این دو دیدگاه در سطح خرد و کلان مد نظر قرار میگیرند.
الگوی نقشهها و روابط، موضوعات عمده دیدگاه ساختاری هستند. این دیدگاه در سطح خرد، به پول به مثابه یک شیئ در روابط بین شخص، همچون مبادله و ارتباط، اشاره دارد. اما در سطح کلان، زمینههای مقرر شده مبادله، همچون مکانیسمهای قانونی و سیاسی حاکم بر تجارت و بازار را در بر میگیرد.
دیدگاه فرهنگی بر طبقهبندیهایشناختی و معانی تداعی شونده مرتبط با پول تأکید دارد. این دیدگاه در سطح خرد، آن دسته از ارزشها، ایستارها، و باورهای افراد را که بر رفتارشان در ارتباط با پول تأثیر مینهد، شامل میشود: اما در سطح کلان، دستگاههای معانی و اعتقادی وسیعتری همچون مذهب و ارزشهای مدنی جامعه را در بر میگیرد (بیکر، جیمرسون، ۱۳۷۴: ۳۳). نظریه جامعهشناختی پول باید تفاوتهایی را که در آن افراد ضمن استفاده از پول، آن را تفسیر، دستهبندی، و سازماندهی میکنند، مشخص کند (زلیزر [۸]، ۲۰۰۰: ۱۸۹۰).
دیدگاه ساختاری از سویی به پول به مثابه یک علت، کاتالیزور، یا تسهیلکننده (متغیر مستقل) اشاره دارد، و از سوی دیگر به مثابه اثر، پیامد، یا نتیجه (متغیر وابسته) به آن مینگرد. اقتصاددانان معمولاً به پول به مثابه یک متغیر مستقل مینگرند، همچنان که پیشتر گفته شد، عرضه پول اهرم اصلی سیاست پولی است.
جامعهشناسان کلاسیکی همچون وبر، زیمل، و مارکس نیز تمایل داشتند که به پول به مثابه یکی از عوامل تغییر اجتماعی بنگرند، اما جامعهشناسان معاصر این معادله را معکوس ساختند. برای نمونه در سطح خرد، زلیزر (۱۹۸۹) نشان داد که نقشهای جنسیتی غالب و تقسیم نامتناسب قدرت در خانواده (متغیرهای مستقل) بر چگونگی تعریف و استفاده از پول خانگی تأثیر مینهد (متغیرهای وابسته) (بیکر، جیمرسون [۹]، ۱۹۹۲: ۶۸۱).
چهارچوب ما در جدول شماره ۱، که در انتهای همین بخش به نمایش در آمده، و آثاری را که بیشتر در زمینه جامعهشناسی پول به رشتهٔ تحریر درآمده است طبقهبندی میکند. برخی آثار، نظیر فلسفه پول زیمل [۱۰] (۱۹۷۸/۱۹۰۷) با بیش از یک طبقه همخوانی دارند.
پارسونز [۱۱] (۱۹۶۷) عنوان میکند که پول چهار نوع آزادی با خود به همراه آورده است: شما آزادید آنچه را که میخواهید، از هرکس که میخواهید، و هر وقت که میخواهید، بخرید و میتوانید شرط خرید را بپذیرید یا نپذیرید. زیمل نیز آزادی فردی را مورد تأکید قرار داد، ولی او نیز چون لوین [۱۲] (۱۹۸۵) یادآور شد که «محاسبات غیرشخصی موجود در یک اقتصاد پولی، تمایلاتشناختی ناب عاملین را در مقابل تمایلات عاطفی و احساسی آنها بر میانگیزد» (بیکر، جیمرسون، ۱۳۷۴: ۳۳).
جامعهشناسانی که به دیدگاه ساختاری تعلق دارند، اغلب از پول به عنوان وسیلهای استفاده میکنند که رد پای روابط اجتماعی را روشن میسازد. برای مثال هدیه دادن، حضور، قدرت، و وابستگیهای اجتماعی بین افراد و بین گروهها را آشکار میسازد.
دیدگاههای فرهنگی تعریف، تفسیر و معنی اجتماعی پول را مد نظر قرار میدهند. موضوع اصلی در این دیدگاهها این است که فرهنگ معین میکند که پول چیست و چه چیزی به عنوان پول به کار میرود. در دیدگاههای فرهنگی، پول غالباً به عنوان یک متغیر وابسته مد نظر قرار میگیرد.
دیدگاه فرهنگی برای اقتصاددانان بیگانه است و آنها نیز به تفسیرها، معانی و ویژگیهای فرهنگیای که مردم بر پول و معاملات پولی تحمیل میکنند، به دیده تردید مینگرند. به علاوه آنها نمیپذیرند که پول به عنوان یک متغیر وابسته در نظر گرفته شود. البته در این مورد جوزف شومپیتر [۱۳] (۱۹۹۱) استثنائی به شمار میرود که معتقد است پول بخشی از «کل فرایند اجتماعی» است و «بار فرهنگی» آن، استنتاج یک نظریه پولی را برای همه مکانها و زمانها ناممکن میسازد.
زلیزر (۱۹۸۹) برای نشان دادن اینکه چگونه پول مدرن توسط فرهنگ تعریف و تمجید میشود، مفهوم «پولهای خاص» را طرح میکند. او پول خانگی را مورد تحلیل قرار داد، اما موضوعی که در باب پول مدرن مطرح میکند در تمامی زمینههای اجتماعی به کار میآید.
عوامل فرااقتصادی به گونهای نظاممند (سیستماتیک) بر موارد زیر تأثیر نهاده و آنها را شکل میدهند:
۱. کاربردهای پول: مثلاً کنار گذاشتن پولی برای موارد خاص
۲. استفاده کنندگان از پول: تفکیک افراد مختلف برای سر و کار داشتن با پولهای خاص
۳. نظام تخصیص هر پول ویژه
۴. کنترل پولهای متفاوت
۵. منابع پول: پیوند دادن منابع متفاوت به کاربردهای متفاوت (بیکر، جیمرسون، ۱۳۷۴: ۳۴).
عوامل فرااقتصادی که زلیزر برمیشمارد، بیشتر در خانواده و در عرصه اجتماعیای که به طور گسترده مورد مطالعه فرهنگی قرار گرفته، قابل مشاهده است. برای نمونه وقتی جوان یا نوجوانی خارج از خانه کسب درآمد میکند، آن را برای خود خرج میکند و به ندرت در هزینههای خانه سهیم میشود (بیکر، جیمرسون، ۱۹۹۲: ۶۸۶).
برای مثال میتوان اقتصاد خانواده را در نظر گرفت. پول خانگی (شامل پول زن، شوهر و فرزندان) مقوله خاصی از پول است. معنا، استفاده و حتی کیفیت آن توسط الزامات اقتصادی تحمیل میشود، اما پول خانگی توسط عقاید زندگی خانوادگی، جنسیت، روابط قدرت و طبقه اجتماعی هم شکل میگیرد. مثلاً پولی که برای زن در نظر گرفته میشود (صرف نظر از مقدار آن) به طور سنتی برای خرید خاصی، مثل لباس، در نظر گرفته شده و جدا از پول «واقعی» است که شوهر کسب میکند.
یک نظریه اجتماعی از پول باید منابع و الگوهای مختلفی را تبیین کند که بین پولهای مختلف وجود دارد. گسترش مدل جامعهشناختی از انواع پول با چالش نظریه اقتصادی نئوکلاسیک شکل میگیرد و رویکردی را ارائه میکند که نه تنها مطالعه پول است، بلکه جنبههای دیگر زندگی اقتصادی، مثل بازار، را هم در بر میگیرد. فهم درست از پولهای مختلف به لحاظ جامعهشناختی باید متغیرها و مقیاسهای کلان علم اقتصاد را به چالش بکشد.
پدیدههایی چون هزینههای انبوه برای مصرفکننده، میزان پسانداز، مسائل مربوط به تورم، توزیع درآمد و نرخ بالای دیگر پدیدهها در کنشهای مصرفکننده و ایجاد تفاوتهای زیادی در اقتصاد کلان، باید روشن شود. در مدل جامعهشناختی، روند اقتصادی مبادله و مصرف یکی از مقولات خاص روابط اجتماعی، مانند خویشاوندی و مذهب هستند. بنابراین پدیدههای اقتصادی مثل پول، با نظامهای معنایی مختلف و ساختاری روابط اجتماعی در هم تنیدهاند (زلیزر، ۲۰۰۰: ۱۸۹۰).
میلمن [۱۴] (۱۹۹۱) عنوان کرد افرادی که تحرک (اجتماعی) رو به بالایی دارند ممکن است در تخصیص پول به خانواده مشکل داشته باشند، چرا که اینگونه افراد غالباً تحرک (اجتماعی) خود را به واسطه اندوختن پول به دست میآورند؛ به علاوه، ورود پول همراه با موفقیت، ممکن است مشکلات خانوادگی را تشدید کند.
