منصوره مصدق؛ گمشده در تاریخ+عكس
کد خبر: ۶۴۰۳۱
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: 2017 February 10    -    ۲۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۹:۱۵
درست در این روزها که با ورود اولین هواپیمای ایرباس خریداری شده از سوی دولت روحانی، کشمکشی میان جناح های سیاسی کشور در گرفته است، عده ای سوانح هوایی را یادآوری می کنند؛ اما یکی از این سوانح هوایی مسافر ویژه ای داشت. در یکم بهمن سال 1358 یک فروند بویینگ 727 ایران ایر که از مشهد به سمت تهران پرواز می کرد با کوه های لشکرک برخورد کرد و تمام 128 سرنشین آن کشته شدند.
 
گزارش هیئت بررسی سانحه سقوط هواپیمای هما با مقدمه ای از دکتر مصطفی چمران، وزیر دفاع ملی و سرپرست هیئت بررسی سانحه همره است.

شرح مختصر سانحه از این قرار است: «هواپیمای بویینگ 727 مدل 100 با هشت خدمه و 120 مسافر از فرودگاه مشهد به مقصد تهران، فرودگاه مهرآباد شروع به پرواز می نماید و در ساعت 18:52 دقیقه محلی، خلبان ضمن تماس با مرکز کنترل، تقرب پرواز برای طرح تقرب ILS 1 مجاز می گردد؛ ولی 19 دقیقه بعد هواپیما حدود 30 کیلومتری شمال شرق فرودگاه مهرآباد در ارتفاع 2651 متری از سطح دریا به کوه برخورد و سپس قطعات آن در محیطی به شعاع یک کیلومتر پراکنده و متلاشی می شود. در این سانحه 128 سرنشین این هواپیما جان باختند و هواپیما کاملا متلاشی و قسمت هایی از آن آتش گرفت.»

در اطلاعیه ای که دوم بهمن 1358 در روزنامه اطلاعات منتشر شد، آمده دختر محمد مصدق در سانحه هوایی روز اول بهمن جان باخته است. متن این اطلاعیه به این شرح است: «گروه سیاسی ایران امروز با کمال تاسف درگذشت جان گداز خانم منصوره متین دفتری، دختر دکتر محمد مصدق و مادر جناب آقای هدایت الله متین دفتری، رهبر جبهه دموکراتیک ملی ایران که عصر دیروز در حادثه سقوط هواپیمای مشهد – تهران اتفاق افتاد را به ملت ایران و به خانواده پیشوای خود از صمیم قلب تسلیت می گوید.»
 
منصوره مصدق؛ گمشده در تاریخ


منصوره مصدق، در سکوت تاریخ

عجیب می نماید؛ دختر و همسر نخست وزیر آن هم در یکی از مهم ترین رخدادهای تاریخ سیاسی یک کشور باشد و هیچ اثری از او در تاریخ سیاسی ایران یافت نشود. منصوره متین دفتری یا همان منصوره مصدق، فرزند چهارم دکتر مصدق است. او بر اساس آنچه در برخی کتب نقل شده متولد 1298 بود، با احمد متین دفتری ازدواج کرد و حاصل این ازدواج سه فرزند به نام های هدایت الله، علی و لیلی بود. احمد متین دفتری در زمان سلطنت رضاخان وزیر دادگستری بود و نخست وزیر. در دوران پادشاهی محمدرضا، استاد دانشگاه و سناتور و هنگام جنگ جهانی دوم و اشغال ایران در زندان متفقین به جرم دوستی و نزدیکی با دولت آلمان. احمد متین دفتری در تیرماه 1350 در 76 سالگی در تهران دار فانی را وداع گفت و پیکرش در قبرستان حضرت عبدالعظیم (ع) به خاک سپرده شده است.

هدایت الله متین دفتری در دوران صدارت دکتر مصدق در اروپا تحصیل می کرد؛ اما درست در زمان کودتای 28 مرداد 1332 در ایران بود و حمله طرفداران شاه به منزل محمد مصدق را به چشم دیده است. او در سال 1343 به جرمی که از آن با عنوان «آموزش تدابیر حقوقی به زندانیان سیاسی» یاد شد، مورد ضرب و شتم ساواک قرار گرفت.

هدایت الله متین دفتری که به واسطه نسبت فامیلی با مصدق مطرح شده بود، با همراهی افرادی مانند نجف دریابندری، منوچهر هزارخانی، بهمن نیرومند و ... جبهه دموکراتیک ملی ایران را تشکیل داد. او در نخستین نطق خود بعد از تشکیل این حزب در اسفند 57 سر مزار مصدق می گوید: «خلق های ایران مرحله اول پیکار خود را علیه استبداد داخلی و حامیان امپریالیست خارجی آن پشت سر گذاشته اند و اکنون باید مرحله بعدی را که انحلال ارتش، رفع ستم از دهقانان، افشای ساواکی ها و ... است دنبال کنند.»

او همراه حزب متبوعش در آغازین روزهای تاسیس شورای ملی مقاومت ایران بدان پیوست و تا سال 1376 نیز به همکاری با منافقین (سازمان مجاهدین خلق) ادامه داد و پس از آن با بیان اینکه آنها دموکراسی را ممیزی می کنند، کناره گرفت.

لیلی از بنیانگذاران نقاشی مینی مالیسیتی یا ساده گرایانه در ایران دانسته می شود. لیلی گلستان، لیلی متین دفتری را از پیشگامان نقاشی زنان ایرانی می داند. او متولد 28دی 1315 در تهران بود و در 28 فروردین 1386 ندر 70 سالگی در پاریس درگذشت.
 
منصوره مصدق؛ گمشده در تاریخ

زنی با کنش سیاسی در زمانه خویش

به هر میزان که در تاریخ معاصر ایران درباره منصوره مصدق جستجو کنید، کمتر اثری از دختر دکتر مصدق می یابید، به طوری که حتی مدفن او نیز به درستی مشخص نیست. شاید تنها منبعی که می توان به آن مراجعه کرد و منصوره را بیشتر شناخت، کتابی است که شیرین سمیعی نگاشته و «در خلوت مصدق» نام دارد.

شیرین سمیعی، همسر سابق محمود، نوه مصدق است که بر اساس آنچه خود روایت کرده، با عشق و ارادت به محمد مصدق با نوه او ازدواج کرد و 13 سال پس از درگذشت دکتر مصدق، از محمود جدا شد و راه زندگی خود را در پیش گرفته است.

سمیعی درباره شخصیت دختر دوم مصدق نوشته است: «منصوره خانم برخلاف خواهر بزرگش در تهران در دامن مادر پرورش یافته بود، شوهرش را عزیز می داشت، با مهر از او پرستاری می کرد و همواره مراقب بود که کمبودی احساس نکند. بسیار به نوه هایش دلبسته بود و به عروس هایش وابسته. کانون خانوادگی او گرم و پر مهر بود و خانه اش بصفا. بزرگ و کوچک به گردش جمع بودند و همه از او حساب می بردند چون در عین مهربانی، تند و تیز بود و پرخاشجو. هم همسر شوی بود و هم دختر پدر و همواره سعی در برقراری یک چنین توازنی داشت، چرا که در تمام طول راه زندگی شان، پدر همواره به راه خود بود و شوهر به راه خود.

این خانم در خانواده پر  توان بود و جسور و منطق و عقل بر احساسش جیر. به نزد او حساب حساب بود و کاکا برادر. دو بار شاهد تندی او بودم. یک بار به دخترش لیلی و باری دیگر به پسرش هدایت. در ارتباط با فرزندان شان آنچنان می خروشید که حتی شوهرش جرأت آن نداشت که پای در میان نهد و از خشمش بکاهد. شنیدم که روزی به ملک خانم (عروس دکتر مصدق) نیز تاخت و او را به خاطر دوستی دخترش با یکی از درباریان سخت نکوهش کرد.»

بر اساس این متن او پس از کودتای 28 مرداد دل خوشی از دربار و درباریان نداشت. سمیعی در بخش دیگری از کتاب خود می نویسد: «او بسیار پایبند به آداب و رسوم بود، اولین باری که در بازدیدش تاخیر کردم، بی درنگ نارضایی خود را به گوش من رساند و از آن پس به محض اینکه به دیدارم می آمد، بیست و چهار ساعت بعد به حضورش می رسیدم تا از من دلگیر نشود. خصلت های نیک او را می شناختم و مایل نبودم که به خاطر هیچ و پوچ از خود برنجامش... هنگامی که احمد متین دفتری برای عمل جراحی در بیمارستانی در لوزان بستری بود، من خانمش را در آن شهر بیش از پیش می دیدم.

در آن ایام بود که به او نزدیک شدم و با خلق و خویش آشناتر. فراموش نمی کنم شبی را که به اتفاق به تماشای فیلم «مابرلینگ» رفته بودیم؛ تماشاگران غرق در داستان عشق ناکام ولیعهد اتریش بودند و اندوهگین از سرنوشت شوریده عاشق و معشوق و خانم متین دفتری خشمگین از سستی و بی کفایتی یک چنین شاهزاده نالایقی که تاج و تختش را به خاطر هیچ و  پوچ بر باد داد.»

کاش مخروبه می ماند تا...

شاید مهم ترین جمله ای که در باب مشی سیاسی منصوره روایت شده، همین بخش باشد؛ سمیعی خاطرنشان می کند: «بارها از او شنیدم که می گفت «من دختر پدرم هستم نه پسرش». برای پسرها وظایف سنگین تری قائل بود، می گفت: چنانچه به جای غلام بودم و پسر پدرم، هرگز خانه ای را که در 28 مرداد خراب کرده بودند نمی فروختم و می گذاشتم همچنان خرابه از برای تماشای همگان باقی بماند.»

او می خواست مردم همچنان خانه مخروبه حاصل از کودتا را ببینند تا از مقابل چشم شان محو نشود حکومت و عوامل خارجی با نخست وزیر قانونی کشور چه کردند.

بر اساس روایت شیرین سمیعی، منصوره متین دفتری در روز کودتا هم حضور داشت. سمیعی می نویسد: «در بامداد روز 28 مرداد، هم زمان با شروع اغتشاش در شهر تهران، خانم متین دفتری به دنبال مادرش آمد و او را به نزد خود برد و پس از ویرانی خانه مصدق نیز همچنان از او در منزل خود پذیرایی می کرد. شنیدم مصدق هنگامی که به گوشش رسید همسرش به منزل داماد پناه برده است، سخت برآشفت و بر او خرده گرفت که چرا ترک خانه و کاشانه کرده و در همان سرای ویرانه چادر نزده و ماندگار نشده است.»

در صفحه 166 کتاب «در خلوت مصدق» آمده است: «منصوره متین دفتری درباره مادر دکتر مصدق تعریف می کرد هر زمان که نجم السلطنه به دیدار برادرش فرمانفرما می رفت، اغلب او را هم به همراه خود می برد. می گفت: مادربزرگش پای به اندرون برادرش نمی نهاد و کاری به زنان حرم او نداشت. در بیرونی کنار برادرش می نشست و از اندرون او فقط دخترش، مریم فیروز می آمد و از عمه اش پذیرایی می کرد.»
 
منصوره مصدق؛ گمشده در تاریخ

بدین سان مشخص می شود منصوره به اندرونی های بسیار مهمی راه یافته و راه داشته است. سمیعی همچنین در خاطراتش از حضور منصوره متین دفتری در بیمارستان و پشت در اتاق مصدق می گوید که نگران وضعیت پدر بود. سمیعی می نویسد: «خانم متین دفتری از نیامدن شوهر و دامادش به عیادت پدر سخت خاطرش آزرده است. احمد متین دفتری و دامادش کاوه فرمانفرماییان هیچ گاه به عیادت مصدق نیامدند. در این میان متین دفتری بلافاصله پس از مرگ مصدق به بیمارستان آمد و برخلاف آنچه می گویند از آنجا به همراه جنازه و با سایرین به احمد آباد رفت.»

وصیت پدر برای دختر

بر اساس تصویری که از وصیت نامه دکتر مصدق به دست خط خودش وجود دارد، در بند «د» آن آمده است: «مستغلات واقع در خیابان ناصرخسرو، ملک بانو منصوره متین دفتری، سند شماره 42160 (29 اسفند 1329) از بابت منافع سال اول مبلغی که در صورت جداگانه به خط این جانب تنظیم شده به اشخاص مفصله در آن صورت بپردازند و هر چه باقی ماند، برای نماز و روزه و حج این جانب به کار برند و از عواید سال دوم قطعه زمینی که برای باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران مناسب باشد، با نظر نماینده آقایان مزبور خریداری شود و چنانچه آقایان دانشجویان قطعه زمینی در اختیار داشته باشند، مبلغ مزبور به نماینده یا نمایندگان قانونی آقایان دانشجویان تحویل دهند که آنها خود مبلغ مزبور را صرف تعمیر ساختمان جدید آن بنمایند.» این هدیه ای است که از پدر برای دختر باقی مانده بود.

فعالیت های اجتماعی دختر نخست وزیر

بر اساس اندک مکتوباتی که درباره منصوره به جای مانده، می توان این گونه نتیجه گیری کرد که او در حوزه مسائل اجتماعی نیز دغدغه هایی داشته است؛ در جلد سوم کتاب «شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران» آمده است: «دکتر غلامحسین مصدق با یاری و کمک ابوالقاسم نفیسی و بانوان صدیقه دولت آبادی و منصوره متین دفتری و عده ای دیگر اقدام به تاسیس سازمانی به نام انجمن حمایت از مادران و نوزادان نمود.»

همه آنچه از این زن مهم در زمانه خود دست کم به جهت جایگاه خانوادگی پدر و مادر و همچنین همسر، به جا مانده، از این نوشته فراتر نمی رود. فرزندان و به طور کلی خانواده دکتر مصدق پس از او سرنوشتی جدا از هم و تا حدی عجیب پیدا کردند و بیشترشان در گمنامی از دنیا رفتند و فراموش شدند. اگر هم گاهی نامی از آنان به میان می آید، به واسطه نام دکتر محمد مصدق است؛ دلیل این اتفاق شاید آن باشد که نام مصدق به اندازه ای بزرگ است که هر اسم و رسم دیگری در اطرافش زیر سایه او قرار می گرفته است. شاید هم جامعه سنتی ایران در آن زمان، اجازه نمی داده زنان به آن جایگاهی که شایسته آن بودند، دست یابند.  
هفته نامه جامه پويا
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۵۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۲
1
9
خدایشان بیامرزاد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۴۲ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۳
1
6
خدا رحمت کنه ... همه زنان کشور من
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۲۶ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۳
0
1
رحمت بی انتهای الهی بر روان خدمتگزار واقعی ملت ایران دکتر محمد مصدق
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار