اختصاصی«تابناک با تو»؛ شاید وقتی نام مسعود فراستی در فهرست نام مهمانان دورهمی قرار گرفت، اغلب مردم با توجه به ماهیت این برنامه تصور کردند شاید بتوان، آن روی دیگر سکه شخصیت مسعود فراستی را فارغ از جنجالهایش ببینند. بدون شک دانستن عادتهای روزمره فراستی و یا شنیدن پاسخ سؤالهایی از قبیل «آیا عاشق شدی؟»، «چی شد که عاشق شدی؟» از زبان این چهره دژم و مماشات ناپذیر نقد سینمای ایران، برای مخاطب عام جالب باشد. اما برخلاف همیشه، دورهمی به برنامهای برای نقد سینما، آن هم از دیدگاه مسعود فراستی تبدیل شد، اتفاقی که واکنش برخی کاربران فضای مجازی را برانگیخت و آنان را به اعتراض واداشت.
مدیری: من از همفری بوگارت متنفرم...راه میره دیالوگ میگه
فارغ از آنچه مسعود فراستی به عادت همیشه درباره سینما گفت و در نوع خود واکنشهای زیادی در پیداشت، اما آنچه این برنامه را از سویی دیگر به حاشیه برد، دیدگاه عجیب مهران مدیری درباره یکی از بازیگران سینمای کلاسیک به نام «همفری بوگارت» بود. در اوج گفتگو بین آن دو، مدیری با حالتی از انزجار توأم با بیحوصلگی گفت:
«از «کازابلانکا» بدم میاد. من از همفری بوگارت متنفرم. اساساً به نظرم اینها یکسری مدل کت شلوار و کلاه و سیگار برگ بودند برای روی مجله. این آدم راه میره دیالوگ میگه جلوی دوربین. اگر بازیگری اینه... نمیدونم»
البته این دیدگاه تا حدی عجیب بود که مسعود فراستی در مقام دفاع از بوگارت در آمد و گفت:«باید یک لیست از فیلمهای بوگارت بدهم ببینی بعد دوباره حرف بزنیم. من همفری بوگارت دوست دارم و فکر میکنم یکی از مهمترین شمایل سینمای کلاسیکه. «داشتن و نداشتن» هاکس را باید ببینی. کار را همینگوی نوشته و هاکس ساخته. کولاکه!»
اما این تنها واکنش به اظهار نظر مدیری درباره بوگارت نبود و موجی از انتقاد از مدیری و دفاع از بوگارت در فضای مجازی به راه افتاد که در این گزارش به برخی از آنها اشاره میکنیم:
نیما حسنی نسب، منتقد آثار سینمایی و مدرس تاریخ سینما با انتشار این استوری به مهران مدیری واکنش نشان داد.
صاحب یک صفحه سینما در فضای مجازی به نام امیر دلارام نیز با نوشتن این متن به دیدگاه مدیری واکنش نشان داد. در بخشی از آن آمده است:
خوشبختانه آقای مدیری تریبون پرمخاطبی دارد که از طریق آن می تواند به راحتی نظرش را درباره ی فیلم بزرگی چون کازابلانکا و هنرپیشه ای بسیار بزرگتر مانند همفری بوگارت بگوید، ضمن اینکه هرکسی می تواند در بیان علائق هنری اش آزاد باشد. بنده هم بعنوان یکی از عاشقان فیلمکازابلانکا و بازی همفری بوگارت و دوبله ی تحسین برانگیز آن نه از صفحه ی تلویزیون بلکه از صفحه ی کوچک خودم این دوسه جمله را می نویسم: جناب مدیری؛ سالهاست دیگر با اجراها و بازی هایتان نمی خندم.حتی لبخند همنمی زنم. شوخی هایتان مدتهاست که نخ نما و تکراری شده است. نمیدانم چرا به نگاههای متعجب هاردی به دوربین، زمانی که از دست مزاحمتهای سبکسرانه ی لورل به تنگ می آید از ته دل می خندم، اما نگاه شما به دوربین وقتی که از دست سیامکانصاری به ستوه می آیید دیگر برایم جذابیتی ندارد..حتی دافعه دارد.. مدامتکرار و تکرار و تکرار...
