قهرمانان بیادماندنی رمضان
کد خبر: ۳۲۷۷
تاریخ انتشار: 2015 June 27    -    ۰۶ تير ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۶
هر ساله پیش از آغاز ماه مبارک رمضان تکاپوی زیادی در شبکه‌های مختلف تلویزیونی برای تولید برنامه‌های جذاب به چشم می‌خورد که همگی آنها در موضوعی به نام جلب رضایت مخاطبان اشتراک دارند.

در این میان مجموعههای تلویزیونی سهم عمدهای در جذب مخاطبان داشته و قابلیت تاثیرگذاری عمیق دارند. شخصیت های تاثیرگذار در سریال های ماه رمضان معمولا از جنس دیگری هستند و ترکیبی از معنویت و سیر و سلوک روحانی را با هم در خود دارند یا کاراکترهایی طنزگونه اند که خمیرمایه معنوی آنها در پایان مجموعه و با نتیجه گیری قصه عیان می شود. به همین مناسبت به چند شخصیت مرد جذاب و تاثیرگذار از میان مجموعههای ماه رمضان تلویزیون در یک دهه اخیر نگاهی میاندازیم.

صاحبدلان و سیدخلیل صحاف (1385)

محمد حسین لطیفی در یکی از موفقترین ساختههای تلویزیونی اش از قصهای جذاب مبتنی بر روایات قرآنی بهره گرفته و دو برادر از دو طبقه مختلف را روبهروی یکدیگر قرار داده است. یک سو خلیل که زندگی ساده و آرامی دارد و در سوی دیگر برادری که مال حرام وارد زندگیاش شده و بههیچ وجه به هشدارهای خلیل هم گوش نمیدهد. خلیل از آن دسته شخصیتهایی است که براحتی میتواند به کلیشه همیشگی و آشنای مردان مسن مومن بدل شود اما لطیفی جلوی این کلیشه شدن را با یک سری ریزهکاریها گرفته و آن را تبدیل به یک پیرمرد مومن جذاب و همدلی برانگیز کرده است. شکل رابطه او با اهل خانه اش هم تابع دیانت و ایمان اوست که در بسیاری مواقع صبر پیشه کرده و خشمش را فرو میخورد. برای نمونه میتوان به رابطه اش با نوه اش(دینا) در برابر ارتباط وی با پسر ناخلفش اشاره کرد. حضور حسین محجوب در نقش خلیل هم به کیفیت نقش کمک شایانی کرده و برجستگیهای موجود در آن را پررنگتر کرده است. وی برای نمایش آرامش درونی خلیل به چشمان خود متوسل شده و در حرکاتش بخصوص هنگام راه رفتن نیز آن را لحاظ کرده است. به همین دلیل هم صاحبدلان و قهرمانش همچنان در ذهن مخاطبان پس از نزدیک به یک دهه باقی مانده و جذابیتهایش را از دست نداده است.

اغما و دکتر طه پژوهان (1387)

سیروس مقدم که گونههای مختلف را تجربه کرده این بار در اغما سراغ کارهای ماورایی رفته و داستانی جذاب را دستمایه کار خود قرار داده است. دکتر پژوهان که بتازگی همسرش را از دست داده و در زمره بهترین جراحان مغز و اعصاب به حساب میآید با ورود جوانی به نام الیاس که سالها پیش بیمار دکتر بوده، متحول شده و تحت تاثیر القائات او در مسیر غلط حرکت میکند. شخصیت دکتر به ما نشان میدهد که هر آدمی هر لحظه در معرض لغزش بوده و میتواند تحت تاثیر شیطان قرار گیرد. مقدم بخوبی این موضوع را در اغما به روش خویش به تصویر کشیده و دست روی غروری میگذارد که در نهایت به پاشنه آشیل وی تبدیل میشود. امین تارخ نیز در نقش دکتر پژوهان بازی درخشانی از خود به نمایش گذاشته و بخوبی وجوه مختلف این شخصیت را به تصویر کشیده است بی آنکه در این مسیر به کلیشهها پناه ببرد. البته در این بین نباید از بازی درخشان حامد کمیلی هم در نقش شیطان که در قالب جسم الیاس رفته بسادگی عبور کرد که تاثیر خوبی روی کار تارخ داشته است.

در مسیر زاینده رود و پهلوان بهزاد مصیب (1389)

این مجموعه جذاب که هنگام پخش حاشیه هم کم نداشت مانند بسیاری از ساختههای تلویزیونی حسن فتحی پر است از شخصیتهای جذاب و فکر شده که به خوبی مخاطب را با خود درگیر میسازد. یکی از آنها بهزاد مصیب کشتیگیر قدیمی است که برادرش به دست یک فوتبالیست مشهور در یک دعوا کشته شده و حال میان داغ دل خود و راضی کردن پدرش به انصراف از قصاص در نوسان است.

یک پهلوان واقعی که از دل تاریخ کشتی این مملکت برخاسته و در عین حال خود زخم خورده برخی دلالان حاضر در ورزش است. این شخصیت به گونهای طراحی شده که کنشمندیاش روی سایر شخصیتها سایه افکنده و داستان را به جلو حرکت میدهد. اوست که مشت گرکانی دلال را باز کرده و پرده از رازی برمی دارد که به قتل برادرش انجامیده است. مهدی سلطانی که از بازیگران و مدرسان برجسته تئاتر به حساب میآید در این نقش چنان ظاهر شده که تفکیک خود او از این شخصیت را دشوار کرده است. وی نیز مانند بسیاری از بازیگران بزرگ تاریخ کشورمان از چشمان نافذ خود بیشترین بهره را در انتقال حس گرفته و از حرکات اضافی در این باب جدا خودداری کرده است.

دودکش و فیروز (1392)

مجموعههای کمدی هم سهم نسبتا زیادی در مجموعههای ماه مبارک رمضان دارند که مخاطبان بالقوه بسیاری نیز دارند. دودکش، ساخته محمدحسین لطیفی یکی از نمونههای موفق در این باب است که مخاطبان بالقوه این آثار را به فعل رسانده و یکی از پربینندهترین مجموعههای تلویزیونی سالهای اخیر را رقم زده است. نصرت که کارگاه کوچک قالیشویی موروثی را میگرداند، شخصیتمحوری دودکش است که در کار و زندگی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند و رفتارهایی کاملا برونگرایانهای دارد.

استفاده از کلماتی همچون: «به ضرس قاطع، آمپاس و ...» به فیروز که مشخصا سواد زیادی هم ندارد، فرم جالبی بخشیده و تضادی را که لازمه کمدی است به وجود آورد.

بخش مهمی از موفقیت شخصیت فیروز به بازی فوقالعاده متفاوت هومن برق نورد در این نقش بازمیگردد که در اجرای شوخیها زمانبندی مناسب را کاملا رعایت کرده است.

برای مثال کافیست به مشاجره نه چندان جدی او با نصرت بر سر وام صندوق مسجد در حیاط آن اشاره کرد که فوقالعاده از کار درآمده است.

میوه ممنوعه و یونس فتوحی(1386)

حسن فتحی در این مجموعه که آن را با نگاهی به داستان مشهور شیخ صنعان ساخته، شخصیتی به نام حاج یونس فتوحی دارد در طول 28 قسمت کار دچار تغییرات زیادی شده و میزان ایمانش سنجیده میشود.

مرد مومن تاجری که در صنف خود خوشنام بوده و اطلاع زیادی هم از نوع فعالیتهای اقتصادی پسر بزرگش (جلال) ندارد تا اینکه با دختر کارخانهداری ورشکسته (هستی شایان) آشنا شده و به او علاقهمند میشود. حاجیونس هم مانند بسیاری از انسانها هنگامی دچار تزلزل میشود که غرور سراپایش را گرفته و بیجهت مانع ازدواج دخترش با خواستگار هنرمندش میشود.

انتخاب علی نصیریان برای ایفای این نقش بهترین تصمیم ممکن بوده که وی نیز در اجرای آن سنگ تمام گذاشته است. او بخوبی فراز و فرودهای این شخصیت را به تصویر کشیده و در این راه از تمامی تجربیات چند سالهاش بهره گرفته تا مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد.

سیامین روز و سیاوش (1390)

در بسیاری از مجموعههایی که به مناسبت این ماه ساخته و روانه آنتن میشوند عمدتا به مضامین اخلاقی برمی خوریم که علاوه بر سرگرم کردن مخاطبان پیامی هم برای آنها دارد. سیامین روز ساخته جواد افشار از نمونههای قابل اعتنا در این رابطه است که از شخصیت محوری خوبی به نام سیاوش سود میبرد.

پسر جوانی که در یک نزاع جمعی به اتهام قتل دستگیر و محاکمه شده و به اعدام محکوم میشود هنگام اجرای حکم، طناب دار پاره شده و زندگی دوبارهای به او داده میشود. سیاوش که استعارهای از سیاوش اسطورهای شاهنامه به حساب میآید در 30 روزه ماه رمضان در راه کشف حقیقت گام برداشته و در این مسیر به حقایقی دست مییابد که مخاطب را بیش از پیش به وی نزدیک میکند. هومن سیدی انتخاب هوشمندانهای برای ایفای نقش فوق بوده که بخوبی از عهده ایفای آن برآمده و بازیاش به اصطلاح از نقش بیرون نمیزند.

متهم گریخت و هاشم آقا (1384)

رضا عطاران در مجموعههای تلویزیونی خود همواره روی یک نکته مانور داده و آن هم چیزی جز خلق شخصیتهای ملموس و آشنا برای مردم نبوده است. او که نگاه دقیق و ریزبینانهای به جامعه خود دارد، شخصیتهایش را از دل همین جامعه گرفته و آن را با علایق خودش تلفیق میکند. به همین دلیل هم شخصیتهای خلق شده در آثارش به ماندگاری در ذهن مخاطب رسیده و اغراق شده جلوه نمیکنند.

هاشم آقای متهم گریخت یکی از نمونههای درخشان در این رابطه است که فوقالعاده از کار درآمده و مخاطب را تا آخر با بدشانسیهای وی همراه میسازد. اگزوزساز بیپولی که در شهری کوچک نزدیک تهران زندگی و با اصرار خانوادهاش به تهران کوچ میکند.

هاشم آقا هم مانند ویرجیل در فیلم پول رو بردار و فرار کن ساخته وودی آلن یک بدبیار تمام عیار است که به محض پا گذاشتن به تهران انواع بلاها بر سرش نازل شده و با سادگی تمام گرفتار آنها میشود.

سیروس گرجستانی انتخاب حیرتانگیزی برای ایفای این نقش بوده که در نگاه اول بسیار دور از آن به نظر میرسد اما با هنرمندی تمام و بهرهگیری از راهنماییهای رضا عطاران در مقام کارگردان موفق به اجرای آن به بهترین شکل ممکن شده است. البته در این بین نباید طراحی گریم و لباس ساده اما کاملا تاثیرگذار کار را فراموش کرد که مکملهای خوبی برای بازی درخشان سیروس گرجستانی بودهاند.

جام جم
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار