اعتقاد بسیاری از انسانها این است که انسان به غیر از بعد جسمانی که از بین رفتنی است، دارای جنبهای غیر مادی است که با مردن هرگز از بین نمیرود و همیشگی است که این موجود غیر مادی به عنوان روح آدمی شناخته میشود.
برای یافتن این پرسش، نگاهی به آناتومی و ساختار چشم میاندازیم.
همان طور که از تصویر معلوم است، وقتی به محیط اطراف نگاه میکنیم، تصویری سه بعدی از اجسام پس از عبور از مردمک در شبکیه تشکیل شده و از آنجا از طریق رشتههای عصب بینایی به مغز منتقل میشوند. مکانیزم ارسال تصویر به مغز بسیار شبیه انتقال اطلاعات کامپیوتری است. به عبارت دیگر وقتی شما به اجسام نگاه میکنید، اطلاعات رنگها و اجسام بصورت دادههای الکتریکی و با حجم چندین مگاپیکسل در هر لحظه از چشم به مغز منتقل میشود و در مغز مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. اما این تصاویر و اطلاعات دیداری چگونه در نهایت توسط ما درک میشوند و دیده میشوند؟
حقیقت این است که مجموعه جسم انسان و بخش هدایتگر آن یعنی مغز، دقیقاً همانند یک کامپیوتر، برای کار کردن نیاز به نرم افزاری دارند که بتواند بخش های مختلف را در حالت عملیاتی قرار دهد و این نرم افزار چیزی نیست جز همان روح.
روح در واقع بخش کوآنتومی انسان است که بعد مادی ندارد و برای زنده کردن انسان در کالبد وی قرار میگیرد. در مثال بالا نیز وقتی دادهها از طریق رشتههای عصبی به مغز منتقل میشوند، طی عملیاتی بسیار پیچیده، تصاویر توسط روح انسان دیده و درک میشوند. البته باید گفت، روح انسان بخودی خود قادر به درک شهودی است اما چون تا زمان زنده بودن انسان، در گرفتار است، باید از طریق سخت افزار بدن اقدام به دیدن و درک محیط اطراف کند.
این موضوع زمانی مشخصتر می شود که به مکانیزم خوابیدن فکر کنیم. وقتی میخوابیم، روح موقت از بدن خارج میشود به همین دلیل است که وقتی کسی بصورتی خوابیده که چشمهایش نیمه باز است، قادر به دیدن چیزی نیست چون نرم افزار لازم (روح) جهت درک تصاویر دریافتی از چشم موقتاً وجود ندارد. وقتی خواب میبینیم معمولاً تصاویر واضح و طبیعی هستند چون اکثر رویاها توسط روح دیده میشوند. در صورتی که هیچ گاه نمیتوانید در حالت بیداری چشم های خود را ببندید و مثلاً چهره کسی را بصورت کاملاً واضح در ذهن خود مجسم کنید. شاید یکی از دلایلی که انسانها بدون بستن چشم نمیتوانند بخوابند این باشد که تعامل روح و مغز وقتی چشم باز است هیچ گاه متوقف نمیشود و روح امکان خروج از بدن را نمییابد.
در مورد شنیدن هم دقیقاً وضعیت به همین صورت است. وقتی شخصی خواب است. ممکن است صداهایی در محیط باشد اما چون روح خارج از بدن است صداها توسط فرد شنیده نمیشود، در حالی که هم گوش فعال است و هم مغز.
بنابراین میتوان نتیجه گیری کرد آنچه ما میبینیم و میشنویم نه توسط مغز، بلکه توسط روح است که درک میشود و مغز تنها نقش پردازش اطلاعات را به عهده دارد و به نوعی میتوان دریافت که محل قرار گرفتن روح انسان در مغز اوست و در واقع یک جنبه از روح، مجموعه دستورالعمل هایی است که سخت افزار مغز را به کار میاندازد.
اگر روح درون انسان نبود، همانند کامپیوتری که فاقد نرم افزار است، عملاً جسم با تمام پیچیدگیهایش فاقد حرکت، احساس و اندیشه میشد. این روح است که باعث میشود انسانها بتوانند درکی همه جانبه از محیط اطراف خود داشته باشند و به زندگی ادامه دهند و در پایان این مرگ است که باعث جدایی روح از انسان میشود. روح همیشه وجود خواهد داشت و هرگز با مرگ از بین نخواهد رفت.
مردمان
دیدن رویای صادقه مربوط به آینده نشاندهنده وجود بخش غیر مادی در وجود ما و دنیای اطراف است. (اگر مجموعه صرفا مادی بود خبر و اطلاع از آینده محال بود هیچ سیستم طبیعی از آینده تاپیر نمیپذیرد) بعد از اثبات و اعتقاد به بخش غیرمادی وجود انسان (روح) دیگر گشتن دنبال محل استقرار چندان موضوعیت ندارد. روح که مادی نیست که جا بخواهد !
یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی
یعنی اینکه بشر با محدودیت هایی که دارد نمی تواند به حقایق مربوط به روح دست یابد پس با رجوع به قران با این دلایل ضعیف در مورد جایگاه روح در بدن مطلقا نمی توان اظهار نظر کرد.