اختصاصی«تابناک با تو»؛ ابوعبدالله محمد دوازدهم (أبو عبد الله محمد الثانی عشر) آخرین سلطان اعراب اسپانیایی در سال ۱۴۸۲ میلادی پدر خود را از قدرت برکنار کرد و برای بازپسگیری حیثیت در حال زوال «مور»ها تصمیم گرفت به امپراتوری نوظهور اسپانیا که از اتحاد دو پادشاهی «کاستیل» و «آراگون» تشکیل شده بود حمله کند اما در سال ۱۴۸۴ در برابر دروازههای «لسنیا» شهری در جنوب اسپانیا مغلوب قوای «ایزابلا» ملکه اسپانیا و کاستیل شد. قدرت در گرانادا بزرگترین شهر و یکی از آخرین پایگاههای اعراب مسلمان در اسپانیا باری دیگر به پدرش «ابولحسن علی» رسید و او به مدت سه سال در لسنیا زندانی بود.
پس از سه سال (۱۴۸۷) زمانی که عمویش «محمد سیزدهم» در راس قدرت بود، ایزابلا و شوهرش «فردیناند» (پادشاه اسپانیا و آراگون) حاضر به آزادی او شدند مشروط بر آنکه مانع حمله ارتش مسیحی به شهر «مالاگا» که در اختیار مسلمان بود نشود و پس از بازپسگیری قدرت تابع امپراتوری اسپانیا باشد.
در طول چهار سال بعد شهرهای مسلمانان از جمله «آلمریا»، «سالوبرنا» و «بیازا» یک به یک توسط قوای «فرمانروایان کاتولیک» فتح شدند و در سال ۱۴۹۱ گرانادا تنها شهری بود که همچنان در اختیار ابوعبدالله بود، شهری زیبا و ثروتمند که در داستانها و افسانههای اسپانیا جایگاهی ویژه و سحرآمیز دارد… ابوعبدالله توسط ایزابلا و فردیناند احضار شد تا گرانادا را به آنها تسلیم کند اما در پی نافرمانی او گرانادا محاصره شد و در نهایت در روز دوم ژانویه ۱۴۹۲ سلطان تسلیم شد و کلیدهای «الحمرا» قصر و قلعه زیبا و اسرارآمیز گرانادا را تقدیم به ملکه و پادشاه کرد.
تسلیم شدن گرانادا، محمد دوازدهم در برابر ایزابلا و فردیناند ملکه و پادشاه کاتولیک تسلیم میشوند، رنگ و روغن روی بوم، ۱۸۸۲، اثر فرانسیسکو پرادیلا ارتیز
هنگامی که ابوعبدالله تصمیم به تسلیم شدن گرفت، فاخرترین لباسهای خویش را پوشید و سوار بر اسب در حالی که همراهان و درباریان با پای پیاده او را دنبال میکردند، از شهر خارج شد و به سمت اقامتگاه ملکه و پادشاه که در نزدیکی شهر بود حرکت کرد. هنگامی که به جایگاه رسید از اسب پایین آمد تا بر دستان ملکه و پادشاه بوسه زند اما مطابق توافقاتی که پیش از آن در نامه نگاریها صورت گرفته بود، آنها به ابوعبدالله اجازه این کار را ندادند. پس از آن سلطان کلیدهای شهر و «الحمرا» را به آنها تحویل داد و به سمت جنوب شروع به حرکت کرد.
درباریان اسپانیا او را تا مسافتی بدرقه کردند و سرانجام هنگامی که او به تپهای سنگی دور از شهر، آخرین مکانی که میتوانست از آن منظره شهر را ببیند رسید، بازگشت و با چشمانی اشک آلود با گرانادا و الحمرا وداع کرد. این صحنه در ادبیات اسپانیا به «آخرین نگاه مور» شهرت دارد و دستمایه چندین نمایشنامه و نقاشی و داستان سراییها بوده است.
«آخرین نگاه مور» ، وداع سلطان ابوعبدالله با گرانادا، اثر آلفرد دئودنک نقش فرانسوی، سال ۱۸۶۰ میلادی
پس از آن مادرش با او نزدیک شد و گفت: ابک الیوم بکاء النساء على ملک لم تحفظه حفظ الرجال: امروز همچون زنان بر چیزی گریه کن که نتوانستی چون مردان از آن دفاع کنی… .
ابوعبدالله پس از آن به پادشاهی مراکش پناهنده شد. امروز قبر او در فاس مراکش قرار دارد و بنا به گزارش رسانههای عربی، قبر او به یک مزبله و زبالهدانی تبدیل شده است و کسی به آن توجهی نمیکند. برخی بر این باورند که به این شخصیت تاریخی ظلم شده و او تا حد امکان تلاش خود را در دفاع از امارت گرانادا در مواجهه با مسیحیان کاتولیک انجام داده است، اما در واقعیت کسی او را بزرگ نمیدارد. همانطور که از عکس قبر او پیداست.
پیراهن مخمل قرمز ابوعبدالله دوازدهم، آخرین ملوک اندلس زمانی که مغلوب شد به تن داشت. این پیراهن قرمز از شهرت بسیاری برخوردار است و برخی آن را بدشگون توصیف کردهاند.
می نوشتی،ممنون عزیز