به گزارش «تابناک با تو»؛ از ویژگیهای جامعه بسته که بر عدم تعقل و تفکر صحیح در سیستم چنین جامعهای گواهی میدهد، انفعال محض و تقلید کورکورانه است. در تمام سطوح جامعه بسته، ویژگی فوق مطرح است و در کلیه روابط میتوان به نحوی نمودی از آن را یافت. در سیستم تربیتی و آموزشی جامعه بسته، اصل بر این است که معلم هر چه میگوید صحیح است و دانشپژوهان هنگام حضور در کلاس در حالت انفعال کامل قرار گرفته و تنها خود را در جذب آن چه معلم میگوید مینمایند، بدون اینکه پرسشی یا شکی نسبت به آن چه گفته میشود، صورت گیرد. در خانواده نیز، فرزندان به تبعیت کورکورانه از ساختار ذهنی والدین خود میپردازند و آن چه والدینشان از گذشتگان خود به عنوان آموختههای خود به ارث بردهاند را پذیرفته و از آن تبعیت میکنند.
روحیه موجود در چنین جامعهای روحیه پذیرش و انفعال است. تحلیل و ارزیابی که افراد در جامعه بسته گاهی به آن توسل میجویند سطحی و کم عمق بوده، مضافا این که موارد مستحکم منطقی که با استناد به آن ارزیابیها صورت گیرد، بسیار نادر یا موجود نیست. در جامعه بسته، انفعال محض ابعاد بسیار وسیعی پیدا میکند. بسیاری از قضایای علمی مکشوفه و قوانین در جامعه بسته بدون ارزیابی عمیق مورد پذیرش قرار گیرند، بی آن که آن گونه که باید شناخته شده و مورد بحث و تحلیل قرار گیرند. کافی است فشار تبلیغاتی در مورد نفی یا اثبات موضوعی زیاد باشد، پس از مدتی، نفی یا اثبات موضوع در اذهان آن چنان محقق میگردد که با آن قاطعیت در مورد اثبات وجود خویش سخن نمیگویند!
یکی از دلایل عمده عدم ابتکار و عدم خلاقیت در افراد، وجود روحیه انفعال محض و پذیرش بی چون و چراست. همه آنها که در طول تاریخ کاری کردهاند، خلاقیتی از خود نشان دادهاند و ابتکاری داشتهاند، از ذهنی پرسشگر، شکاک و جستجوگر در عمق قضایا بهرهمند بودهاند. به یقین نمیتوان مبتکری را سراغ داشت که حداقل در زمینه خود از شک، پرسش و عدم پذیرش محض بدون نتیجهگیری منطقی برخوردار نبوده باشد.
جامعه بسته که نمونه روشنی از تعطیل تعقل و تفکر منطقی است، به روشهای گوناگون زمینه را برای تحقق همه جانبه انفعال محض و پذیرش بیچون و چرا مهیا میسازد، چه. در غیر این صورت اگر ذهنها بارور گردند و شک و پرسش سرنوشت ساز در اذهان جرقه زند، دیگر سیستم جامعه بسته امکان دوام و پایداری نخواهد داشت. به همین جهت باید به صورت گوناگون زمینهها برای مشغول داشتن ذهن به غیر معقولات و منحرف شدن ذهن از آن چه در بطن سیستم بسته است آماده شود تا عموم به طور مستقیم و غیر مستقیم آنچه بر آنان گفته میشود را بپذیرند و چرایی برای خود مطرح نسازند.
سیستم بسته برای آن که حتی الامکان از برخورد منطقی اذهان با مسائل جلوگیری نماید و شک و سوال را از ذهن آنها حذف نماید، روشهای مختلفی را مورد نظر قرار میدهد.
گاه با عطف مسأله به منبعی موثق، قصد آن دارد که خود مسأله را به جهت مرتبط بودن با آن منبع، صحیح و درست جلوه دهد. این مطالعه در بعد فردی نیز مشهود است. مثلا در خانواده، هنگامی که یکی از فرزندان در مقابل عمل نادرست برادر یا خواهرش اعتراض میکند و چرا را مطرح میسازد، فرزند دیگر میگوید، پدر این طور گفته یا مادر این گونه سفارش کرده است.
روش دیگر فشار تبلیغاتی است. تبلیغات سنگین و پر طمطراق میتواند مثبت یا منفی بودن امری را برای اذهان تا بدان جا برساند که اذهان سادهانگار، حتی در نزد خود در مورد آنچه گفته میشود شک نمیکنند. در واقع مهمترین نقش در جهت ؟؟؟ عموم و سوق دادن آنها به قبول بیچون و چرا به وسیله تبلیغات است.
دستگاههای سمعی و بصری، روزنامهها و مجلات وقتی روی یک مسأله متمرکز شده و به اثبات یا نفی به طور مکرر میپردازند، مهمترین منبع برای دادن اطلاعات و ایجاد ساختار ذهنی نسبت به امور برای عموم قلمداد میشوند.
بنابراین، تبلیغات همراه با تکرار عاملی بسیار موثر و موفق برای حذف یا اضافه نمودن امری در ذهن است.
تبلیغات تا بدانجا عمل میکند که نوع شک، نحوه تحلیل، طرز پرسش، شکل ارزیابی مسأله را خود به عموم منتقل میکند و پرواضح است که در این حالت، عوام به چه نحو به ارزیابی امور اقدام میکنند.
از ویژگیهای جامعه بسته که به نحو چشمگیر و بارزی مشهود است، ویژگی تحقیر و کوچک شمردن دیگران است. از کانون خانواده به عنوان کانون کوچک از جامعه گرفته تا اجتماعات و کانون های بزرگتر همچون سازمانهای اداری، ویژگی فوق در رفتارها موجود میباشد. در خانواده کودک یکی از قربانیان این پدیده است و به انحاء گوناگون تحقیر میشود. بیاعتنایی به او، بیاحترامی نسبت به سخن و رفتارش، عدم مستقل تلقی کردن او و تجلی آن در نمودهای عینی، نشانههایی از تحقیر کودک را هویدا میسازد. زن نیز در مرحله دوم، هدف این تحقیرها قرار میگیرد.
صورتی که حتی استقلال اسمی خود را از دست داده به اسم ضعیفه، اهل خانه و یا خانم آقای …. طرح میگردد. خود مرد نیز به صور دیگر در اجتماع مورد تحقیر و کوچکانگاری واقع میشود. در یک سازمان اداری نحوه برخورد و رفتار رئیس با معاون و معاون با سایر مسئولان زیردست، سپری را ایجاد میکند که زورگویی، تحقیر شمردن دیگران اساس آن میباشد. حتی برخورد دانشمندان و اندیشمندان چنین جامعهای بر اساس این گمان استوار است که با نفی و تحقیر دیگری میتوان تشخص یافت. به همین جهت در جامعه بسته تحقیقهای دسته جمعی همه جانبه و منطقی بسیار کم دیده شد و انزوا، گوشهگیری و عدم همزبانی در میان دانشمندان جامعه نیز مشهود است. حاکمیت پدیده فوق در جامعه، از سویی خود کم بینی را به همراه میآورد. کودکان که بارها مورد تحقیر و کوچک شمردن قرار گرفتهاند در عمل، اعتماد به نفس را از دست دادهاند و ابتکار و اتکاء به خود را از یاد میبرند. به علت فشار تحقیر، برطرف شدن محیط تحقیرآمیز و وجود حتی مقدار کمی آزادی، حرکات و اعمال ناهماهنگ یا به تعبیر دیگر افراط در سیستم رفتاری را به همراه میآورد و تحقیر شدهها با قدم گذاشتن به محیطی که نه تنها علائم و نشانههای تحقیر در آن موجود نیست بلکه آزادی و قدرت عمل نیز در آن مطرح است، سر از پا نمیشناسند. از آن جهت که روحیه جامعه بسته نیز روحیه پذیرش بی چون و چرا و عدم برخورد منطقی و معقولانه با قضایاست. لذا برنامه های تربیتی جامعه بسته نیز بر همان محور حرکت نموده و با فراهم نساختن محیطی که تعقل در آن اصل باشد، اذهان را از اندیشیدن صحیح و خلاقیت باز میدارند. تحقیرهای ایجاد شده در جامعه بسته از آن جهت که با تلقینهای متعدد و مکرر همراه است، گاه چنان موثر میشود که افراد هویت حقیقی خود را نیز به دست فراموشی سپرده و تسلیم محض و بیچون و چرای دستگاههای تبلیغاتی میگردند تا بلکه بتوانند من هم هستم را به اثبات برسانند. به همین جهت در جامعه بسته الگوگیری از دستگاههای تبلیغاتی، اساس انتخابها و گزینشها را تشکیل میدهد و استقلال در گزینش همراه با تعقل، به صفر نزدیک میگردد. در جامعه بسته عمدا بعضی جهت تحقیر انتخاب میگردند تا با فشار بیش از حد بر روی عموم خستگی و زدگی آنها، میزان انزجار و دوری از آن عامل یا عوامل در نزد افراد به سطح بسیار بالایی برسد، از سوی دیگر عواملی که درست نقطه مقابل عوامل تحقیر کننده هستند باز بر اساس سیاست گردانندگان جامعه بسته در صحنه وارد میگردند و عرصه هجوم خسته شدگان تحقیر شدهای قرار میگیرند که آرزوی آن را بارها نمودهاند.
منبع: یک پزشک