به گزارش «تابناک باتو»؛ در سرتاسر فيلم دوربينِ هادي بهروز، به مثابهي ناظري كه دورتر ايستاده، دارد سوژهها را «تعقيب» ميكند. براي همين سوژهي اصليِ قاب در پسزمينه حضور دارد و در پيشزمينهي قاب، جزئي بياهميت از محيط، كه فلو هم هست، بخشي از قاب را دربرميگيرد و اينگونه است كه فيلمساز با هوشمندي تماشاگر را مينشاند در جايگاه يك مأمور امنيتي كه با دلهره دارد سوژههاي «جاسوسي»اش را ديد ميزند و تعقيبشان ميكند.
گامِ بلندِ جاهطلبانهلابلاي حجم بزرگ اما توخاليِ ملودرامهاي آبكي، خنثي و بيخطرِ اين روزهاي سينماي ايران، «ماجراي نيمروز» تكخالِ سيوپنجمين جشنوارهي فيلم فجر است، فيلمي كه روايتگر بخش تاريك و غمانگيزي از تاريخ معاصر است، گرهخورده با خون و خشونت و ترور. تهرانِ 1360 دستمايهي جديدترين تجربهي محمدحسين مهدويان براي ساختِ يك تريلر سياسي قرار گرفته است و فيلمساز، در مقايسه با سريال «آخرين روزهاي زمستان» و فيلم ايستاده در غبار، گامي بلند و جاهطلبانه به پيش برداشته است.
«ماجراي نيمروز» با اطلاعيهي سياسي ـ نظامي شمارهي 25 سازمان مجاهدين خلق در 28 خرداد 60 آغاز ميشود، اطلاعيهاي كه از ورود سازمان به فاز نظامي خبر ميداد و به تعبير يكي از جداشدگان سازمان در سال 59، «اعلاميهي جنگ تمامعيار با جمهوري اسلامي» بود. ماجرا با اشاره به بمبگذاريهاي ششم و هفتم تير 60 ادامه مييابد و ضربههاي مهلك سازمان يكي پس از ديگري بر پيكرهي نظام و جامعه فرود ميآيد.
اما آنچه فيلم را ارتقا ميدهد نه بازسازي دقيق و مستندگونهي حوادث آن روزها، بلكه اضطراب و دلهرهاي است كه فيلمساز به جان تماشاگر مياندازد از نمايشِ نفوذِ مويرگيِ مجاهدين به تمامي نهادهاي حساس و استيصال نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي كه با بازي خوب بازيگران فيلم بهشدت همدليبرانگيزند. احمد مهرانفر و جواد عزتي با جسارتي ستودني از كليشهي آشناي سالهاي اخيرشان فاصله گرفتهاند و در نقشي متفاوت خوش درخشيده اند، مهرداد صديقيان تركيب پيچيدهاي از عشق و تعهد را به نمايش ميگذارد و با موجي سينوسي، مدام شك تماشاگر را به خود تضعيف و تقويت ميكند، هادي حجازيفر، عليرغم شخصيت جدي و تندمزاجي كه بهش سپرده شده و به طرزي افراطي براي اقدام و عمليات عجول است، با بازي خوبش، طنز ظريف و بهاندازهاي را به نمايش ميگذارد كه در لحظاتي از سنگيني فضاي فيلم ميكاهد و آن را تلطيف ميكند.
در سرتاسر فيلم دوربينِ هادي بهروز، به مثابهي ناظري كه دورتر ايستاده، دارد سوژهها را «تعقيب» ميكند. براي همين سوژهي اصليِ قاب در پسزمينه حضور دارد و در پيشزمينهي قاب، جزئي بياهميت از محيط، كه فلو هم هست، بخشي از قاب را دربرميگيرد و اينگونه است كه فيلمساز با هوشمندي تماشاگر را مينشاند در جايگاه يك مأمور امنيتي كه با دلهره دارد سوژههاي «جاسوسي»اش را ديد ميزند و تعقيبشان ميكند. گويي فيلمساز تماشاگر را، كمي دورتر از مركزيت حادثه نگه داشته، در مقام قاضي او را فرا ميخواند و ناظر بر رفتار، عملكرد و كنشها و واكنشهاي شخصيتهاي فيلم اعم از نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي و مجاهدين قرار ميدهد.
چهرهپردازي و طراحي صحنه و لباس فيلم از مهمترين دستاوردهاي فني «ماجراي نيمروز» هستند. مهدويان كه پيش از اين در «آخرين روزهاي زمستان» و «ايستاده در غبار» به سراغ تعدادي از شخصيتهاي مشهور و نامآشناي سياسي رفته بود، اينجا علاوه بر وارد كردن شخصيتهاي آيتالله بهشتي، اسدالله لاجوردي، مسعود كشميري و ... به ماجرا و چهرهپردازي دقيق آنها، در طراحي جزئيپردازِ صحنهها، بهويژه خارجيها، هم بسيار موفق عمل ميكند و اين هر دو به همراه رنگ فيلم تأثير بهسزايي در بازسازي گزارشگونه و واقعگرايانهي فضاي تهرانِ 1360 دارد.
مهدويان در «ماجراي نيمروز» نهتنها در مقايسه با آثار پيشينش، بلكه در مقايسه با كليت سينماي ايران گامي به پيش برداشته است. او با اين فيلم مرزهاي فيلم سياسي در ايران را گسترش داده و استاندارد جديدي براي تريلر سياسي، كه از گونههاي مهجور سينمايي در ايران است، ارائه ميدهد. «ماجراي نيمروز» تكخال سيوپنجمين جشنوارهي فيلم فجر است، از بهترينهاي سالهاي اخير كه ثابت ميكند درخشش محمدحسين مهدويان با «ايستاده در غبار» دولت مستعجل نبوده است.
منبع: 7faz.com