«تابناک باتو» ـ «چه میخواهید؟ دنبال چه هستید؟ آرزوهایتان را برای ما پیامک کنید و در کمال رویاپردازی؛ آن را با پنجاه درصد تخفیف دریافت کنید. همین حالا».
من همیشه برنامههای «کنکوری» این آقایان و همکاران شان را میبینم؛ همیشه همین جملات را میگویند؛ گاهی پیام هم میفرستم چیزهایی را که میگوید به ۱۰۰ نفر اولش رایگان میدهیم، ولی زنگ که میزند آن بابایی که از طرفشان است؛ تبریک میگوید که من برای ۵۰ درصد تخفیف برگزیده شدهام؛ میگویم من همیشه میبینم شما را؛ همیشه قبل از اتمام جملههای «استاد»؛ میفرستم آرزوها و عددهایم را؛ پس چرا برنده نمیشوم؟ میگوید: «همه همین را میگویند» و بعد قیمت را با ۵۰ درصد تخفیف اعلام میکند.
یکچیزی توی برنامههایشان، توی لحن و حرکات دست و بدن اجراکنندههایشان هست که از این دقیقتر نمیشود جهان فعلی را توضیح داد. چه توضیحی دقیقتر از این میتواند تبدیل «آرزو» و «خواستهها» و «هدف» را به «عدد» نشان دهد؟
چه نمایشی از این صریحتر برای توضیح تولید «نیاز کاذب» و «تحریف موفقیت»؛ این افیونهای بیپایان جهان فعلی؛ و چه توضیحی درخشانتر از این برای نشان دادن مکانیزم نظام سرمایهداری که پول حاصل از فروش نیروی کارتان را از شما میگیرد و بعد «سایه»ای را به شما میفروشد که از هیچ جسمیتی حاصل نشده و فقط سایه است.
کلید واژههایی که استفاده میکنند؛ همان کلیدواژههای نظام سلطه و سرمایه است؛ «دیر شده است»؛ «عقب افتادید از دیگری»، «ایجاد احساس استرس و اضطراب کاذب»، «کاهش دادن عزت نفس و فروش اعتماد به نفس در بستههای مختلف»؛ «دیگری، رقیب و ازمودنیست»، «موفقیت در دستتان ماست و در ازای «پول» آن را به شما هدیه میدهیم؛ با تخفیف»، «بدوید، مهم نیست به کجا و برای چه، فقط بدوید و گوش به زنگ باشید».
مشکل از برنامهی این دوستان نیست؛ اینها در قواعد تعیینشدهی بازی، "بازی" میکنند؛ همین.
آنچه میگویند چندان تفاوتی با عمدهی تبلیغات تلویزیونی ندارد، با حرفهایی که گاه از سیاستمداران میشنویم.
کافی است اول بازی که نیست، درست کنید (اگر بازی خیلی بیربطی است، نیاز دارد که احساس نیاز به بازی را هم همزمان شروع کنید)، بعد از فواید بازی بگوید و بازی کنندههای موفق را نشان بدهید، بعد پول بگیرید که چطور میشود بازی کرد و از دیگری جلو زد و شد یکی مثل آن موفقها و خوبها و قشنگها، بعد با پولها، آیتم اضافه کنید و مرحله و بازیهایی که همپوشانی با بازی اولیه دارند، و بعد کلا ادامه بدهید تا هر جا. همین.
مسعود ریاحی