جدا از ماجرای سوتی های موجود در سریال، ریزبینی مخاطبان و واکنش آنی و
لحظه ای آنها هم مقوله جالب و قابل بحثی است. در مدتی که از شروع پخش سریال
می گذرد، ایرادهای محتوایی و ساختاری جالبی از سریال گرفته شده که شاید
خیلی ها با چندین بار تماشا هم نتوانند به آنها برسند؛ نکته سنجی هایی در
حد اینکه زمان قبل از انقلاب، میوه ها را در کیسه نمی فروختند یا چرا پدر
کیمیا وسط تابستان نارنگی می خورد و کیمیا در آن سن و سال، ابروهایش را
برداشته! خلاصه اینکه به نظر می رسد این نکات، حتی از خود سریال هم جذاب تر
باشند.
همراه اول
موقعی
که آرم همراه اول را روی در مغازه بازار دیدیم، برق از سرمان پرید. دهه
50، خرمشهر، همراه اول!!! این یکی را هیچ جوره نمی شود لاپوشانی کرد.
کامنت ها نشان می دهد که چشم های زیادی این سوتی را دیده:
• عوامل
اصلی سریال با تشکر از زحماتتون، اما سوتی دادن در چنین سریالی با چنین
عوامل کارکشته ای واقعا جای تعجب داره. در سکانس خرید مادر کیمیا با زن
داییش، اون تبلیغ همراه اول پشت سر بازیگرا چی بود؟ واقعا ندیده بودینش؟
• از شما بعید بود در قسمتی که خانم آزیتا حاجیان با خانم دیگه ای در حال خرید بودن، تبلیغ همراه اول سوتی بود.
• همراه اول با ماشین زمان رفته به دهه 50
صندوق پست روی در
یکی از همین نکته سنجی ها درباره صندوق پست روی در است که بعضی ها واکنش های جالبی نسبت به آن نشان داده اند.
•
روی در آبی خونه خانم طاهری یک صندوق پست وجود داره! در حالی که هنوز چند
سال بیشتر از نصب این صندوق ها نمی گذرد و سی و اندی سال قبل هیچ اثری از
آنها نبود.
• صندوق پست روی در خونه خانوم طاهری دیگه اوج سوتیه
• از این صندوق پست ها مگه بوده اون زمان روی در؟
• صندوق پستی روی در حیاط خانم طاهری... قبل انقلاب روی در خونه ها از اینا بوده؟؟؟
خیابان های دهه 50
بعضی ها هم به بازنمایی خیابان ها و جاده ها و حتی ماشین های دهه 50 ایراد گرفته اند و گفته اند که از گاف های اساسی سریال است.
•
متاسفانه نتونستن فضای اون سال رو در بیارن. توی سریال طراحی صحنه ای شکل
نگرفته و خیابان های خرمشهر رو بازسازی نکردن. برای همین فضای اون سال ها
در نیومده.
• لباس ها و خیابون ها شبیه دوران قبل از انقلاب نیست. کلا انگار واسه بچه ها فیلم ساختن.
• ماشین آمریکایی مشکی که امشب توی سریال نشون داد، مال سال 1990 بود این ماشین سال 1357 اصلا نبوده.
• تابلو جاده ها از 50 سال پیش تا الان همین طوری باقی مونده؟
چادر عبایی آستین دار
همان
لحظه ای که برای اولین بار خانم طاهری، چادر عبایی را با آن آستین های
توردوزی شده سرش کرد، می شد حدس زد که این کار چه واکنش هایی به همراه
داشته باشد. خب دیگر این را همه می دانند که چادرهای آستین دار تازه به
بازار آمده اند و طبیعتا قبل از انقلاب نبوده اند:
• اون موقع ها چادر عبایی این شکلی نبود. عبا یا همون چادر عربی ها توی جنوب هم آستین دار نبوده.
• اون موقع خانوم ها عبای این مدلی نمی پوشیدن. من خودم خوزستانی ام.
• حداقل تحقیق می کردین که اون موقع ها عبا چه شکلی بوده.
• واقعا کارگردان یادش نیست که چادر آستین دار چند سال پیش اومد تو بازار؟ حداقل تورهای لب آستینش رو برمی داشت.
قطار سریع السیر
بعد
از اینکه قرار می شود پدر کیمیا دست اهل و عیال را بگیرد و به سمت تهران
حرکت کنند، یک اتفاق هیجان انگیز ما را به وجد آورد. خانواده استوار پارسا
به وسیله قطار عازم پایتخت می شوند، قطاری که تصاویر داخلی آن به هیچ وجه
شبیه به قطارهای 40 سال پیش نیست!
• آقا به جان خودم من پریروز با همین قطاری که کیمیا و خانواده اش اومدن تهران رفتم اهواز!
• می گم این صنعت حمل و نقل ریلی ما تو این سال ها خیلی پیشرفت نداشته ها. قطارهای امروز شبیه به قطارهای دهه 50 هستن!
• خوش به حال کیمیا اینا. ما دهه 60 با اتوبوس سفر می کردیم، اینا 10 سال قبل از ما با قطار اکسپرس!
تیربرق های مدرن!
یکی
از نکاتی که سازندگان کیمیا از همان قسمت های اول سریال درگیر آن بودند
تیربرقها، دکل های مخابراتی و تابلوبرق های ساختمان های مختلف بود. البته
کیمیاسازان فقط درگیر آن مسائل شدند و خیلی دنبال رفع و رجوع آن نبودند.
اتفاقی که از چشم تیزبین مخاطبان این سریال پرهزینه دور نماند:
• من
دیپلم شبکه هوایی دارم، این مدل تیربرق هایی که تو سریال نشون می دن حدود
10-15 سال است که در تهران استفاده می شه. قبل از اینها تیربرق های سیمانی
سوراخ بوده و پیش از اونها هم تیرهای چوبی. مسلما در دهه 50 از تیرهای چوبی
استفاده می شده.
• تیربرق های محله استوار پارسا 40 سال پیش از تیربرق های محل ما تو دهه 90 سالم تر و سرپاتر بود!
گریم ها
یکی
از پرحاشیه ترین اتفاق ها، گریم های استفاده شده برای زنان این سریال است.
خیلی معتقدند که کارگردان حتی یکبار هم گذرش به خرمشهر نیفتاده و رنگ پوست
آدم ها را ندیده:
• خودتون تاحالا آبادان و خرمشهر بودید؟ رنگ پوست افراد جنوبی که نشون دادین، اصلا شبیه رنگ پوست آبادانی ها نیست.
• جهت اطلاع کارگردان پوست بیشتر آبادانی ها گندمی است تا سیاه سوخته.
•
کی گفته خانم های آبادانی و خرمشهر سیاه پوست هستند آخه؟ دختر دبیرستانی
که دوست کیمیاست با کمک گریم پوستش رو تیره کردین که بگین جنوبیه؟
دیگر سوتی ها
جدا از این گاف های آشکار و مهم، بخشی از مخاطبان هم سوتی های جالبی از کار گرفته اند:
• اینم از سوتی توی قسمت پنجم. فرخ روی پشت بامی نشسته که ایزوگام شده. اونم 30-40 سال قبل. مگه می شه؟!
• اون موقع ها خونه ها آیفون داشتن؟ ما امروز یکیشو توی کیمیا دیدیم.
• آخه کدوم جنوبی چادر عروسش مشکیه؟
• ظاهرا اون موقع هاشور ابرو هم مد بوده. به ابروهای کیمیا دقت کنید.
• میوه ها رو هم معمولا تو کیسه پلاستیکی نمی ذاشتن. تو پاکت می ذاشتن.
•
اهواز آن سال ها این قدر پیشرفت کرده بود که لوله کشی گاز داشته؟ بچه های
همه اتاق جداگانه داشتن و همه به مدرسه می رفتن؟ پس کجا بی سوادی بوده؟
• اگر تابستان بوده و زمان امتحانات در خرداد، پس پرتقال دست پدر خانواده چه کار می کنه؟
آیا جلوه های ویژه بصری می توانست کیمیا را نجات دهد. هادی اسلامی که تجربه موفقی در فیلم «چ» دارد، این مساله را بررسی می کند.
حذف گاف با یه کم پول و کمی خلاقیت
سریال
مختارنامه، فیلم «چ» و سایر آثار فاخر، بار بخش مهمی از دکورسازی را به
دوش جلوه های بصری می اندازند. شاید در کل، دکورها آن اندازه ای که ما در
کل کار می بینیم، نباشند، اما نهایتا طوری تنظیم می شوند که شهر همان طور
که باید باشد، به نظر برسد. قطعا درباره «کیمیا» هم این امکان وجود داشته
که برای بازسازی خرمشهر از چنین تکنیکی استفاده شود. سید هادی اسلامی که در
ویژوال افکت هر دو اثر مختارنامه و «چ» دست داشته، درباره چگونگی بازنمایی
ها با این روش توضیح می دهد.
یکی
از انتقادهایی که از اول پخش سریال «کیمیا» وجود داشته، این است که سریال،
بازنمایی درستی از حال و هوای خرمشهر دهه 50 انجام نداده. شما زمان ساخت
فیلم «چ» حاتمی کیا شهر پاوه را به شیوه ویژوال افکت بازسازی کردید. قطعا
اینجا هم چنین امکانی وجود داشته که با جلوه های بصری خیابان های خرمشهر
مطابق الگوی دهه 50 ساخته شود.
درباره بازسازی فضاها باید
بگویم که سال هاست این خدمات توسط کسانی که طراح جلوه های بصری هستند، در
حال انجام است. مسوولان جلوه های بصری خیلی تلاش کردند که فیلمنامه ها را
قبل از اینکه کار شروع شود و در همان پیش تولید بخوانند و مشاوره های
اجرایی بدهند تا به جای اینکه عوامل بروند و دکورسازی کنند، با این تکنیک
به نتیجه برسند. اینکه این فرهنگ چقدر جا افتاده و چقدر فیلمسازها به سمتش
می روند، یک بحث دیگر است.
پس یعنی چنین امکانی برای همه کارها وجود دارد؟
بله،
اما مساله دیگر، بحث فرهنگی این کار است. به نظرم خیلی ها به لحاظ تکنیکی
با این کار آشنا هستند، اما هنوز ترجیح می دهند که بعضی اتفاقات در صحنه
بیفتد؛ یعنی آن چیزی که در تولید اتفاق می افتد، برایشان ملموس تر است.
برای همین کمتر می آیند سراغ این قضیه یا آن را جدی نمی گیرند. مساله مهم
دیگر این است که هنوز نه در سینما و نه در ارشاد ردیف بودجه نداریم. این
مساله هم به دوستان لطمه می زند و هم به فیلم ها.
اما با استفاده از دکور و صحنه هم آن طور که باید، موفق نمی شوند.دوستانی
که می خواهند از این تکنیک استفاده کنند باید بدانند چه می خواهند؛ یعنی
از اول باید بدانند خیابان جلو خانه شخص چه شکلی است؟ در حالی که هیچ کس
نمی داند. می گویند باید برویم سر صحنه ببینیم چه پیش می آید. در این صورت،
ما کاری نمی توانیم بکنیم. چون وقتی بدانیم قرار است فقط دو متر جلو خانه
برای ما اهمیت داشته باشد، بقیه خیابان را با ویژوال افکت می گیریم، ولی
وقتی نمی دانیم کجاست و نمی دانیم چه نمایی قرار است داشته باشد، اصلا
امکان پذیر نیست. ما یک پروسه پیش تولید با صحنه و کارگردانی داریم و آنجا
همه چیز را مشخص می کنیم.
یعنی بعضی کارگردان ها با این فن آشنایی ندارند؟نمی
توانم بگویم نمی دانند، چون قطعا می دانند. مساله این است که نمی دانند
چقدر راحتی می توانند به آن اطمینان کنند و دوم اینکه از ابتدا برنامه ریزی
دقیقی روی کار ندارند؛ یعنی نمی دانند هر نما قرار است به چه صورت گرفته
شود، بنابراین نمی شود برنامه ریزی کرد.
برای سریال های طولانی هم که خب اصلا نمی شود چنین کاری کرد.حقیقت
این است که چنین کاری بسیار بسیار برایشان به صرفه است، اما متاسفانه
خلاقیتی در این زمینه وجود ندارد. هیچ برنامه ریزی قبلی برای این کارها
نیست.
هفته نامه همشهری جوان
برای خواندن مطالب بیشتر چهره ها ، اینجا را کلیک کنید.
مدحوم حاتمی اون موقع جلوی این سوتی ها رو گرفتند. فقط مشکل اینجاست مرد عمل می خواهد.
حکایت فیلم سازی الان ما شده مثل پیمانکارهای پیاده رو ساز الان
خودش کاه گل لقد میکرد...
شهرک سینمایی، برای علی حاتمی حکم بچه بود برای پدر دلسوز؛ به پاش پیر شد...
ايران و آمريكا را نشان داد من آن سال ها
در خرمشهر زندگي كرده ام خرمشهر
انجمن ايران وآمريكا نداشت .
ندیدم ولی . هر کی دیده عکسشو بزاره
ناشناس 15:29 اگر نشدنیه اجیاری نیست سریال بسازن. یعنی دهه 50 همه خانم ها کلاه داشتن؟!! لباس مدرسه عجیب غریب کیمیا و دوستانش وجود خارجی داشته سال 57؟!!
بزن کف قشنگ رو
غمهاتو ای آینه حاشا کن
بعدشم برو این سریالو تماشا کن .
بزرگترین سوتی وقتی بود که کیمیا و دختر همسایه برای جابجایی نوار و اعلامیه ها بجای استفاده از پشت بام که بسیار محفوظ است. مجبورند دم در بروند !!
میفهمی!!علمی- تخیلی
نه تاریخ معاصر
بزرگترین سوتی وقتی بود که کیمیا و دختر همسایه برای جابجایی نوار و اعلامیه ها بجای استفاده از پشت بام که بسیار محفوظ است. مجبورند دم در بروند !!
عالی . چه احسنت
اصلا پردازش درست و منطقی بر روی علت انقلاب انجام نشده و بیشتر این کارها بچه بازی و کنجکاوی یه سری بچه بیکار و بی غم میادو این نمی تونه وجود انقلاب را برای نسل جدید توجیه کنه.
به کدوم برکت قسم میخوری ؟
چرا اصلا باید قسم بخوری ؟
ما بارها مدرسه رو تعطیل می کردیم و به خیابون می آمدیم برای تظاهرات!!!
و جالبه که سریال اصلا تظاهرات مردم رو که نقل و نبات همه جا بود رو نشون نمیده!!! و چون دست اندر کاران سریال حتما و یقینا در اون روزها و توی متن انقلاب در تهران نبوده اند ، نمی دانند چه اتفاقاتی افتاده و از خودشون داستان ساختند!!!
چون مسئولم مسئول
آقا کات کن بریم
دختر شما همه چی بلده قربرونت برم!!
سلام
انجمن ایران و آمریکا در خرمشهر وجود داشت .
مکانش هم نزدیک موزه دفاع مقدس الان بود
مثلا کدوم سریالها ؟
آرایشگاه زیبا ؟
تنها زحمتی که به خودشون دادن همون لباسای مدرسه کیمیاست که خیلی هم خنده داره
امان از وقتی که همه بخوان بگن منم تیزبینم و سوتی در آوردم!!
دوستان در مطالب بالا به سریال هزار دستان مرحوم حاتمی اشاره کردند.
اگر سریالهای آقای حسن فتحی رو دیده باشید، شک نمی کنید که کار هر بز نیست خرمن کوفتن!
شب دهم، مدار صفر درجه و همین یک قسمت شهرزاد.
تهران قدیم رو می شه تو اینها زندگی کرد.
بز هم مگه خرمن کوبی میکنه عزیزم ؟؟
درستش اینه :
کار هر کس نیست خرمن کوفتن . گاو نر میخواهد و مرد کهن
بز چیه دیگه .
بز ؟؟!!
1. طرز صحبت اکثر مردم دیپلم به بالاست در صورتی که ان موقع ساده تر بودن مردم
2. از نظر مردم مامورین پلیس رو برابر ساواک گرفته در صورتی که مواقع پلیس به مردم نزدیکتر بود
3.
ضمنا خانم حاجيان اصلا نقششون رو خوب بازي نكردن ،
انگار متوجه عمق فاجعه نیستی عزیز من !
چای نبات بریزم خدمتون ؟
اگه قراره سریالی راجع به اون موقع ها ساخته بشه بهتره کارگردان ها برن از آقای جلیل سامان یاد بگیرن که باید چی کار کنن.
پروانه و ارمغان تاریکی بسیار عالی ساخته شده بودن.
ضمناً دیالوگ های مورد استفاده... دخترای اون موقع انقدر جرأت داشتن که توی روی مامان و باباشون بایستن و غر بزنن؟؟؟ دخترا این طوری با مادر و پدراشون حرف می زدن؟ پسرا انقدر بی عرضه بودن؟؟؟
انقدر مردم جرأت داشتن هر جایی راجع به انقلاب و اعلامیه و این چیزا حرف بزنن؟؟؟
اون طوری که ما شنیدیم اون موقع حتی پدر به پسرش اعتماد نداشته که جلوش حرف بزنه... چه برسه به همسایه و دوست و ...
حیف از 1000 تومن که خرج این فیلما بشه
کلا تاریخ رو توی اون سریال عوض کرده بودن اما همه با لذت تماشا کردن.
حالا رسیدیم دوباره به ایران خودمون و سریالاش هی انتقاد پشت انتقاد.
ما توی آبادان از پنجاه سال پیش تلفن همراه داشتیم ماشیم مدل 1990 داشتیم کولر اسپیلت لپ تاب آبادان دیگر حالا هی ایراد بگیرید.
انتظار واقعیت محاله......................
به نظرم طراح صحنه و لباس با دیدن عکس های قدیمی خانواده خودش بهتر می تونست کارشو انجام بده ...
خیابان سلطنت آباد
مگه صدا وسیما چقدر بودجه داره که بخواد یه شهر بسازه
گیر الکی ندید
می تونستن از صحنه ها و دکورای سریال در چشم باد و سریال وضعیت سفید الهام بگیرن
وقتی 20 روزه فیلمنامه مینویسن و هول هولی فیلم میگیرن همین میشه دییییگ
بازیگر نقش کیمیاشم اصلا خوب نبود
مگه ما دختر نوجوون تو این سن و سال که بااستعداد باشن کم داریم؟؟؟؟؟!!!!!!
علاالدین که نفتی بود استفاده می کردند
این نشانه موفقیت صدا و سیماست هر چند چهارتا ایراد هم داشته باشه
اونم با این دقت. من ترجیح میدم سرم رو بکوبم به دیوار.
کلا خاموش. راحت
برید خودتونو جم کنید بابا
اخه اگه اینا حجاب نداشتن که سریال اصلا پخش نمیشد حتی اگه کلاه گیس هم بود بازم شروع میکردین به مسخره کردن اونا
مشکل ما اینه فقط و فقط و فقط جنبه منفی رو میبینیم
این فیلمی.ک این هم آدم واس درس کردنش زحمت کشیدن و ب این خوبی درش اوردن حقش نیس اینطور راج بش حرف زد ش
نمیگم سوتی نداره داره اما از حق نگذریم همه ی بازیگرا بهترین بازیو داشتن
دم همگی گرم
ممنون بابت تلاشتون
باید به این فیلم بی نظیر ، از دیدگاه یک هنرمند با احساس نگریست تا پی به عظمت و از طرفی عمق فاجعه در آن برد!
واقعا سریال بی نظیریه. انصافا اگر از دیدگاه هنری به این سریال زیبا و نفیس نگاه کنیم ، پی به ارزش آن خواهیم برد.
هر شب به اندازه صد تا فیلم چارلی چاپلین و لورل هاردی می خندم ، طوری که اشک میاد تو چشمام!!!! آخرشم با خانمم دعوام میشه!!! حقیقتا خدا خوشحالتون کنه که ما مردم را اینقدر خنداندید!!!!
تو چند قسمت قبل داشت نشون می داد دور هم داشتن بختیار رو از تلویزیون می دیدن.
اما تو این قسمت تازه شاه داشت می رفت.
فیلمای ایرانی اصولا دچار نقصهای فراوونه
پس یا نگاه نکنید یا انقدم نقدوبررسی نکنید
آخه گریمور چرا اینقد زور میزنی تا زنای اونجا روسیاه کنی؟؟
بایدخدمتتون عرض کنم که هم اهوازیا هم آبادانیا پوستاشون عالی وخیلی بیشتراز شما
سفیده پس اینقدما خوزستانیا روسیاه نشون ندید
وقتی یه سراومدیداهواز به صحت حرفام میرسید آقای کارگردان وتهیه کننده
.
اینجری بود قبلنا
. آره بابا .
و فیلم و زحمتکشی ها رو فراموش کردید
که در حین مراسم ازدواج کیمیا و ارش اهنگ حامد پهلان در حال پخش بود ...
بعدشم توی فیلمای پر هزینه ترمون سوتی بزرگتر داریم بعد ب این گیر دادین؟
مثلا فیلم حضرت محمد ک مادر حضرت کنار ی برکه تو صحرای بی آبو علف عربستان نشستن پرتقال جمع میکنن .
بنظر من صرفنظر از ايراداتي كه در هر كار ايراني و خارجي ديگري هم امكان دارد وجود داشته باشد، سناريو پركشش است و هنرپيشه ها هم قوي هستند.
یکم خودمونو حمایت کنیم فیلم به این خوبی حسوداش نبینن والا
اتحاد خانواده فرخ، شیر زن بودن کیمیا و مهری، مردانگی آرش، نجابت پیمان، رفیق بودن اعضای خانواده، همکاری و همیاری همسایه ها، مرام رفقا اینا رو یاد بگیرین
آبادان نبود که اصن خرمشهر بوداااااا
داداش کیمیا چی گفت؟؟؟؟؟
کاش یه کم از سریال شهرزاد یاد میگرفتن که به تمام نکات ریز و درشت در به تصویر کشیدن تهران32دقت کردن
من دیگه حرفی ندارم.
اهای اونی ک میگی سن مهراوه ب کیمیا نمیخوره ب نظر من ک خیلیم میخوره مخصوصا لباساش و حرکاتش عالیه
حالا فرخ بیاد خبر عقد و عروسی و دانشگاه و طلاق دخترشو یه جا بهش میدن!
تازه اگر دختره ازدواج مجدد نکنه!
نه به ستایش که به خاطر اجازه جد پدری عروسی داشت بهم میخورد نه به این!
دستگاه فتوکپی زمانی که کیمیا می خواست پاسپورت بگیره
دستگاه چاپ برقی که اعلامیه چاپ می کردن
تلفن بود ولی نه اینکه همه تو خونه شون تلفن داشته باشن فکر کنم از 72 به بعد تهران تازه داشت تلفن همه گیر می شد
تو صحنه هایی که ماشین پارک شده هست فقط 4،5 تا ماشین مشخص وجود داره، هر جا که باشه
کلا تاریخ دگرگون شده
، کوره دهات که نبوده
2- اجر سه سانتی دیوااها و ایفون و سالاد و نایلون میوه و خونه های با ارتفاع زیاد و شیشه های مد روز الان و دستگاه کپی و ... همه اشتباهه
3- راستی فرخ چی شد ؟ خانواده و کیمیا ، چه تلاشی دارن میکنن تا فرخ ازاد بشه ؟ ( اینهمه فامیل کیمیا کسی نیست که رسما از فرخ پیگیری بکنه؟)کیمیا که اینقدر پدر رو دوست داره چرا بدون پدر ازدواج کرد؟
4-کیمیا چطور ازدواج کرد ؟ بدون اذن پدر چطور ازدواج کرد ؟ با چه مجوزی ؟ با کدوم قانون ؟
5- مادر کیمیا داره میره خرمشهر اونوقت با دومادش خداحافظی نمیکنه و تازه داماد از رفتن مهری خانم مطلع نیست ؟
6-تا بحال دیدید مهری خانم این بچه کوچیکه رو بغل بکنه و بهش محبت بکنه؟ همیشه بغل این و اونه ؟!!!!!
7- فرزانه از کجا خبر دار شد که کیمیا رته خونه پدریش و با ارش قهر کرده که رفت خونه پدری کیمیا و اونجا عارض کیمیا شد ؟!!!
8- این فیلم اصلا با واقعیتهای جامعه وفق نداره و کاملا سطحی ساخته شده و اصلا برای شعور مخاطب ارزش قائل نیست
یا کسی با شال میرفت دانشگاه؟! تویکی از صحنه ها که کیمیا دانشگاه بود یکی از همکلاسیاش با شال قهوه ای اومده بود!!
اول اینکه همه کامنتاتون رو خوندم و خییییییییلیییی خندیدم خیلی باحال بودین
دوم اینکه از این همه قسمت پخش شده کیمیا حدود 10 قسمتشو دیدم
خیلی از سوتیا رو ک گفتید هم اصن ندیدم
ولی یکیش ایفون تصویری بود ک خودم دیدم اون قسمتی ک ارش میره دم خونه فتحی و فتحی رو کشتن
من بابام خرمشهری هست و گفت فرم مدرسه های دخترونه خرمشهر واقعا این شکلی بوده...
اما درباره حجاب سر و کلاه و روسری بی انصافی نکنید خب فیلم دیگه ... معذوریت دارن
در کل بیشتر از هفته ای 1 بار نمیبینمش و دوسش ندارم
در باره محتواش هم هیچی نمیگم بنظرم ایراد زیاد داشت
اینا هرشب ماکارونی می خورند
اینا هرشب ماکارونی می خورند
ماکارونی بوده منم خوردم
کلا نمیشه گفت خیلی خوبه ولی ادم رو از بیکاری در میاره.ب نظر من مادر کیمیا طرز رف زدنش مزخرفه.و فکر میکنه فقط خودش و خانوادش خوبن و کارای خودش صحیحه.بدم میاااااااااااااییههههههههههههه
کسانی که این قدر راحت انتقاد میکنن واقعا نمیدونن ساختن یک دقیقه فیلم چقدر زحمت داره
چه برسه یک سریال 110 قسمته
خدا خیرشون بده که با ساخت چنین سریالهای طنز و کمدی دل مردم رو شاد میکنن :))
حرف های مایوس کننده نزنین .تیر چرغ برقو چکار میکردند مثلا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
موقعي كه كيميا داشت تو دفترچه خاطراتش درباره اسارت كيوان مي نوشت تو آينه اي كه پشت سرش روي ديوار بود يه مرد كچل پيدا بود
اصلاً این نوحه رو چند ماه بعد از ازدی خرمشهر میخونن
بابای ارش میره پیش دوست بیژن و رو در خونه دوست بیژن صندوق پستی وجود داره
این هم یه سوتییییی
اون قسمتی که بابای ارش میره پیش دوست بیژن روی در خونه صندوق پستی وجود داره
موهاشو ژل زده بود!!!!!!
لپتابم داشتم شیر آشپزخونمون هم چشم تلکتریکی داشت
کی به کیه؟؟
.
پ
با این فیلمیکه ساختین به تمام جنوبیا توهین کردین
حداکثر21سال..احتمالا نخبه بوده جهشی خونده!!!!
آزاده اگر هم چند سال در فرانسه زندگي كرده با آرش و شهريار و غيره فارسي حرف مي زده
و بايد روان حرف بزنه.البته كارگردان خانم هاردي رو براي اين نقش انتخاب كرده و اونم نسبت به بقيه خارجيا بهتر فارسي حرف ميزنه.
ولي در كل فيلمش با همه سوتي هاش بد نبود.
راجع به سریال کیمیا انتقاداتتون رو خوندم .من هم بازی گرم و برنامه ریزی کارگردانه ما فقط از کارگردان اطاعت میکنیم درضمن کارگردان کیمیا خیلی زحمت کشیدن واقعا دستشان درد نکنه با این کمبود بودجه خیلی فیلم خوبی ساختن .به نظرم این ها انتقاد الکی است
چون عينكش دست كيمياست فعلا.
دیگه نمی خواد انتقاد بدید
خداحافظ کیمیا
الفاتحه صلوات