او در ادامه نوشت:
بگذریم..خوشحالم که کازابلانکا را دوست ندارید..چوننگران بودم چنین فیلمهای رمانتیک و جاودانه ای را دوست بدارید، اما نتوانید سکانسی مانند آنها را بسازید. خیالم راحت و آسوده است که بوگارت کبیر همچنان در دنیا طرفدارانخود را دارد و البته شما هم او را دوست ندارید. اگر فرصت کردید به توصیه مسعود فراستی-که اینبار توصیه ی معقولانه ای داشته!-عمل کنید و فیلم داشتن و نداشتن هوارد هاکس را ببینید.شاید از همفری بوگارت خوشتان آمد و روزی حسرت این دوست نداشتن را نخورید...
علیرضا پورصباغ منتقد سینما در بخشی از متن خود در دفاع از بوگارت او را بازیگری اخلاقگرا توصیف کرد و نوشت:
محض اطلاع آقای مدیری او فقط یک بازیگر نبود، سمبل اخلاقی به مراتب انسانی بود.ادعایم کاملا قابل اثبات است. یکی از ویژگیهای اساسی فیلم کازابلانکایی که دوستش ندارید این بود که فیلمنامه “روزنوشت” بود . بهطوریکه برادران اپستین فیلمنامه را مینوشتهاند و هاوارد کاچ هم دستی به سروشکل آن میزد. وقتیکه فیلمبرداری شروعشده، پایان فیلمنامه معلوم نبوده، طوری که اینگرید برگمن مدام از کورتیز میپرسیده که بالاخره “من با کدامیکی از آنها میروم؟”
آن خشمی که از لابلای لبخند بوگارت حس میکنید، به شخصیتش ربطی نداشت. بوگارت در آن زمان با همسرش مایو متدت دعوا داشت. مایو، بوگارت را متهم کرده بود که با اینگرید برگمن زیاد خوشوبش میکند.
در واقع با توجه به شواهد موجود سه روز قبل از پایان فیلمبرداری این پایان برای فیلم طراحی میشود که ریک، ویکتور لازلو را با برگه های خروج به فرودگاه میکشاند و زمینه دستگیری او را توسط سروان رنو فراهم میآورد و ریک از این فرصت استفاده میکند و با ایلزا مسیر متفاوتی را میرود و به جای آمریکا راهی پرتغال میشود تا در صورت آزادی احتمالی و رهایی لازلو نتواند ایلزا را پیدا کند. روزقبل از فیلمبرداری سکانس پایانی کازابلانکا این پایان در اختیار بازیگران قرار گرفت. تا آن زمان به استناد مطالب فراوانی که به فارسی منتشر شدهاند هیچکدام از بازیگران از سکانس پایانی فیلم مطلع نبودند. بوگارت پس از خواندن سکانس پایانی ساعت ۱۰ شب با تهیه کنندگان و جولیوس و فیلپ اپستین (نویسندگان) تماس میگیرد و به آنها میگوید حاضر نیست در این پایان بازی کند. فیلمبرداری سه روز به تعویق میافتد و جلسهای با حضوربرادران اپستین (نویسندگان)،سایر نویسندگان جک ال وارنر، هال بی. والیس تشکیل میشود .
در ابتدای گفت و گو همفری بوگارت با گفتن یک جمله طلایی تغییر را رقم میزند. او میگوید این پایان نه اخلاقی است نه سیاسی. تله گذاشتن برای ویکتور لازلو رهبر جنبش پایداری چکسلواکی که دشمن نازیهاست برای دزدیدن همسرش محبوبیت مرا برای همیشه نابود میکند و من پس از این فیلم به سمبلی ... تبدیل خواهم شد. کورتیز از این پیشنهاد بوگارت بسیار خوشحال میشود و سالها بعد در میزگردی طولانی اپستین از موضع اخلاقی بوگارت حمایت میکند و در معترضهای به تصمیم باسازی فیلم در هالیوود ساختار شکن پسا دهه هفتاد میگوید: چند سال فیلمنامه کازابلانکا را برداشتند و نام شخصیت ها را تغییر دادند .هر استودیویی در هالیوود آنرا رد کرد! ...
نگاهی به زندگی همفری بوگارت نماد شماره یک هالیوود
همفری دیفارست بوگارت با نام مستعار بوگی در سال ۱۸۹۹ در نیویورک آمریکا به دنیا آمد . پدرش جراح و مادرش ویراستار یک مجله بود. وی دوران کودکی خود را در نیویورک و در مدرسه ترینیتی سپری کرد. بوگی برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به آکادمی فیلیپس در آندورا رفت، اما پس از مدتی از آنجا اخراج و به ارتش پیوست. بوگارت در طول خدمت هیچگاه در جنگی شرکت نداشت اما بر اثر حمله یک نهنگ دچار جراحت شد و همین امر موجب ایجاد اختلال در راه رفتن و حرف زدن او شد. وی از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۲ در کمپانی نمایش یکی از بستگانش (ویلیام برادی) به نام استودیوی فیلم برادی به عنوان مدیر صحنه فعالیت داشت.
بوگارت در سال ۱۹۳۶ با بازی در فیلم جنگل سنگی خود را به عنوان بازیگری دارای استعداد در سینما معرفی کرد و این مقدمه همکاری نسبتاً طولانی مدت و موفقیتآمیز او و کمپانی برادران وارنر شد. از آن سال تا ۱۹۴۰ در ۲۸ فیلم ظاهر شد که اکثر آنها گانگستری و تنها ۲ مورد در ژانر وسترن بود. حضور در فیلمهای شاهین مالت در نقش سام اسپید به کارگردانی جان هوستون و کازابلانکا از مایکل کورتیز از جمله چشمگیرترین نقش آفرینیهای بوگارت محسوب میشود. بوگارت در سال ۱۹۵۱ برای بازی در ملکه آفریقایی برنده جایزه اسکار در سالهای ۱۹۴۲ و ۱۹۵۴ برای فیلمهای کازابلانکا و شورش کین نامزد کسب این جایزه شد.
بوگارت در اکثر فیلمهایش در نقش مردانی خوشگذران و خوشپوش و در عین حال دلیر و باهوش ظاهر شد و همین امر در جذابتر شدن شخصیت او تأثیرگذار بود. مؤسسه فیلم آمریکا در سال ۱۹۹۹ بوگارت را به عنوان بهترین ستاره مرد تمام دوران برگزید و مجله انترنتنمنت ویکلی هم او را نماد شماره یک هالیوود لقب داده است.
وی ۴ بار ازدواج کرد و حاصل آن ۲ فرزند دختر و پسر بود و همسر چهارمش تا دم مرگ همراه او بود. سرانجام همفری بوگارت در سال ۱۹۵۷ بر اثر بیماری سرطان حنجره درگذشت.
برخی از آثار هنری همفری بوگارت:
- برادوی این گونه است - 1930
- فرشتگان آلوده صورت - 1938
- دهه 20 پرجنب و جوش - 1939
- گنجهای سیه را مادره - 1948
- سابرینا - 1954
- کنتس پابرهنه - 1954
بابا بیخیال
زندگیتو بکن
کاری کردی که بیخودی پرچم خودتو آوردی پایین و فراستی الکی الکی محبوب شد
آقایون هنرمند ! و منتقد! و فیلسوف! مردم غم نان دارند، غم فقر و بیکاری، مریضی و بیمه نداشتن، دختر دم بخت داشتن بدون جهیزیه، اعتیاد و سرگردانی و هزار درد بی درمان دیگر که شما نمی دانید و نمی خواهید بدانید!!
همفری بوگارت و امثالهم برایشان نان و آب نمی شود
ولی شما به جنگ خود بپردازید و این مردم عامه را به حال خودشان بگذارید.
خیلی نباید انتظار داشت
سالهاست که در این کشور اسطوره ها مردن و الان هنرمند و فوتبالیست و ... فقط به فکر لاکچری بازی و رفتن دنبال فلان مد هستند و بس
ایشون تا حد یک مجری زرد نزول کرده.
متاسفم آقای مدیری و دیگه نگاهتون نمیکنم.
این آقا نه بازیگر خوب و مطرحی هست و نه کارگردان صاحب سبک. قد و قواره ایشون رو باید با برنامه های دورهمی و سریال های آبکیش سنجید.
با فحش دادن بهش که درست نمیشه و کار بدتریه.
من هم از خیلی چیزها بدم میاد قرار نیست تا دهن باز کردم و گفتم همه بریزن تو سرمن. جهان سوم شدن سر همین چیزهاست هااااا!
بی مزه تان چنده آقای مدیری... شما همان لطف کن با آهنگ مایکل جکسون برنامه بساز و نظرت را درمورد هنرپیشه های دیگر پیش خودت نگه دار
ما هم از شما متنفریم شما و شریفی نیا از یک قماشین
همفری بوگارت با اون شمایل و کاراکتر مردانه و دوست داشتنی که برای خودش درست کرده بود اگه به قول مدیری فقط راه بره و دیالوگ بگه باز هم برای مخاطب جذابه، ولی آقای مدیری با اون شکم و قد و گردن کوتاه که فقط قدم میزنه و دیالوگ هایی رو که از تو گوشی بهش میگن تکرار میکنه چطور جذابه؟ فقط به مدد گفتن یه سری انتقادات و حرفا که شنیدنش برای مردم از صداو سیما عجیبه و جذابیت داره
همفری بوگارت رو هم نمیشناسم فقط اسمش رو زیاد شنیدم.
ولی با خوندن پست هایی که اینجا گذاشتین و با خوندن همین متن به این نتیجه رسیدم که مدیری درست میگه و طرف شاید از همون مدل اخلاق گرایی های هالیوودی داشته نه واقعا با اخلاق !
همفري بوگارت بهترين هنرپيشه تاريخ سينما در تمامً دوران است .
نماد يك انسان ازاده و با اخلاق .ضمنا لهجه ايشان يعنوان خالص ترين لهجه امريكاي شمالي در تمامً طول قرن اخير و قرن حاضر شناخته شده است . روحش شاد
برره و قهوه ی تلخ از کارهای ماندگار ایشان در تاریخ طنز سینما و تلویزیون ایران خواهد بود.
متاسفانه ایشان در شخصیت خود علی رغم وجود وجوه ممتاز ، دارای عقده ی شهرت و ثروت هستند و ایشان بجای شناسایی و اصلاح این معایب متاسفانه با تلاشی مذبوحانه در این گرداب هر روز بیشتر دست و پا می زنند و بیشتر فرو می روند.
من به اندازه ای برای برره و قهوه ی تلخ احترام قائلم که هیچگاه به خود اجازه ندادم در گفتگوهای دوستانه با آشنایان از نقاط ضعف ایشان سخنی بگویم ، ولی اظهار نظر سخیف و غیر حرفه ای ایشان در مورد اسطوره ای مانند همفری بوگارت واقعا خط قرمز دنیای هنری سینماست.
با توجه به معایب شخصیتی ایشان که در بالا اشاره شد ،هدف اصلی ایشان در این اظهار نظر کسب شهرت از مقوله ی سنگ پراکنی به بزرگان است ، زیرا هر چقدر هم که کوچک باشی وقتی به بزرگی سنگی می زنی معروف می شوی ، آقای مدیری وقتی وارد مقوله ی خوانندگی شد که در آن هیچ استعدادی ندارد آنقدر افتضاح اجرا کرد که من حتی از دیدن کلیپ های آن دچار حالت چندش می شوم و مطمئنم بدن بزرگان موسیقی را نیز در گور لرزاند ولی باز در اصلاح این افتضاح موثر نبود.
تئاتر ، تلویزیون ، سینما ، بازیگری ، کارگردانی ، هنر پیشگی ، خوانندگی ، تالیف کتاب شعر ، مجری ، نقد سینمای کلاسیک و بسیاری فعالیت های دیگر شاید در برهه ای از زمان برای شهرت یک فرد خوب باشند ولی برای ماندگاری باید مثل همفری بوگارت حرفه ای بود ،
آب حوض هم خالی می کنیم ......!!
تا حالا فکر می کردم من از معدود افرادی هستم که از مدیری و برنامه هاش بدشون میاد در واقع از شبهای برره به بعد فقط یکی دو بار دورهمی دیدم و لاغیر
اما حالا که می بینم افراد مطلع در حوزه سینما و نقد و ... هم چنین نظری در مورد این فرد متظاهر و مسخره و پر ادعا و طبل تو خالی(مدیری)دارند ، خیلی خوشحالم
سنگ بد گوهر اگرکاسه زرین شکند
قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
نه راه رفتن جلوی دوربین ونه نکاه کردنت به دوربین مدتهاست که جذابیت ندارد
اماچکونه است که هنوز همفری بوگارت دوست داشتنی است؟!
فقط کسی که مفهومی ازعشق نمیفهمد ویک ادم بی سواد میتواند کازابلانکا رادوست نداشته باشد
جدا ازمساله غربی بودن.جدا ازمساله اثر غربی بودن کازابلانکا یک اثر کلاسیک هنری است.
دیگر دیالوگهایتان جذابیتی ندارد بسیار تکراری شده اید جناب مدیری
ولی حرکات ونکاههای همفری بوگارت بعدازسالها هنوز دوست داشتنی است
دراکثر فیلمهایش یک سبک پوشش را دارد.ظاهری اراسته.شیک چهره ای مردانه جذاب ودوست داشتنی.
چیزی که شما ندارید
اظهار نظرتان سرشار ازحسادت وضعف بود