زنگ خطر مرگ های عشقی در کشور به صدا درآمده!
کد خبر: ۱۴۸۷۳
تاریخ انتشار: 2015 October 17    -    ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۰
در جامعه ای که اغلب، پسران و مردان به گونه ای پرورش یافته و تربیت شده اند که عادت شنیدن «نه» را نداشته اند و همیشه با قلدری هر چیزی را بدست آورده اند، پس به خود حق می دهند که اگر زنی مایل به ازدواج با آنها نباشد و یا تمایلی به ادامه زندگی زناشویی با آنها نداشته باشد

مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران با اشاره به وقوع زنجیره ای قتل های هولناک عشقی در کشور گفت: در جامعه ای که اغلب، پسران و مردان به گونه ای پرورش یافته و تربیت شده اند که عادت شنیدن «نه» را نداشته اند و همیشه با قلدری هر چیزی را بدست آورده اند، پس به خود حق می دهند که اگر زنی مایل به ازدواج با آنها نباشد و یا تمایلی به ادامه زندگی زناشویی با آنها نداشته باشد، در نهایت به زور متوسل شوند و اقدام به قتل زن مورد علاقه خود کنند و سپس تیر خلاص را نیز به خود شلیک کنند.

به گزارش انتخاب خبر، شامگاه دوشنبه(13مهرماه) حادثه هولناکی در خیابان گلستان شهرستان لاهیجان رخ داد. دختر و پسری داخل یک خودروی پراید نشسته و در حال حرف زدن با هم بودند که ناگهان صدای شلیک گلوله از داخل ماشین شنیده شد و ساکنان محل همزمان صدای فریاد دختر جوان را شنیدند که کمک می‌خواست.

زنگ خطر قتل های عشقی در کشور به صدا در آمد

شاهدان به سمت خودروی پراید رفتند اما پیش از آنکه بتوانند به دختر جوان کمک کنند، صدای ۲ شلیک دیگر هم شنیده شد. پسر جوان پس از اینکه با سلاح شکاری به سر دختر جوان شلیک کرد، لوله سلاح را روی صورت خود گذاشت و آخرین گلوله را هم شلیک کرد.

زنگ خطر قتل های عشقی در کشور به صدا در آمد

در فاصله یک روز از جنایت هولناک لاهیجان که طی آن پسری عاشق‌پیشه، دختر مورد علاقه‌اش را با شلیک گلوله اسلحه شکاری به قتل رساند و سپس تیر خلاص را به خود شلیک کرد، حادثه‌ای مشابه، مردم سوادکوه را در استان همجوار در شوک فرو برد.

پیش از این دو واقعه هولناک، در وقوع جنایتی مشابه، مردم منطقه‌ای در استان فارس با شنیدن صدای شلیک، شوکه می‌شوند.

و اما جنایت پل مدیریت تهران، جنایت خیابان گاندی، جنایت میدان کاج تهران و قتل سه دختر به دلیل شکست عشقی در جیرفت و بسیاری دیگر از حوادث مشابه در جای جای کشورمان، اکنون زنگ خطر قتل به‌دلیل شنیدن پاسخ «نه» را به صدا درآورده است؛ سه حادثه مشابه در فاصله زمانی کمی از یکدیگر این گفته ها را تأیید می‌کند. آیا آستانه تحمل شکست عاطفی در جامعه ایران کاهش پیدا کرده است؟ آیا این تنها دلیلی است که زنگ خطر قتل های عشقی در ایران به صدا درآمده است؟

در جامعه ایران خانواده کارکرد اصلی خود را از دست داده است
رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران در همین رابطه می گوید: در جامعه ایران به دلیل اینکه خانواده، دیگر خانواده قدیمی نیست و کارکرد اصلی خود را از دست داده است، اگر فرزندان خانواده چیزی را بخواهند بدست آورند، خانواده به دلیل اینکه کمتر در درون خود مناقشه داشته باشد، نیازهای فرزندان را چه در سطح معقول و چه در سطح غیرمعقول فراهم می کند و حتی فرزندان خانواده آنچه را می خواهند به زور به دست می آورند؛ به عبارتی حتی از یک بچه 3 ساله گرفته تا سن بالاتر، با دعوا و گریه و جیغ، حق خود را حتی اگر ناحق هم باشد می گیرد.

مصطفی اقلیمامصطفی اقلیما در گفتگو با خبرنگار انتخاب خبر افزود: مادران ایرانی با مددکاران اجتماعی تماس می گیرند که فرزندان و بچه های خانواده با دعوا و جیغ و گریه و حتی با سر به دیوار کوبیدن، هرچیزی را می خواهند به دست آورند و واقعاً نمی دانند چه کاری باید انجام دهند.

پدر و مادرها اجازه نمی دهند فرزندان سختی زندگی را درک کنند
وی ادامه داد: چون خانواده وقت ندارد، حوصله ندارد و زمانی برای فرزندان نمی گذارد و شرایط دشوار زندگی و فعالیت های بیرون از خانه این اجازه را به خانواده نمی دهد، پدر و مادر دو شیفت حتی کار می کنند و مادر در خانه نیست، پس پدر و مادر مجبور هستند برای اینکه فرزندان سروصدا نکنند، هرچه فرزندان و بچه ها می خواهند را با قید فوریت برای آنها تأمین کرده و تدارک ببینند.

این مددکار اجتماعی با بیان این که بچه ها و فرزندان نیز اینگونه عادت می کنند، سختی زندگی را هیچگاه درک نمی کنند و اصلاً نمی دانند خانواده چگونه پول درمی آورد، تصریح کرد: در این صورت، فرزندان به قلدری عادت می کنند، و به ویژه پسران اینگونه هستند و این یکی از مشکلات جامعه در خصوص پسران و مردان ایرانی است.

اقلیما با تأکید بر این که مردان ایرانی اکثریت و شاید تمام آنها دوست ندارند از خانمی نه بشنوند و فقط دوست دارند خود، زور بگویند، افزود: با نگاهی به جامعه ایران می توان متوجه شد که 80 درصد پسران ایرانی هیچگاه با دوست دختر خود ازدواج نمی کنند و با دوست دختر پسران دیگر ازدواج می کنند.

پسران و مردان ایرانی عادت نکرده اند که «نه» بشنوند
وی اضافه کرد: به عبارتی، پسران ایرانی به خواستگاری دخترانی که دوست دختر پسران دیگر بوده اند می روند و این به آن دلیل است که پسران ایرانی مایل به ازدواج با دوست دختران خود به این جهت که حرف شنوی از آنها نخواهند داشت، نیستند.

استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با بیان این که پسر ایرانی امروز به دلیل منافع فردی و خواسته های بعضاً نامعقول خود حتی 10 نفر دوست دختر هم داشته باشد، حاضر به ازدواج و زیر یک سقف قرار گرفتن با آنها نیست، اظهار کرد: حال در جامعه ای که اغلب پسران و مردان اینگونه رشد پیدا کرده و تربیت می شوند و عادت نکرده اند که نه به آنها گفته شود و همیشه با قلدری هر چیزی را بدست آورده اند، به خود حق می دهند که زمانی که دختران مایل به ازدواج با آنها نیستند و یا تمایلی به ادامه زندگی با آنها را ندارند، به زور متوسل شوند؛ این درحالی است که اگر پسران و مردان ایرانی به هر دلیلی مایل به ازدواج و یا ادامه ازدواج نبودند، برای خود این حق را قایل هستند و حتی صبح، ازدواج و عقد می کنند و عصر به هم می زنند و دختر هم هرچقدر گریه و زاری کند اصلاً برای پسر قابل قبول نیست و کوچک ترین توجهی نمی کند.

در جامعه مردسالار همیشه حق با مرد است و حق با زن نیست
این آسیب شناس اجتماعی گفت: در واقع پسران و مردان ایرانی به دلیل اینکه با پاسخ بله در جامعه مواجه بوده اند، طاقت این که نه از جنس مخالف بشنوند را ندارند و این نشان دهنده جامعه مردسالار است.

وی افزود: در این جامعه، همیشه حق با مرد است و حق با زن نیست. وقتی مرد می خواهد، حق با او است و حتماً باید مال او باشد، حتی زمانی که مردان و پسران با دختران و زنان دوست شدند و دختران و زنان به خواسته های نامعقول و پیشنهادات آن ها جواب رد دادند، اقدام به فیلمبرداری و عسکبرداری از زن یا دختر مورد علاقه خود می کنند و حیثیت و آبروی او را می برند و این یعنی زور.

