به جای این که بخندند، باید به عصبانیت و غرور این بچه احترام میگذاشتند. وقتی یک نفر با فقر میاد کنار خیابان بساط میکنه... مطمئن باشید بهش خوش نمیگذره... همیشه استرس... اون بچه درکش خیلی بالا بود.
البته این کلیپ قدیمی و تکراری بود، ولی به دیدن مکررش می آرزید، چرا که عکس العمل کودک در برابر دفاع از مادر قابل تقدیر و به وجد آوردن حس محبت ذاتی را نشان میداد، و در پایان مقایسه کنید با واحد سد معبر در ایران که سحرگاهان حمله ور میشوند.
چند روز قبل در یک پیاده روی بزرگ، پسر نوجوانی را دیدم که ترازویش خرد شده بود و سرش را روی دستانش گذاشته بود و آرام گریه میکرد. ماموران سد معبر او را به این روز انداخته بودند. در حالیکه کمی پایین تر در بخش شلوغ بساط دستفروشان برپا بود. بهتر است این ماموران به جای تخریب اموال دستفرشان، خصوصا نوجوانان و کودکان بی نوا آنها را به محلهای کم تردد تر راهنمایی کنند. شاید وسیله ای که آنها از بین می برند تنها محل گذران زندگی چند نفر باشد.
مرد به این میگن. حظ کردم.
کاش میگفتید زمان و مکان این قضیه را