زلیزر (۱۹۸۹) معانی دگرگون شونده پول خانگی در نزد زنان متأهل را بین سالهای دهه ۱۸۷۰ و دهه ۱۹۳۰ در ایالات متحده دنبال کرد و نشان داد که چگونه «پول آنها به واسطه آمیزه پیچیدهای از باورها، درباره زندگی خانوادگی و ساختار در حال تغییر قدرت جنسی و طبقه اجتماعی، به طور مرتب از پول واقعی کنار گذاشته میشد.» این باورها بر تخصیص پول به خانواده، زمان تخصیص (مثلاً به شکل نامنظم یا منظم) و مقدار پول تخصیص یافته تأثیر مینهادند.
طبقهبندیهایشناختی پول (نظیر «پولهای خاص» زلیزر در قلمرو خانه) به خوبی به قلمروهای کانونی و مهم تجارت و حکومت مدرن گسترش یافت. چنین طبقهبندیهایشناختی در فرایند بودجهپردازی کاملاً مشهودند. تعریف و کاربرد مقولات متنوع حسابداری، هزینههای ثابت و متغیر، هزینههای سرمایهای و عملکردی و هزینههای قابل کنترل و غیرقابل کنترل (در حکومت)، سازههای اجتماعی هستند که به میزان بالایی قابل دستکاری هستند (بیکر، جیمرسون، ۱۳۷۴: ۳۵).
ویشر [۱۵] (۱۹۷۰) با این باور که ارزش پول رایج یک کشور ادراکات و استنباطات جمعی درباره قابلیتهای مردم آن کشور را منعکس میسازد، کلانترین سطح مباحث فرهنگی را درباره پول ارائه کرد. او استدلال خود را با مثالی از افت و خیزهای پوند انگلستان از ۷۶۰ پس از میلاد تا ۱۹۷۰ توضیح داد. گرچه تحلیل جامع ویشر در هر دو دیدگاه ساختاری و فرهنگی جای میگیرد. اما تز اصلی او مایه فرهنگی دارد: باورها و ایستارها درباره پول رایج میتواند ارزش آن را تحکیم یا سست کند. عجیب اینکه اقتصاددانان نیز هنگامی که از «اعتماد» مصرفکننده یا سرمایهگذار به پول رایج یک کشور یاد میکنند، به یک استدلال فرهنگی سطح کلان استناد میجویند (بیکر، جیمرسون، ۱۳۷۴: ۳۶).
پول از نظر زیمل و مارکس، خالصترین شکل شیئوارگی دیده شده است و از نظر فنی، پول، عالیترین واسطه تبادل اقتصادی دنیای مدرن است که همه کیفیتها را به کمیت تبدیل میکند، افراد را از هستی حقیقیشان بیگانه میکند و شخصیت آنان را به صورت اشکال مالکیت، تکه تکه میکند.
در حالی که در نظر مارکس، پول کارکردهای متفاوتی دارد (سنجش ارزش، واسطه تبادل و معنای انباشت ثروت)، ضمن آنکه همیشه در مرکز است و «متضمن کار انتزاعی است و ارزش پول توسط شرایط تولید تعیین میشود.» زیمل با این پول اقتصادی شده بسیار مخالف بود و پول را در پهنای قلمرو تجربه انسانی قرار میدهد.
به نظر زیمل ارتباط دادن پول فقط به پایههای مادی آن، نادرست است و پول بازنمای پدیده اجتماعی به شکل تعامل انسانیست. تبادل برای او شکل قاطعی از زیست اجتماعی است که در آن، اقتصاد تنها یکی از اشکال تبادل است (همان، ۸۰).
دورکیم با درک ارتباط بین پدیده مقدس و مسایل اقتصادی و ترس او از نقش درجه اول یافتن اقتصاد و تصرف عرصههای مقدس به وسیله عوامل ناسوتی و اقتصادی، و زیمل با فهم اثرات اقتصاد پولی بر معرفت آدمی، به آسیبشناسی جامعه درگیر و معنا شده با پول پرداختند (فرهادی، ۱۳۸۸: ۲۶۶). آنچه برای دورکیم خیلی مهم است «حضور یا عدم حضور قواعدی است که در آن، پول ارائه شده و طبیعت این قواعد است» (دفلم [۱۶]، ۲۰۰۳: ۸۴).
جدول ۱: جامعهشناسی پول (بیکر و جیمرسون، ۱۹۹۲: ۶۹۰)
رویکرد فرهنگی رویکرد ساختاری
سطح کلان سطح خرد سطح کلان سطح خرد
کاروترز و اسپلاند
(۱۹۹۱)
مارکس
(۱۸۶۷/۱۹۸۴) زیمل (۱۹۰۷/۱۹۷۸)
تیتماس (۱۹۷۱)
اسپلاند (۱۹۸۴)
میلمان (۱۹۹۱) کلمن (۱۹۹۰)
زیمل
(۱۹۰۷/ ۱۹۷۸)
مارکس
(۱۸۴۴/ ۱۸۵۸/۱۸۶۷)
گانسمن (۱۹۸۸) کلمن (۱۹۹۰)
زیمل (۱۹۰۷/۱۹۷۸)
بکر (۱۹۸۵) پول به عنوان متغیر مستقل
شومپیتر (۱۹۹۱)
ویشر (۱۹۷۰)
پارسونز (۱۹۶۷) زلیزر (۱۹۸۹)
ایرز و لامبرز (۱۹۸۶)
بیلبی و بیلبی
(۱۹۸۸)
برگوین (۱۹۸۸)
داگلاس (۱۹۶۷)
تورنتون و فیدمن
(۱۹۹۰)
کاپلا (۱۹۸۴) بکر (۱۹۸۷)
پادگت (۱۹۸۱)
وبر (۱۹۲۲/ ۱۹۷۸) چیل (۱۹۸۸)
بکر (۱۹۸۵)
وبر (۱۹۴۷) پول به عنوان متغیر وابسته
پیشینه پژوهشدر خصوص پدیده پسانداز، مقالاتی در علم اقتصاد وجود دارد که این مسئله را در سطح خرد و کلان و با استفاده از روشهای تحلیل اقتصادی مورد بحث و بررسی قرار دادهاند.
قربانی و پرمه (۱۳۸۳) با یک نگاه اقتصادی و با استفاده از سیستم مخارج خطی به برآورد کشش قیمتی خودی و منقطع کالاهای ۱۶ گانه و کشش پسانداز نسبت به قیمت و درآمد پرداختهاند. نتایج نشان میدهد که میل نهایی به مصرف کل ۷۲/۰ است. محاسبه کشش پسانداز گویای آن است که افزایش قیمت گروههای ششگانه غلات، گوشت، شیر، روغن، میوه و سبزی، پوشاک، و کفش بیشترین تأثیر را بر کاهش پسانداز خانوارها دارد.
تحقیقی دیگر توسط رضایی (۱۳۸۹) در مورد بررسی رفتار مصرف و پسانداز در چارچوب مدل رشد نئوکلاسیکی انجام شده است که از مدلهای اقتصادی برای تبیین این مسئله کمک گرفته است.
مقالهای تحت عنوان بررسی جامعهشناختی دلایل پسانداز کردن و شیوههای آن نزد مردم مشهد به روش رویش نظریه، توسط صدر نبوی و دیگران (۱۳۹۰) بر اساس یک چارچوب مفهومی به بررسی پسانداز پرداختهاند. بر اساس این پژوهش، پسانداز در اکثر حالتها، خودداری از مصرف در زمان حال است. پس مطالعه مصرف و تغییرات آن برای بررسی امر پسانداز، مدخلیت تام دارد. نتایج این مقاله نشان میدهد که مصاحبهشوندگان ۲ تا ۴ «خواسته نداشته» دارند که مهمترین آنها، خواستهای بوده که رفع آن بیشترین حد از «رضایتمندی و تثبیت و آرامش» را برای مصرفکننده به همراه داشته است. این خواستهها، با توجه به «نظام ترجیحات» مصرفی اشخاص، اولینها محسوب میشوند. اگر درآمد شخص افزایش یابد، در گام اول بیش از نیم آن را پسانداز میکند و وقتی بخواهد به مصرف اختصاص دهد، یکی از شکلهای اصلی آن، «افزایش کیفیتهای ناپیدا» است. همچنین اگر درآمدهای شخص با کاهش روبرو شود، دفاع از استانداردهای سبک مصرف، عکسالعمل رایج در بین مصاحبهشوندگان بوده است. انگیزه مصاحبهشوندگان برای پسانداز کردن، ایجاد احساس توانایی و تأمین خواستهها بوده است. آنها این کار را از طریق ایجاد تعهد درونی و الزام بیرونی و دور از دسترس نگه داشتن پول انجام میدهند.
منبع: انسانشناسی و فرهنگ