به گفته این مددکار اجتماعی، پسران و مردان ایرانی امروز در خانواده ها قلدر، بی منطق و آزاد تربیت شده و می شوند؛ پس این مرد ایرانی که اینگونه تربیت می شود، وقتی با زن دیگری روبرو شده و او را چه برای ادامه رابطه دوستی و چه برای ازدواج می پسندد و انتخاب می کند، چنانچه پاسخ نه از طرف مقابل شنید، دعوا و زد و خورد و آبروریزی و یا حتی اقدام به قتل می کند و در نهایت نیز برای اینکه با مشکلاتی در جامعه مواجه نشود، خود را نیز می کشد.

اقلیما معتقد است: زمانی که هدف اصلی مرد ایرانی، کار و دستیابی به زندگی و تحصیلات است، چنانچه به آن نرسید، تلاش می کند و امید آن را دارد تا آنها را بدست آورد، اما در مورد روابط عشق و عاشقی و ازدواج، مسئله متفاوت است.

بیش از 70 درصد مردان ایرانی به همسران خود خیانت می کنند
وی در ادامه گفت: زمانی که مرد ایرانی کار و تحصیلات مناسبی را در جامعه بدست نمی آورد، تنها امید او زن و یا دختر مورد علاقه اش است که خواستار او است و در بدست آوردن او حتی به زور هم متوسل می شود.

این رفتارشناس اجتماعی با بیان این که مردان ایرانی به راحتی امروز همسران خود را طلاق می دهند، اما زمانی که دختر و یا زنی قصد طلاق و ترک زندگی داشت، به زور می خواهند زندگی کنند و خواستار آن هستند که زن با آنها بماند، تأکید کرد: این مسئله نه تنها در مورد مردان جوان و پسران ایرانی، بلکه در مورد مردان دارای سن بالاتر نیز واقعیت دارد و این از مشکلات امروز خانواده های ایرانی است.

وی با اشاره به آمار بالای روابط فرازناشویی در بین مردان گفت: امروز متأسفانه براساس آمار موجود، بیش از 70 درصد مردان ایران از طریق صیغه کردن و یا روش های دیگر، دارای دوست دختر و دوست زن هستند و این در صورتی است که بیش از 70 درصد مردان ایرانی بعد از سن 40 سالگی حداقل یک بار به همسران خود خیانت می کنند، اما خانم ها حق اعتراض ندارند. زن ایرانی چنانچه طلاق بگیرد، پناهی ندارد و در جامعه چه کار کند و کجا برود؟

اقلیما افزود: آنچه امروز در بین پسران و مردان ایران شاهد هستیم، نحوه تربیت آنها در خانواده ها است و همینطور متأسفانه قوانینی نیز جهت مقابله با زورگویی مردان ایرانی وجود ندارد.

مردان ایرانی اغلب با قلدری و زورگویی تربیت شده اند
وی با تأکید بر این که امروز مردان در جامعه ایرانی به گونه ای رفتار می کنند که هر حقی را ناحق و هر ناحقی را حق جلوه می دهند، تصریح کرد: در دبیرستان ها، دانشگاه ها و در خیابان عملاً قانون جنگل، حاکم است. به راحتی رئیس یک اداره فردی را بازنشسته و یا اخراج می کند و وقتی اعتراض می شود، گفته می شود برو شکایت کن و چهار سال دوندگی کن. به همین راحتی فرد اخراج شده، مسئله و موضوع را پیگیری نمی کند و به جمع بیکاران جامعه اضافه می شود، یا از طرفی دانشجو به حق خود در دانشگاه نمی رسد و به ناحق نمره او داده نمی شود.

رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران با بیان این که امروز در جامعه هرکسی قدرت داشته باشد، به راحتی هر اقدامی می کند و هیچ کس هم پاسخگو نیست و جایی هم که افراد مظلوم، شکایت کنند و به نتیجه برسند، وجود ندارد، افزود: با این حال وقتی پسری اینگونه در جامعه پرورش پیدا کرده است و با زور می پندارد که هرکاری را می تواند انجام دهد، فکر می کند همه چیز به این دلیل که سال ها متأسفانه با قلدری و زورگویی تربیت شده و این برای او عادت شده است، با زور حل می شود.

وی تصریح کرد: امروز در جامعه ایران مشاهده می شود که مردان 10 تا دوست  دختر و دوست زن دارند و یا حتی صیغه می کنند، اما زنان حق اعتراض ندارند و وقتی هم مسئله را با مادر خود در میان می گذارند، با این پاسخ که اشکالی ندارد و پدر تو هم اینگونه عمل می کرد ولی من نادیده گرفتم.

در درگیری های خیابانی، دختران از پسران بیشتر کتک می خورند
اقلیما ادامه داد: 90 درصد افرادی که از طریق زورگویی و قلدری حرف خود را به کرسی می نشانند، دارای شخصیت اجتماعی نیستند و در بین مردم جامعه هیچ شخصیتی برای خود قائل نمی باشند؛ پس در چنین شرایطی وقتی افراد در جامعه دارای کار باشند و از یک شخصیت اجتماعی برخوردار باشند، اینگونه رفتارها قطعاً مشاهده نمی شود.

استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی گفت: در جامعه ای که افراد جامعه به بی منطق بودن و قلدری عادت کرده اند و هر کسی که زور گفت، برنده است، این حوادثی که در لاهیجان و سوادکوه اتفاق افتاده است، کوچک ترین پیامد چنین جامعه ای خواهد بود.

وی با بیان این که آمارها نشان می دهد در درگیری های خیابانی، کتکی که دختران از آقایان خورده اند، وحشتناک بوده است و بیشتر از 40 درصد دعواهای خیابانی که به دادگاه کشیده شده است، بین دختران و پسران بوده است، تأکید کرد: تا یک دختر حرفی می زند، پسر می زند در گوش او و مشخص شده که 30 درصد خانم ها در درگیری های خیابانی مورد کتک و زد و خورد قرار گرفته اند. پیش از این، دختری حرف می زد و آقایان و پسران کمترین توجهی نمی کردند و بی تفاوت از آن رد می شدند، اما امروز برعکس است و پسران دست بزن دارند.

امروز ارزش های اخلاقی و اجتماعی در جامعه از بین رفته است
قوانین بازدارنده و نظارت اجتماعی در جامعه ایران وجود ندارد

این آسیب شناس اجتماعی با بیان این که امروز اعتماد به نفس ها و ارزش های اخلاقی و اجتماعی در جامعه از بین رفته است، و از طرفی، قوانین بازدارنده و نظارت اجتماعی امروز در جامعه ایران وجود ندارد، تصریح کرد: در داخل شهرها متأسفانه قوانین اجرا نمی شود، افراد هرکاری بخواهند می کنند و تازه اگر افرادی هم اقدام به قتل و به زندان افتادند، با یک معذرت خواهی و یا پرداخت دیه و یا بخشش خانواده، آزاد می شوند.

وی اضافه کرد: افراد، 25-20 سال اینگونه در خانواده های ایرانی پرورش پیدا کرده اند و شخصیت آنها به تدریج شکل گرفته است و امروز به صورت آدم کش، معتاد، شرور و قلدر وارد جامعه شده اند.

اقلیما تأکید کرد: آدم کشی و شرارت، معلولی از خانواده است. بین پدر و مادر در خانواده هرچقدر دعوا باشد و هر چقدر خانواده با مشکلات فراوانی روبرو باشد، در مدارس هرچقدر فشار معلمان و مدیران مدرسه بیشتر باشد و حرف خود را درست بپندارند و دانش آموز را تحت فشار بگذارند و همینطور در دانشگاه ها، اساتیدی که انحصار طلبانه با دانشجویان برخورد می کنند، همگی در رویکرد و بینش فرزندان این جامعه در آینده اثرگذار خواهد بود و آنها را نیز بی منطق، گردن کلفت و زورگو بار می آورد.

فشارهای اجتماعی منجر به افزایش آسیب های اجتماعی در کشور شده است
وی گفت: آسیب های اجتماعی که اکنون در جامعه وجود دارد، به دلیل فشارهای اجتماعی است که در جامعه وجود دارد، مسائلی مانند: فقر، بیکاری و تورم در جامعه وجود دارد و تا زمانی که با این مسائل و مشکلات برخوردی صورت نمی گیرد و در جهت ریشه کن کردن آن اقدامی نشود و افراد برای خود جایگاه اجتماعی پیدا نکنند، آسیب های اجتماعی روز به روز بر دامنه آنها در جامعه افزوده خواهد شد.

این متخصص علوم رفتاری افزود: اگر افراد در جامعه در جایگاهی قرار داشته باشند که از جایگاه و ارزش اجتماعی برخوردار باشند، بسیاری از کارها و اقدامات ناهنجار را انجام نمی دهند، اما چنانچه افراد در جایگاهی غیر از این قرار بگیرند، هرکاری می کنند، چون برای آنها اصلاً مهم نیست.

اما خانم های ایرانی نیز تحمل ناپذیر شده اند و سر کوچک ترین مسئله ای اقدام به پرخاشگری و یا طلاق می کنند. مصطفی اقلیما در همین رابطه گفت: اینطور نیست! خانم های ایرانی تا به نقطه ای نرسند که اوضاع برای آنها تحمل ناپذیر باشد و به اصطلاح تا شرایط دشوار به بیخ گلوی آنها نرسد، اقدام به طلاق و جدایی و قهر و اینگونه مسائل نمی کنند.

خانم ها اگر طلاق بگیرند، زندگی خود را باخته اند
وی خاطرنشان کرد: طلاق برای زن ایرانی فاجعه است. 400 زن مددجو که به اینجانب مراجعه کرده اند، همگی مطرح کرده اند که قصد طلاق ندارند و نمی خواهند بگیرند و واقعاً نمی دانند چه کار کنند؟ مرد هم اصلاً برای مشاوره نمی آید و هر اقدامی بخواهد می کند.

این مددکار اجتماعی تأکید کرد: خانم ها اگر طلاق بگیرند، زندگی خود را باخته اند، در خانه جایگاهی ندارند، پول ندارند، در جامعه جایگاهی ندارند و نمی توانند شغلی را پیدا کنند و مردم نگاه دیگری به آنان می کنند و خانمی که قصد طلاق دارد باید دید که مرد خانواده و شوهر او چه بلایی بر سرش آورده که می خواهد طلاق بگیرد.

این مددکار اجتماعی با انتقاد از شیوه همسرگزینی در ایران گفت: ازدواج ها امروز حالت عاشقی برای زنان و دختران ایرانی پیدا کرده است و زنان وقتی که وارد زندگی می شوند تازه می فهمند آن مردی که انتظار داشتند را به دست نیاوردند، و در این صورت، مشکلات آغاز می شود و چون طلاق برای خانم ها خیلی راحت نیست، مجبور هستند با این مسائل، کنار بیایند و کمتر در پی طلاق باشند.

وی با بیان این که 80 درصد ازدواج ها در ایران، ازدواج های اجباری است، افزود: برای پسر و دختر و به ویژه دختران، بیشتر ازدواج ها امروز در ایران، اجباری است.

در ایران به افراد مجرد، کمتر کار می دهند و این یعنی ازدواج اجباری
رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران، دلایل و مصداق های ازدواج های اجباری در ایران را بی شمار دانست و گفت: دختران ایرانی وقتی به سن 18 سالگی می رسند برای اینکه از خانه پدر خود، خارج شوند و از سرکوفت پدر و مادر، راحت شوند، ازدواج می کنند و به خیال اینکه از دست پدر و مادر خود و سرکوفت های آنان درباره دیر ازدواج کردن و در خانه ماندن راحت می شوند، شوهر می کنند.

وی یکی دیگر از دلایل ازدواج اجباری زنان در ایران را پول دار بودن شوهر عنوان کرد و گفت: اگر دختر، پدر پولداری نداشته باشد و خانواده از لحاظ مالی با دشواری روبرو باشد، دختر برای اینکه از این وضعیت خارج شود و پولی عاید او شود، شوهر پول داری را که اتفاقاً شاید او را دوست نداشته باشد، پیدا می کند و با او ازدواج می کند.

اقلیما همچنین نیاز به داشتن سکس را برای دختران و زنان ایرانی از جمله دلایل ازدواج های اجباری در ایران برشمرد.

این مددکار اجتماعی، افزایش سن در دختران را تأثیرگذار در ازدواج اجباری آنان برشمرد و گفت: اگر سن دختر افزایش پیدا کند و با افزایش سن، مردی زیر بار او نرود، دختر مجبور به ازدواج شده و با خود هم می گوید به جهنم! شوهر باشد! هرچه می خواهد باشد!

به گفته این آسیب شناس اجتماعی، در ایران به افراد مجرد، کمتر کار می دهند، بنابراین دختران ایرانی برای پیدا کردن کار و شغل مناسب نیز تن به ازدواج اجباری می دهند.

اقلیما افزود: به دلایل مختلف امروز ازدواج ها اغلب در ایران به این صورت انجام می گیرد و آن مفهومی که ازدواج داشته است، اکنون در کشور وجود ندارد.

ازدواج ها اغلب به دلیل کله داغی صورت می گیرد
وی پرداختن به مسایل مالی را از جمله های آسیب های مربوط به ازدواج دختران و پسران دانست و گفت: امروز پسری که قصد ازدواج با دختری را داشته باشد، درپی دختری خواهد بود که خواهر اضافی و یا برادر اضافی نداشته باشد، چقدر پدر آن دختر پول دارد؟ یا محل سکونت پدری دختری که قصد ازدواج با او را دارد برای او مهم است و یا برعکس برای دختران هم همینطور؛ مثلاً پدر پسر مورد نظر او چقدر پول دارد؟ چه ارثی برای او به جای می ماند؟

استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با بیان این که امروز در ایران، ازدواج برای پسران و دختران از روی حسابگری و مسائل مالی است و مفهوم ازدواج مانند گذشته نیست، تصریح کرد: براساس آمار طلاق در کشور، 40 درصد طلاق ها زیر 24 سال و 70 درصد طلاق ها زیر 27 سال اتفاق می افتد و این به دلیل آن است که ازدواج ها امروز به دلیل کله داغی است و یا به دلیل مسائل مالی، ازدواج ها با شکست مواجه می شوند.

وی در بخش دیگری از اظهارات خود، مشکلات مالی را در فروپاشی نظام خانواده در ایران و همچنین افزایش طلاق در جامعه مؤثر دانست و گفت: پسری که امروز در سنین پایین ازدواج می کند نه خانه دارد، و نه میزان حقوق مناسبی دارد؛ با 800 هزار تومان پایه حقوق در ایران، و در شرایطی که قراردادها همه از بین رفته است و هیچ استخدامی در کشور وجود ندارد، معلوم است که امروز زندگی ها دوام چندانی ندارد و به دلیل مشکلات مالی و استرس های ناشی از بحران مالی در خانواده ها، زندگی ها از هم می پاشد.

تمام مشکلات ازدواج ها و روابط زناشویی در ایران به پسران منتهی می شود
این رفتارشناس اجتماعی ادامه داد: امروز 6 سال است که در ایران نزدیک به 6 میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی وجود دارد. این افراد اگر قصد ازدواج داشته باشند، چه کاری باید بکنند؟ حالا اگر درآمدی به میزان 800 هزار تومان داشته باشند، فقط این درآمد، کفاف هزینه اجاره خانه آنان را می دهد و دیگر زن و شوهر چه بخورند و چه کاری انجام دهند؟

اقلیما افزود: پسر به امید پدر دختر ازدواج می کند و آنها هم هیچ حمایتی نمی کنند و تازه دعواها شروع می شود. کرایه خانه هست و مخارج دیگر و حتی مرد خانواده با دو شیفت کار کردن، راه به جایی نخواهد برد.

وی اضافه کرد: حتی در بسیاری از ازدواج های امروزین، پدر هزینه خانواده پسر خود را می دهد و یا به زور وام، زندگی می کنند و در این صورت، عقد هم مسئله دار خواهد بود.

این آسیب شناس اجتماعی گفت: مطابق با رساله علمای اسلام، در خصوص شرایط ازدواج مطرح شده است، مردی که قصد ازدواج دارد باید درآن محلی که دختر، پیش از این با خانواده خود زندگی می کرده است، خانه ای به صورت اجاره یا خرید تدارک ببیند.

وی افزود: اما امروزه 99 درصد پسران ایرانی حاضر نیستند و یا نمی توانند در محله پدری دختر، خانه ای تدارک ببینند و در محله های دیگر به تهیه خانه اقدام می کنند.

رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران با تأکید بر این که امروز ازدواج ها به دلیل این که امکانات و پولی وجود ندارد، به دعوا می انجامد، اظهار داشت: در این میان نیز زنان قصد طلاق ندارند، و این مردان هستند که با قلدری و زورگویی، زن خود را می خواهند طلاق بدهند.

این مددکار اجتماعی با ذکر مصادیق این سخن خود، افزود: خانمی با من تماس گرفته که 6 ماه است با شوهر خود ازدواج کرده و شوهرش می خواهد او را طلاق بدهد.

وی ادامه داد: وقتی دلیل طلاق را جویا شدم، خانم می گوید که شوهرش گفته پس از 6 ماه ازدواج کردن و 2 شیفت کار کردن، حوصله این که به من بگویی چه کاری انجام دهم و یا انجام ندهم ندارم و خیلی عصبی شده ام و دیگر از تو خوشم نمی آید.

اقلیما با بیان این که حتی این خانم مطرح کرد که شوهرش گفته مهریه اش را مقداری نقد و مابقی را به صورت اقساط به او پرداخت خواهد کرد، تصریح کرد: در صورتی که این خانم اصلاً قصد طلاق ندارد و وقتی با شوهر او صحبت شد مطرح کرد که دیگر خوشم از این زندگی نمی آید و عادت کرده ام که راحت باشم و با این درآمد، به جایی نمی رسم.

وی با اشاره به این که مشکل امروز افراد در جامعه این است که از شخصیت اجتماعی و پایگاه اجتماعی و اقتصادی لازم در اجتماع برخوردار نیستند، گفت: افرادی که قصد ازدواج دارند، علاوه بر اینکه باید از یک جایگاه اجتماعی برخوردار باشند، باید به درآمد خود نیز نگاه کنند و حداقل مخارج تأمین مسکن، خوراک و پوشاک را داشته باشند، در این صورت، ازدواج ها کمتر با مشکلاتی روبرو خواهد شد.

استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با بیان این که تمام مشکلات ازدواج ها و روابط زناشویی در ایران به پسران منتهی می شود، افزود: پسری که قصد ازدواج دارد و یا ازدواج کرده است، هیچ چیزی ندارد و یا از شخصیت اجتماعی مناسبی هم بی بهره است و تازه ادعای گردن کلفتی نیز می کند و به راحتی هم به دختر می گوید نمی توانی تحمل کنی برو طلاق بگیر! اما اگر دختری قصد جدا شدن داشته باشد، پسر اغلب مخالفت می کند، مگر اینکه خود او نیز قصد ادامه زندگی نداشته باشد.

پسران همچنان قلدری و زورگویی خود را به رخ دختران می کشند
رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران در تشریح وقوع زنجیره ای قتل های عشقی در کشور گفت: امروز مشکل زندگی در ایران این است که پسر می گوید اگر نخواهم زندگی کنم، من باید زندگی را تمام کنم و من باید دختری را به کناری بگذارم و اگر دختر به پسر بگوید که او را نمی خواهد، پسر خیط می شود و تمام دختران و پسرانی که در خیابان دعوا می کنند و یا دوست دختر و دوست پسر می شوند، اگر روزی دختر بگوید نمی خواهم، دعوا و زد و خورد و قتل آغاز می شود، اما اگر پسر گفت نمی خواهد و دختر را گذاشت کنار، هیچ مشکلی به وجود نمی آید و حتی پسر، دختر را به کناری پرت می کند و هیچ حرفی هم دیگر با او نمی زند.

مصطفی اقلیما در پایان گفت: تمام این حوادثی که امروز تحت عنوان قتل در لاهیجان و سوادکوه و استان فارس و جای جای این سرزمین اتفاق افتاده است، فقط به این دلیل بوده است که دختر، زودتر از پسر گفته که حاضر نیست تن به ادامه زندگی دهد و طلاق می خواهد، بنابراین مشکلات زناشویی از این نقطه، آغاز می شود و پسران، قلدری و زورگویی خود را به رخ دختران می کشند!
رشت پرس
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار