«تابناک باتو» ـ وقتی دنیا واسه زنده موندن این همه جانور پرخوراک مواد کافی نداره، طبیعیه که یه عده نباید باشن. این قانون طبیعت بیرحمه.
فکر کن توی یک اتاق در بسته که هزار نفر قراره یک ماه زندانی بشن، فقط واسه ده روز پنجاه نفرشون مواد غذایی باشه.
خب چه اتفاقی می افته؟ دنیا هم همینه. از یه طرف مواد کمه و از طرف هم یه عده گنده تر و پرخورتر از بقیه اند. نتیجه ش یه جنگ دائم واسه زنده موندنه که هر کی ضعیفتره نه فقط از بین میره، خوراک قویترها هم میشه.
قانون جنگل چیه؟ قویتر، ضعیفتر رو میخوره.
دنیا یه قانون بیشتر نداره و اونم قانون جنگله. تنها فرقی که کرده اینه که خود جنگل شیکتر شده و موجوداتش کراواتی.
قدرت هم دیگه به هیکل و پنجه و منقار نیست؛به ثروت و جنگ افزاره.
همین اقتصاد رو نگاه کنید. چه داخل کشور و چه در مقیاس جهانیش فقط یه قانون داره: ضعیفترها خوراک قوی ترها میشن.
توی همین چندماه، اجاره خونه و مواد غذایی چند برابر شده. توی این وضعیت، ضعیف لاغرتر میشه. حاشیه نشین میشه. سفره ش کوچیکتر میشه. آموزش و بهداشت و رفاهش بدوی تر میشه و بالاخره از بین میره. یادمه یه بار یکی برای حل مشکل فقرا گفته بود باید کارتن خوابها رو اخته کرد که نسلشون ادامه پیدا نکنه.
ولی قوی ها چی؟ هر روز ترگل ورگلتر. توی هر شرایطی سرمایه ش چندبرابر میشه. فرقی هم نداره چی بکشه پایین و چی بکشه بالا.
توی جنگل دنیای آدمها، قویترها به هزار روش، ضعیف رو پاره میکنن. مثلا با شمشیر بانک. بانک هایی که مردم دنیا را می خورند. موسسات چاق و تنبلی که برای فقرا هزینه می تراشند و برای اغنیا سود.
بانکها همه جا هستند: از صنعت گرفته تا مسکن و تا گور. هرجور که بخواهند با اعداد بازی میکنند. پولشان از کجا می آید؟ از پس اندازهای مردم عادی و خرید و فروش آن پولها.
این شرور ضروری دنیای مدرن، وامهای کلان و گاهی بی بازگشت به اغنیا میدهند. به هزار بهانه؛ از تولید گرفته تا واردات و صادرات و غیره. که گاهی فقط روی کاغذند. کاغذهای جعلی.
رئیس بانک مرکزی می گوید ۴۰ درصد وام های بانکی در اختیار ۲۰۰ شرکت بزرگ است که نه اصل وام را پرداخت میکنند و نه فرع آن را. این را اضافه کنید به بدهیهای بانکهای خصوصی به بانک مرکزی. یعنی به جیب من و شما. مثل صندوق ذخیره ... .
اما از آنطرف هم به سپرده های هنگفت سودهای کلان و بی مالیات میدهد. از همان پولهای بالا. به اغنیایی که تعدادشان از چند ده خانوار هم بیشتر نمیشود و در همه جا هستند؛ از فرهنگ و هنر گرفته، تا سیاست و ورزش.
اغنیا روز به روز تپل تر میشوند. پولهایشان را در هر بازاری که بخواهند می برند: مسکن، خودرو، سکه، طلا، ارز، بورس و ... .
با یک بازی ساده حباب قیمتی میسازند و سرمایه شان را چند برابر می کنند. سودشان را که کردند پولشان را بیرون میکشند تا در بازاری دیگر وارد کنند. حتی بازارهای جعلی.
ته سفره که خبرش به مردم بیچاره میرسد، دوزار سه شای خود را می برند توی بازار ورم کرده. اما دیگر خیلی دیر است.
آنها میمانند و حبابی که توی دستشان میترکد. مردم عادی همیشه چند قدم عقبتر از بازارند. با خبرهای سوخته، بازارهای سوخته، معامله های سوخته و ... .
دنیا جنگل است. همانطور که ایران کار می کند تا بعضی ها راحت تر زندگی کند و همه کار می کنند تا باستی هیلزنشین لواسان و شمیرانات راحتتر زندگی کند. دنیا هم کاری می کند تا امریکایی بهتر زندگی کند.
چطور؟
استیگلیتز برنده نوبل اقتصاد می نویسد سیستمی در جهان ایجاد شده که مقصد همه ی پس اندازها در جهان، امریکا و انگلیس باشد. مثلا سپرده های بانکهای شرق آسیا و اروپا هم در بانک های امریکا و انگلیس است؛ یعنی نقدینگی جهانی در بانکهای امریکا و انگلیس نگهداری می شود.
۸۰ درصد امریکایی ها، ده درصد بیش از درآمدشان مصرف می کنند؛ اما اضافه مصرف از محل استقراض از جهان تأمین میشود
استقراضی که هیچگاه قرار نیست پرداخت شود.
چه میشود کرد؟
به گمانم تقریبا هیچ.
فوقش در یک مبارزه ی خونین، جای قوی و ضعیف عوض شود
یا با نهادهای ناظر تعدیلهایی به نفع فقرا شود.
اما دنیا همچنان جنگل میماند.
دکتر محسن زندی