حاتمی کیا:از صحبت های شخصی تا دوران سینمایی و شهرت
کد خبر: ۳۱۱۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: 2015 June 27    -    ۰۶ تير ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۲
ابراهیم حاتَمی کیا (زاده ۱ مهر ۱۳۴۰ در تهران) کارگردان، فیلمنامه نویس، تدوینگر و بازیگر سینمای ایران است.

زندگی نامه ابراهیم حاتمی کیا

                 ابراهیم حاتمی کیا در سال 1340 در یک خانواده مذهبی با اصالت آذربایجانی ، در تهران متولد شد. باورها و اعتقادات مذهبی خانواده مانع از تماشای تلویزیون و راهیابی وی به سینما می شد و همین کمبود ، عطش وی را تشدید ساخت. آزادی دوران جوانی و مصادف شدن با انقلاب اسلامی دو عاملی بود که او را به سوی سینما سوق داد.

صحبت های حاتمی کیا از دوران کودکی:


6 تا خواهر داشتم و من تنها پسر خانواده بودم. خانه ما در محله پامنار در مرکز شهر بود، مرکز شهر آن موقع تهران. خانه ای تقریبا سیصد و چند متری بود که به قول معروف حالت قمر خانومی داشت. عمو و خانواده اش آن طرف حیاط می نشستند و ما آن طرف دیگر. خانه، حیاط و زیر زمین های بزرگ داشت. من خلوت های خودم را در همین زیر زمین می گذراندم، با حرف زدن، آواز خواندن، نقش بازی کردن. این احساس ها را خواهرانم خیلی خوب می شناسند.

یادم نمی رود در خانه کارم کشوبافی بود. پسر عموی من در زیر زمین دستگاه های تریکو بافی گذاشت و من به عنوان کارگر آنجا کار می کردم .از قبل آن پول در آوردم و دوربین خریدم؛ دوربین سوپر 8 دست دوم. قواعد اینکه اصلا باید با این دوربین چه کرد را نمی دانستم. 13، 14 ساله بودم. شاید بتوانم بگویم نقطه عطف ورود به سینما برایم روزی بود که دیدم روی این دوربین یکسری درجاتی هست، 18 فریم، 24 فریم و 1 فریم. این سه درجه را داشت.

من روی 1 گذاشته بودم و متوجه شدم این تق، تق دارد فریم به فریم می گیرد. یادم نمی رود خودم بدون اینکه بدانم عروسک خواهرم را برداشتم. یک تخته سیاه کوچکی هم در زیر زمین درست کردم. گچ را دست عروسک دادم و آن را جلوی تخته گذاشتم. روی تخته هم نوشتم کاری از ابراهیم حاتمی کیا و فیلم گرفتم. حدود 3 ماه طول کشید تا فیلم ظاهر شد چون آن موقع فیلم ها به آلمان فرستاده می شدند و آنجا ظاهر می کردند و برمی گرداندند.وقتی برگشت من تو موویلاهای دستی، از اینها که با دست می شود نگاه کرد، این فیلم را گذاشتم. خودم نمی دانستم چه کردم وقتی تصویر حرکت کرد ، فریاد زدم و دویدم بالا و همه اهل خانه را صدا کردم که بیایید و ببینید من چه کردم، عروسک را زنده کردم. این اتفاق آغاز یک اعتماد به نفسی در من بود. من در خانه همه کاری باید می کردم، بنایی، عملگی، سیم کشی ، لوله کشی و ... ، همانطور که پدر می کرد. اینها کارهای فنی بود که در خانه لازم می شد و باید می دانستیم. برای همین ذهنیت فنی داشتم. وقتی هم بحث عکاسی مطرح شد من آن وجه تکنیک برایم بیشتر اهمیت داشت. فکر می کردم اگر وارد سینما بشوم فیلمبردار خواهم شد. چون آن ذهن فنی را داشتم.

ازدواج:

سیطره جریان جنگ آنقدر برای من قوی بود که من می گفتم رزمنده فیلمبردار تا بگویم فیلمبردار رزمنده. خجالت می کشیدم از دهنم در بیاد بگویم که فیلمسازم. البته به زنم گفتم. وقتی می خواستم ازدواج کنم به خانمم گفتم که:« چیزه من فیلمسازم». سال 62 بود «تربت» را ساخته بودم ، رفتم خواستگاری. گفتم:«من درسته پاسدارم ولی فیلمسازم.» گفت:«یعنی چی؟» گفتم:« تو کاره ما تهمت زیاده.» سالی بود که یکی از بچه های ما ، همین آقای حاج میری، فیلمی به اسم «حلوا برای زنده ها » ساخته بود؛ بر اساس داستانی از آقای دولت آبادی. بعد به او بسته بودن که این مارکسیست و توده ای است. حالا این بچه خط امامی بود، سفارت آمریکا را گرفته بودند. ما همه مانده بودیم که چه جوری ثابت کنیم، ما که نماز می خوانیم. من می دانستم این پیچیدگی ها در این عرصه هست.

طوق سرخ
23 سالم بود و درگیر جنگ. یک اتفاقی سر این فیلم افتاد که خیلی جالب است. سر فیلم «صراط» من موفق شدم کمی به چشم ها بیام. سر «صراط» هیچ چیز نداشتم ، دوربین 100 فیتی داشتم، ریل مثلا فرض بگیرید 5، 6 متر داشتم،یعنی مصیبت. حداقل ابزار ممکن برای فیلمبرداری را داشتم. سر فیلم «طوق سرخ» به من گفتند به تو دوربین می دهیم. یک دوربین 400 فیتی کلر به ما دادند. گفتند تا 20 متر هم بهت ریل می دهیم. این ریل اضافه و دوربین 400 فیتی آن زبان نرم و عادی من را گرفت. عشق اینکه با ریل در خیابان ها حرکت بکنم مصیبتی سر مونتاژ شد. آنجا یاد گرفتم بعضی وقت ها محدودیت ها خلاقیت می آورد.

نقطه عطف حاتمی کیا:

حاتمی کیا فارغ التحصیل فیلمنامه نویسی از دانشگاه هنر است. او فعالیت های سینمایی اش را از سال 1359 با نوشتن فیلم نامه و کارگردانی فیلم های کوتاه در فضای جبهه و جنگ آغاز کرد. او که به خوبی ارزش های بیانی این رسانه تصویری و قابلیت های آن در انتقال صریح و در عین حال عمیق احساسات را دریافته بود در پی آن برآمد که همه آنچه را که از نا جوان مردی این جنگ تحمیلی و قهرمانی ها و تلاش های مردان شجاع ایرانی در میدان جنگ دیده بود با این زبان بیان کند. او با تجربه ای که در ساخت چند فیلم مستند در جنگ کسب کرده بود و استعداد و تیز بینی ای که از آن برخوردار بود شرایط را برای فیلم سازی خود فراهم کرد.

در سال 1364 نخستین فیلم بلند خود را به نام هویت ساخت. او این فیلم را برای شبکه دوم سیما ساخت. هویت به مسائل اجتماعی روز آن زمان و جریانات پر تب و تاب سیاسی سال های اولیه انقلاب می پرداخت و می کوشید تصویری واقع گرایانه از گرایشات سیاسی آن دوران پر آشوب ارائه دهد. اما برخی این فیلم را یک سو نگر و جانب دارانه تلقی کردند و این فیلم را نپسندیدند. با این وجود هویت فیلمی بود که نشان از ظهور فیلم سازی با افکار نو و دیدگاهی اجتماعی می داد.

وی در دومین تجربه سینمایی خود فیلم دیده بان (1367) را ساخت. دیده بان یکی از فیلم های خوب جنگی ایران است. با وجود اینکه به نظر می رسد این فیلم ، فیلم تجربه گرایانه ای بود اما نشان می داد که حاتمی کیا احاطه بیشتری بر عناصر و دست افزار های سینمایی پیدا کرده. تجارب حاتمی کیا در این فیلم ارزشمند بودند و او را برای خلق آثار بعدی اش که همگی بر گرفته از جنگ و تبعات آن بودند یاری دادند. 

حاتمی کیا پس از گذشت حدود ۲ دهه هنوز هم فیلمسازی درباره جنگ و شرایط آدمهای جنگ را رها نکرده است. در آثار او کمتر نشانی از قهرمان سازی های کاذب و غیرواقعی دیده می شود بلکه آدمهای آثار او از نمونه های واقعی گرفته شده اند و به همین دلیل آثار حاتمی کیا مورد استقبال عامه مردم قرار نگرفته است. این فیلمساز در آثار متاخر خود به نقد شرایط اجتماعی می پردازد و لحظاتی را خلق می کند بسیار تلخ است.

آثار ابراهیم حاتمی کیا:

▪ از کرخه تا راین (۱۳۷۱)
▪ خاکستر سبز (۱۳۷۲)
▪ برج مینو (۱۳۷۴)
▪ بوی پیراهن یوسف (۱۳۷۴)
▪ آژانس شیشه ای (۱۳۷۶)
▪ روبان قرمز (۱۳۷۷)
▪ خاک سرخ (سریال تلویزیونی ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۱)
▪ موج مرده (۱۳۷۹)
▪ ارتفاع پست (۱۳۸۰)
▪ به نام پدر (ابراهیم حاتمی کیا، ۱۳۸۵)
▪ تربت (فیلم کوتاه ۱۳۶۳)
▪ صراط (فیلم کوتاه ۱۳۶۳)
▪ طوق سرخ (فیلم کوتاه ۱۳۶۴)
▪ کوردلان (فیلم کوتاه ۱۳۶۴)
▪ هویت (۱۳۶۵)
▪ دیده بان (۱۳۶۷)
▪ مهاجر (۱۳۶۸)
▪ وصل نیکان (۱۳۷۰) 

جوایز:

▪ برنده دیپلم افتخار بهترین فیلم مستند از سومین جشنواره فیلم فجر تهران ۱۳۶۳ برای فیلم کوتاه «صراط»
▪ جایزه ویژه هیات داوران در هفتمین جشنواره فیلم فجر تهران ۱۳۶۷ برای فیلم «دیده بان»
▪ جایزه بهترین فیلمنامه و فیلم از هشتمین جشنواره فیلم فجر تهران ۱۳۶۸ برای فیلم «مهاجر»
▪ جایزه بهترین فیلم از یازدهمین جشنواره فیلم فجر تهران ۱۳۷۱ برای فیلم «از کرخه تا راین»
▪ جایزه بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردانی از شانزدهمین جشنواره فیلم فجر تهران ۱۳۷۶ برای فیلم «آژانس شیشه ای»
▪ بهترین کارگردانی بخش بین الملل هفدهمین جشنواره فیلم فجر تهران ۱۳۷۷ برای فیلم «روبان قرمز» و …


حاتمی کیا:از صحبت های شخصی تا دوران سینمایی و شهرت





گردآوری:تابناک باتو

منابع:آکا ایران،rasekhoon.net،سیمرغ

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
حمید رضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۴/۰۶
0
1
جناب آقای حاتمی کیا با سلام و احترام
کارگردان محترم فیلم چ شما بزرگوار را دیدم فیلمی که در خصوص یکی از بزرگ مردان این سرزمین ساخته اید. حرف من از اول تا آخر فیلم است که بسیار کلیشه ای ساخته شده و از همه مهمتر شخصیت اول آن یعنی آقای عرب نیا که به غیر از ظاهر نشبتا نزدیکش هیچ قرابتی با شهید چمران نداشت ای کاش حداقل صدای ایشان را دوبله می کردید و ای کاش یه کمی از اون مکثهای طولانی و تکراریش دوری می کرد باور کنید.
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار