آیا هیجان، تکلیف اساسی زندگی‌تان را روشن می‌کند؟
کد خبر: ۴۱
تاریخ انتشار: 2015 April 22    -    ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۴:۵۹
هیجان‌ها چندبعدی هستند. هیجان‌ها به‌صورت پدیده‌های ذهنی، زیستی، هدفمند و اجتماعی وجود دارند. هیجان‌ها از این نظر احساس‌های ذهنی هستند که باعث می‌شوند به‌صورت خاصی مثل عصبانی یا شاد احساس کنیم. هیجان‌ها واکنش‌های زیستی هم هستند.
روان‌شناسی هیجان

یکی از مشکلات اصلی که پژوهشگران هیجان با آن روبه‌رو هستند فهمیدن علت یا علت‌های هیجان است. در این بررسی علیتی دیدگاه‌های متعددی مطرح‌شده است که دیدگاه‌های زیستی، روان تکاملی،‌شناختی رشدی، روان‌کاوی، اجتماعی، جامعه‌شناختی، فرهنگی و انسان‌شناختی از جمله آن‌ها هستند.

نگاه اجمالی


هیجان‌ها چندبعدی هستند. هیجان‌ها به‌صورت پدیده‌های ذهنی، زیستی، هدفمند و اجتماعی وجود دارند. هیجان‌ها از این نظر احساس‌های ذهنی هستند که باعث می‌شوند به‌صورت خاصی مثل عصبانی یا شاد احساس کنیم. هیجان‌ها واکنش‌های زیستی هم هستند. آن‌ها پاسخ‌های بسیج کننده انرژی‌اند که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که روبرو می‌شویم آماده می‌سازند. برای مثال خشم نوعی میل انگیزشی در ما ایجاد می‌کند تا کاری انجام دهیم که معمولاً آن را انجام نمی‌دهیم، مثلاً با یک دشمن بجنگیم یا به یک بی‌عدالتی اعتراض کنیم. هیجان‌ها پدیدهای اجتماعی نیز هستند. وقتی هیجانی می‌شویم علائم قابل‌تشخیص چهره‌ای، ژستی و کلامی می‌فرستیم که کیفیت هیجان پذیری ما را به دیگران منتقل می‌کند‌ (مثل حرکت ابرو‌هایمان و تن صدایمان).


این اصطلاح از ریشه لاتین Emovere به معنی حرکت، تحریک، حالت تنش یا تهییج مشتق شده است.

ابعاد هیجان


 عنصر ذهنی به هیجان احساس می‌دهد یعنی تجربه ذهنی‌‌ که هم‌معنی و هم اهمیت شخصی دارد. هیجان ازنظر شدت و کیفیت در سطح ذهنی احساس می‌شود.

عنصر زیستی فعالیت دستگاه‌های خودمختار و هورمونی را شامل می‌شود، به این صورت که آن‌ها برای آماده کردن رفتار کنار آمدن سازگارانه آن در هیجان دخالت دارند. فعالیت نور و فیزیولوژیکی آن‌چنان با هیجان آمیخته است که هرگونه تلاش برای تجسم فردی عصبانی که برانگیخته نباشد تقریباً غیرممکن است.

عنصر کارکردی (هدفمند) به این سؤال مربوط می‌شود که وقتی فردی هیجانی را تجربه می‌کند چه فایده‌ای از آن می‌برد. آدم بدون هیجان از لحاظ تکاملی در مقایسه با سایر آدم‌ها اشکال دارد. برای مثال تجسم کنید فردی که قابلیت ترس، علاقه یا عشق ندارد ازنظر بقای جسمانی و اجتماعی چقدر در وضعیت نامساعدی قرار دارد.

 عناصر بیانگر جنبه اجتماعی و ارتباطی هیجان است. تجربه‌های خصوصی ما از طریق ژست‌ها، آوا گری‌ها و به‌ ویژه جلوه‌های صورت به دیگران ابراز و منتقل می‌شوند. پس هیجان‌ها کل بدن ما را درگیر می‌کنند. احساس‌ها و پدیدارشناسیمان، زیست‌شیمی و نظام عضلانیمان، امیال و هدف‌هایمان و ارتباط و تعاملمان با دیگران است.

دیدگاه‌های مربوط به هیجان


دیدگاه زیستی


این دیدگاه معتقد است که هیجان‌ها از تأثیرات بدنی گذرگاه‌های عصبی لیمبیک، الگوهای شلیک عصبی و پس‌خوراند صورت می‌گیرد.

دیدگاه‌شناختی


این دیدگاه معتقد است که هیجان‌ها از رویدادهای ذهنی نظیر ارزیابی‌ها، دانش و حافظه، زمانی که فرد معنی شخصی رویدادهای محرک را تعبیر می‌کند ناشی می‌شود. چون مواردی نظیر دارو‌ها، تحریک برقی مغز و پس‌خوراند صورت هیجان را فعال می‌کند. معلوم است که نیروهای زیستی بدون دخالت‌شناختی یا با دخالت آن تجربه هیجانی به بار می‌آورند چون افراد تقریباً همیشه ارتباط شخصی و اهمیت شخصی رویداد‌ها را تعبیر می‌کنند پس معلوم می‌شود که نیروهای‌شناختی هم موجب تجربه هیجانی می‌شوند.

چند هیجان وجود دارد؟


گرایش‌شناختی بر هیجان‌های اصلی مثل خشم، ترس تأکید می‌کند و به اهمیت هیجان‌های ثانوی یا اکتسابی کم‌ب‌ها می‌دهد. گرایش‌شناختی قبول دارد که هیجان‌های اصلی مهم هستند اما معتقد است جالب بودن تجربه‌های هیجانی به خاطر تجربه‌های فردی، اجتماعی و فرهنگی است. در‌‌نهایت پاسخ‌دهی به سؤال فوق بستگی به اینکه طرفدار گرایش‌شناختی باشیم یا زیست‌شناسی فرق می‌کند.

دیدگاه زیستی معتقد است که انسان‌ها چیزی بین ۲ تا ۱۰ هیجان دارند.

دیدگاه‌شناختی معتقد است که انسان‌ها خزانه هیجان بسیار متنوع‌تری از هیجان‌های اصلی دارند. این نظریه‌پردازان می‌گویند درست است که تعداد معدودی مدار عصبی و واکنش بدنی مثل جنگ‌وگریز وجود دارد اما چند هیجان مختلف می‌تواند از واکنش زیستی یک ایجاد شوند برای مثال یک پاسخ فیزیولوژیکی تنها مثل بالا رفتن سریع فشارخون می‌تواند مبنای زیستی خشم، حسادت یا رشک باشد.

هیجان‌ها چه فایده‌ای دارند؟


از دیدگاه کارکردی هیجان‌ها به‌صورت واکنش‌های زیستی تکامل‌یافته‌اند تا به ما کمک کنند تا با تکلیف اساسی زندگی مثل مواجه‌ شدن با تهدید به‌ خوبی کنار بیاییم. علاوه بر این هیجان‌ها به هدف‌های اجتماعی هم کمک می‌کنند. هیجان‌ها احساسات ما را به دیگران منتقل می‌کنند، بر نحوه تعامل دیگران با ما تأثیر می‌گذارند، ما را به تعامل اجتماعی فرامی‌خوانند و نقش مهمی در برقراری روابط میان فردی، حفظ و قطع آن دارند.

پایگاه اطلاع‌رسانی رشد
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار