بداخلاقی های انتخاباتی در هنگام انتخابات
کد خبر: ۲۶۹۵۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: 2016 February 06    -    ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۶
پهلوان ما دکتر مصطفی چمران است که با آن مقام بی بدیل علمی در امریکا و جایگاهش در کمپانی های عظیمش و محافل آکادمیک بی همتایش، حراست خردورزانه و مهرورزانه از کرامت انسان را به هر چیز دیگر ترجیح داد و جان خود را بر پای عقیده ی خود و میهنش گذاشت.
بداخلاقی های انتخاباتی در هنگام انتخابات در آستانه ی انتخابات آن چیز که بیش از همه ذهن ها را می آزارد، بداخلاقی های انتخاباتی است.
رسیدن به قدرت به هر قیمتی حتی با نیت خدمت پس از انتخاب؛ نفی غرض است و ایجاد تشکیک در معنای خدمت است و بس.

حال این رویکرد از سوی جناح چپ باشد یا راست یا جناح معتدل یا کاندیدای مستقل، تفاوتی نمی کند.

اصولا تفکر «هدف وسیله را توجیه می کند» در رفتار کمتر  مصلح راستین اجتماعی دیده شده و پایبندی به اصول اولیه ی اخلاقی در رقابت همیشه ملاک بوده است، چه از سوی شرکت کنندگان و چه از سوی ناظران قانونی انتخابات.

بداخلاقی های انتخاباتی در هنگام انتخابات

چند مثال تاریخی از کشور خودمان را در یاد دارم که در آن ها این نگاه '' اخلاقی '' به وضوح دیده شده است تا شاید رهگشا و نمونه ای عینی برای همه ی ایرانیان باشد.

دهه هایی پیش و پیش از انقلاب  در مسابقات  '' جهانی کشتی تولیدو در ایالات متحده امریکا ''  جهان پهلوان غلامرضا تختی در فینال مسابقات هنگامی که آگاه می شود  یک پای رقیبش یعنی مدود '' قهرمان اهل  بلاروس'' مصدوم است و او به شدت نگران پای مصدوم خود و به دنبال آن نتیجه ی مسابقه است، تا پایان مسابقه از آن پای آسیب دیده زیر نمی گیرد، تختی برگ برنده در کشتی را از دست می دهد و در مسابقه شکست می خورد و به گردن آویز نقره قناعت می کند اما مدال طلای پهلوانی و جوانمردی و تعهد به اصول اخلاقی برای او و ملت دوستدارش و ایران کهن سالش جاودانه می شود ... برای او برد و باخت در المپیک و جهان و تصاحب سکو در برابر یک ''اصل اخلاقی ساده'' آنچنان بی اهمیت است و پایبندی به اخلاقیات آنچنان بدیهی است که حتی در فکر کف زدن دیگران هم به خاطر جوانمردی اش نیست، چون به عملش اعتقاد دارد و همین برای او بس است و این همان است که اشک مدود پیر بلاروس قهرمان جهان را در قبال این جوانمردی پهلوان ایرانی اکنون نیز پس از دهه ها جاری می کند. تختی را این منش های پوریای ولی گونه اش، به جهان پهلوان تختی بدل کرد که یقینا در ضمیر ناخودآگاه و آگاه جمعی ملتی تا پایان زیست فرهنگی آن ملت ماندگار خواهد ماند.

کشتی گیران و ورزشکاران بسیاری را با تعداد مدال های بیشتر از تختی و قهرمان تر از او این آب و خاک به خود دیده و بدان ها بالیده است. آن ها قهرمانان این آب و خاک هستند اما تختی جهان پهلوانی است که زلزله زدگان بویین زهرا هم حضور او را در میانشان تا ابد در یاد خواهند داشت. آری... جهان پهلوان ما تختی است. جهان پهلوان ما پوریای ولی است. جهان پهلوان ما رستم است. جهان پهلوان ما آن پیرمرد بی نام و نشان روستایی است که در کنار نوجوان پانزده ساله ی بی نام و نشان دیگر، بدون آنکه دنبال نام و منتی بر کسی باشند، سی و دوسال پیش در برابر جهان مسلح ایستادند و امنیت کنونی کشور و داشتن خانه ی بزرگ و امنمان، ایران را، بدان ها مدیون هستیم.

پهلوان ما دکتر مصطفی چمران است که با آن مقام بی بدیل علمی در امریکا و جایگاهش در کمپانی های عظیمش و محافل آکادمیک بی همتایش، حراست خردورزانه و مهرورزانه از کرامت انسان را به هر چیز دیگر ترجیح داد و جان خود را بر پای عقیده ی خود و میهنش گذاشت.

نزدیک تر بیاییم...آن هنگام که دولتی و غیر دولتی و مسلمان و غیر مسلمان ایرانی شنیدند رسانه ها و شرکت های مهم نقشه نگاری و برخی ایرلاین های خارجی نام جعلی ''خلیج عربی'' را به جای ''خلیج فارس'' برگزیده اند، بار دیگر میهن پرستی و منافع ملی در همه ی قشرهای جامعه جای سود و زیان و رقابت را گرفت و پیکره ای واحد شکل گرفت و یک چیز اتفاق افتاد، فضای اینترنت و شبکه های مجازی که آکنده بود از اعتراض به نفی هویت ملی مشترک تاریخی ملتی بزرگ از هر سوی میهن و عقب نشینی دنیایی که اعتقاد یک ملت واحد  را در هر طبقه ی اجتماعی و منش و دین  و مذهب و آیین و سن و سواد لمس کرد.

بداخلاقی های انتخاباتی در هنگام انتخابات

مشابه این موضوع را در شیطنت گاه به گاه برخی افراد دارای نفوذ در کشور جمهوری آذربایجان درباره ی آذربایجان بزرگ ایران و سر و گردن شیر جغرافیای ما یا شیخ نشین های کوچک، درباره ی جزایر سه گانه ی ایرانی می بینیم و البته واکنش های جدی و همسو در قبال آن ها از سوی ملت و دولت ایران بزرگ.


با وجود همه ی انتقادهای منصفانه و بی غرض به عملکرد دولت پیشین از سوی منتقدان، به یاد دارم که از پیشنهادهای جدی دولت پیشین تشکیل استانی ایرانی در جنوب به نام استان خلیج فارس به مرکزیت ابوموسی بود که علاوه بر جزایر سه گانه ی ایرانی یعنی تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی، جزایری مانند کیش و لاوان و... را هم در برمی گرفت. این پیشنهاد پاسخی بود به آن '' انیرانی هایی''  که در حاشیه ی جنوبی خلیج فارس نگاه طمع به غبار و قطره ای از این خاک و آب دارند.

انتخابات نزدیک است و رقابت اصل انکارناپذیر هر انتخاباتی


در این رقابت هم ملت و حاکمیت در کنار هم برای اثبات چندباره ی ''راز جاودانگی ایران'' شرکت می کنیم اما از یاد نمی بریم که رقابتمان پهلوانانه و اخلاق مدار و برپایه ی وفاق و اتحاد ملی باشد. چهره ی تختی، چهره ی آن نوجوان پانزده ساله و پیرمرد روستایی شهید، ابیات شاهنامه درباره ی رستم و پهلوانی هایش و مشارکت جمعی مان در پاسداشت نام خلیج فارس و ... را تا روز رأی گیری و هنگام خوانش آرای ملت یک دم از چشمانمان دور نکنیم تا ''ایمان '' و '' ایران '' و '' انصاف '' ملاک راهمان باشد؛ هم ملت هم دولت هم کل حاکمیت.

اشکان تقی پور، کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های باستانی ایران، مؤلف و مدرس دانشگاه
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مهدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۶ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۷
0
0
ی سوال؟
مگه مرحوم بهشتی اول انقلاب نمی گفت ماشیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت.
یعنی این همه درگیریها بین مسئولین واسه خدمت به مردمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لطفا نشر بدین ببینین مردم چی میگن
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار