حرمت خرید و فروش اعضای میت!
کد خبر: ۱۳۷۸
تاریخ انتشار: 2015 May 31    -    ۱۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۹:۳۵
دلایل مخالفان برداشت عضو از افراد مبتلا به مرگ مغزی

1. هتک حرمت میت


دلیل عمده مخالفان برداشت عضو از مردگان و پیوند آن به بیماران نیازمند این است که شکافتن بدن مرده و بریدن اعضای او، هتک حرمت میت است:

عمل پیوند اعضا درحقیقت احترامی را که ما به جسد مردگان می گذاریم، زیر سؤال می برد. تشریفات خاک سپاری یک رسم مشترک در تمامی جوامع انسانی است و نهی کردن انسان ها از چنین مراسمی، هتک حرمت بزرگی به هویت انسان محسوب می شود. (نوری زاده و همکاران، 1384: 2)

مخصوصاً اگر میت مسلمان باشد که بنابر تصریح برخی روایات، وجوب رعایت احترام مسلمان، تنها به زمان حیات او محدود نمی شود و احترام او در حال مرگ نیز لازم است و نباید مورد اهانت و هتک قرار گیرد. در مسند احمد حنبل از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «کسر عظم  المؤمن میتاً کَکَسره حِیاه؛ (نوری، 1408: 18 / 370) شکستن استخوان مرده مؤمن همانند شکستن استخوان او در زمان زندگی است.» یا در روایتی از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «ان الله حرّم مِنَ المؤمنین أمواتاً ما حرم فیهم أحیاءً؛ (حر عاملی، 1412: 29 / 329) خداوند حرام کرده است در مورد مردگان مؤمنین، آنچه را در حال زندگی آنها نسبت به آنان حرام کرده است».

در پاسخ به این استدلال باید گفت: از این روایات استفاده می شود تا زمانی که ضرورت ایجاب نکند و امری مهم تر از احترام مؤمن مسلمان در کار نباشد، قطع اعضای مرده مسلمان به منظور دستیابی به غرضی مهم تر از حفظ حرمت و احترام مؤمن صورت گیرد و نجات جان مسلمان یا مسلمانانی متوقف بر برداشت عضو از مرده مسلمان و پیوند آن به بیماران در شُرُف مرگ باشد، در این صورت، مقتضای «قاعده تزاحم» جواز، بلکه وجوب آن است. (حبیبی، 1380: 117)

2. تعدی به قوانین نظام آفرینش

افزایش طول عمر انسان از طریق پیوند اعضا مشکلی است که شاید در تعارض با دیدگاه های خداشناسانه تلقی شود. با این یورش علمی، قاعده و نظام مادی قدیمی عالم هستی به هم ریخته، سرانجام ما درمی یابیم که فنّاوری های جدید ما را مجبور کرده است تا گاهی در این پرسش قدری تأمل کنیم؛ آیا قوانین جامعه می تواند در تناقض با چیزی که ما آن را قوانین طبیعت می شناسیم، ازجمله احترام به رسومی مانند پیوندهای خانوادگی و ارزش های دینی ـ فرهنگی باشد؟ (نوری زاده و همکاران، 1384: 2)

برخی از گروه های مذهب بودا نیز معتقدند طولانی کردن زندگی انسان با پذیرش ارگان بدن فرد دیگری به وسیله پیوند اعضا، غیر طبیعی و غیر اخلاقی است. همچنین انتظار مرگ دیگران برای ادامه حیات در دیدگاه آنها غیر اخلاقی است. (باقری چیمه، 1387: 22)

این استدلال نیز به این دلیل قابل پذیرش نیست که حفظ سلامتی، پیشگیری از ابتلا به بیماری و درمان بیماری ها از بدیهیات عقلی است و شرع نیز آن را تأیید کرده، حتی واجب می داند. بنابراین به کارگیری شیوه های درمانی با رعایت حدود الهی امری پسندیده، بلکه لازم است.

3. داشتن عواقب منفی اجتماعی

پذیرش جواز برداشت اعضا جهت پیوند و توصیه به آن، موجب عواقب منفی اجتماعی است که بسیاری از آنها قابل کنترل نخواهد بود. ابوالاعلی مودودی (م. 1399 ق) از نویسندگان اهل سنت می گوید: اگر ما مثلاً هبه چشم را بپذیریم، مسئله به همین جا ختم نمی شود؛ بلکه ممکن است اعضای دیگر هم از منافع دیگری برخوردار باشند و اگر راه استعمال اعضا را باز بگذاریم، چیزی از انسان باقی نمی ماند که در قبر دفن شود. سپس اضافه می کند: حرمت جسد انسان به دلیل حرمت داشتن نفس انسان است و وقتی حرمت جسد انسان به طورکلی از بین رفت، به کارگیری اعضای سودمند انسان بعد از مرگش در این حد باقی نمی ماند و به چیزهای دیگر منجر می شود. از چربی بدن او برای به دست آوردن صابون استفاده می شود (چنان که آلمان در طی جنگ جهانی دوم به چنین عملی دست زد)، از پوست انسان بعد از کندن و دباغی کردن، کفش و کیف و کمربند ساخته می شود و استخوان و روده ها و دیگر اعضای بدن به کار گرفته می شود و به این صورت انسان به عصر بی فرهنگی بر می گردد که برخی عده ای دیگر را می خوردند.

وقتی به کار گیری یک عضو را در معالجه بپذیریم، چگونه ممکن است از به کارگیری جسم انسان به شیوه های مختلف جلوگیری کنیم؟ چرا که هر روزه استعمال های سودمندی از اعضای دیگر پدیدار می شود.

در پاسخ به این موضوع باید گفت در صورتی که با وضع مقررات و به کارگیری احتیاط های لازم بتوانیم جلوی این مفسده را بگیریم، قطعاً این امر نمی تواند دلیلی بر منع باشد؛ چنان که در حال حاضر در کشورهای مختلف به صرف جواز عمل اکتفا نکرده اند و مقررات ویژه ای را برای سامان دهی اهدا و برداشت و کاشت اعضا در نظر گرفته اند. (آقابابایی، 1386: 93 ـ 92)

4. حرمت خرید و فروش اعضای میت

برخی از فقهای شیعه و سنی با استناد به آیه «‏إ نَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَه وَ الدَّم ... » ( بقره / 173) و «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَه وَ الدَّم ...» (مائده / 3) و روایاتی که مطلق خرید و فروش و استفاده از مردار را ممنوع کرده و در زمره وجوه حرام شمرده اند، هر نوع بهره وری و خرید و فروش اعضای بدن مردگان را جائز ندانسته اند و معتقدند جسم انسان محل خرید و فروش نیست.

این استدلال صحیح نیست؛ زیرا مستفاد از ظاهر این آیات و قرائنی که در آیات بعدی و روایات دیگر وجود دارد، این است که از استفاده نامشروع و خوردن میته نهی شده است، نه هر گونه استفاده مشروع و عقلایی و خرید و فروش. (حبیبی، 1380: 110)

5. امکان سوء استفاده های احتمالی از اعضای بیماران مرگ مغزی


یکی از دلایل مخالفان خرید و فروش عضو بیماران مرگ مغزی را می توان در امکان سوء استفاده های احتمالی از سوی برخی پزشکان، افراد سودجو و حتی ثروتمندان دانست. لذا احتمال وجود استثمار از مسائل مهمی است که خرید و فروش عضو را غیر قابل قبول می نماید؛ ازجمله:

الف) پزشکان دقت کافی را در اولویت بندی بین گیرنده و دهنده عضو به کار نبرده، کمتر به مسائل و عواقب پزشکی پیوند می پردازند و در  واقع حرف اول در اولویت بندی، دادوستد اعضا است که معیار انتخاب آن هم پرداخت پول بیشتر خواهد بود.

ب) با پرداخت هزینه از طرف کسانی که درآمدهای بیشتری دارند، روزبه روز بر قیمت اعضا افزوده می شود و در نتیجه موجبات محرومیت خانواده های کم بضاعت را از اعضای پیوندی فراهم می آورد.

ج) مجاز شمردن بی حد و حصر خرید و فروش اعضا در منطقه ای از جهان، با جلب خارجیان ثروتمند به مشکلات تجارت اعضا می افزاید و ممکن است عواقب غیر قابل کنترلی به دنبال داشته باشد. (لاریجانی، 1378: 150)

در پاسخ باید گفت مشکلات موجود نمی تواند دلیلی موجه برای منع استفاده از اعضای بیماران مرگ مغزی باشد؛ بلکه نیازمند کنترل و در نظر گرفتن راهکارهای منطقی است؛ چرا که گاهی درمان برخی از بیماری های صعب العلاج ـ حداقل تا به امروز ـ جز از طریق پیوند اعضا امکان پذیر نیست. امید است با پیشرفت های چشمگیر علمی و فنّاوری های نوین پزشکی در عرصه شبیه سازی و سلول های بنیادین شاهد تحولات اساسی در درمان این گونه بیماری ها باشیم.

دلایل موافقان برداشت عضو از افراد مبتلا به مرگ مغزی


1. نقش حیاتی پیوند در حفظ جان انسان

از آیات قرآن کریم (1) و بسیاری از احادیث و همچنین سخنان علمای دینی، این نکته به خوبی استفاده می شود که حفظ جان اهمیت ویژه ای دارد تا آنجا که تقیه کردن برای حفظ جان خود یا دیگری لازم (2)می باشد و مسئولیت پذیری از ناحیه حاکم ستم پیشه ـ که در شرایط عادی شدیداً محکوم است ـ در راستای چنین هدفی مجاز دانسته شده است. همچنین بسیاری از محرمات در صورت تزاحم با حفظ جان خود یا دیگری، جایز و واجباتی نیز حرام شمرده شده است.

بنابراین می توان گفت: در تزاحم بین نجات جان انسان و حرمت تشریح، شارع مقدس نجات جان انسان مسلمان را بر حرمت تشریح مقدم داشته است. در موارد پیوند اعضا هم نجات جان مسلمان بر تشریح بدن مسلمان دیگر متوقف است ـ در صورت عدم دسترسی به جسد غیر مسلمان ـ و در این صورت ممکن است راه، منحصر به تشریح شخص خاصی نباشد؛ ولی باید جسد فردی از نوع مسلمان برای نجات فرد دیگری تشریح گردد. حاصل آنکه، این حرمت در مصادیقی برداشته شده است.

به بیان دیگر، لزوم حفظ جان مسئله ای نیست که به دلیل توقف بر تشریح حرام بتوان آن را نادیده گرفت؛ گذشته از اینکه تشریح میت در چنین مواردی، طبق برخی آراء اصلاً از مصادیق حرمت به شمار نمی آید. علاوه بر موارد یادشده، مواردی هم چون تشریح بدن برای کشف بیماری، دستیابی به شیئی که اهمیت خاصی برای جامعه دارد ـ مثل نقشه نظامی ـ یا کشف مطالب پزشکی جدیدی که جامعه به آن نیازمند است، دستیابی به اطلاعاتی درباره یک بیماری خاص که زندگی مردم را تهدید می کند و ... هم از مصادیق دیگری است که فقها به جواز تشریح در آن موارد فتوا داده اند. با آنکه برخی از آنها اهمیتی به مراتب کمتر از اهمیت حفظ جان مسلمان دارند. (آقابابایی، 1386: 114)

در مسئله تزاحم بین تشریح بدن شخصی برای نجات جان دیگری، اطمینان به نجات لازم نیست و همین که احتمال عقلایی باشد، کافی است.

2. رفع عسر و حرج از بیماران نیازمند به پیوند اعضا


کمبود عضو پیوندی و راه های قابل قبول اخلاقی برای تأمین اعضای مورد نیاز، مخصوصاً در بیماران مبتلا به سیروز کبدی که تنها درمان قطعی این بیماران، عمل پیوند کبد است، از مهم ترین مباحث در این حیطه می باشد. در سراسر دنیا لیست انتظار افرادی که نیاز به پیوند دارند، هر ساله به طور جدی در حال رشد است؛ در حالی که تعداد افراد اهدا کننده به طور نسبی ثابت مانده است و به تقاضای روزافزون پیوند اعضا هم نمی رسد. برای نمونه، متوسط تعداد بیماران دچار نارسایی کلیه در جهان، حدود 100 نفر در میلیون در سال برآورد شده که فاصله بسیار زیادی با تعداد کلیه های اهدایی از افراد مبتلا به مرگ مغزی دارد. این تعداد در آمریکا حدود 16 در میلیون، در استرالیا حدود 13 در میلیون و در اروپا حدود 15 در میلیون گزارش شده است. تعداد سالانه بیماران دچار نارسایی کلیه در ایران سالانه حدود 7000 نفر برآورد شده است. هر ساله صدها نفر از مردم کشورمان به دلیل نارسایی کلیوی و عدم  دستیابی به کلیه پیوندی می میرند و هزاران نفر به کمک دستگاه های دیالیز، علاوه بر هزینه سرسام آور، زندگی مشقت باری را می گذرانند. (ظهور و بزرگ مقام، 1382: 51)

در حالی که در صورت امکان پیوند، به خصوص در بیماران کلیوی، علاوه بر کاهش قابل توجه هزینه های دیالیز، بیمار با پیوند عضو می تواند به زندگی عادی خود برگردد و به مشکل نارسایی کلیوی خود به طورکلی خاتمه دهد و از عسر و حرج نجات یابد. البته قانونی و شرعی بودن این مورد، محل بحث و گفتگو است که باید در جای خود به آن پرداخته شود.

دیدگاه اسلام

در اسلام، انسان اشرف مخلوقات و خلیفه خداوند روی زمین است: «وَ إ ذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَه إ نِّی جاعِلٌ فِی الْأ رْض  خَلِیفَه ... .»(بقره / 30) به انسان عقل و اختیار عطا شده و در مورد سلامت خود مسئول شناخته شده است. همچنین حیات مقدس و حفظ آن وظیفه است. خداوند در قرآن برای زندگی انسان حرمت قائل شده، می فرماید: «مِنْ أ جْل  ذلِکَ کَتَبْنا عَلی‏ بَنِی إ سْراییلَ أ نَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بغَیْر  نَفْس   أ وْ فَسادٍ فِی الْأ رْض  فَکَأ نَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَ مَنْ أ حْیاها فَکَأ نَّما أ حْیَا النَّاسَ جَمِیعاً ... .» (مائده / 32)

این آیه به صراحت به پیشرفت های پزشکی در نجات جان انسان ها مشروعیت می بخشد و ممنوعیت خودکشی و مرگ ترحم آمیز (اتانازی) را موجه می سازد. دانشمندان مسلمان با  توجه به قرآن کریم و احادیث پیامبر اسلام(ص) درباره حفظ سلامتی و پیشگیری از بیماری ها، مجموعه تألیفات طب النبی را در باب آداب و اخلاق پزشکی از دیدگاه اسلام گرد آوری کرده اند. داشتن تعهد و مسئولیت طبیب، کسب تخصص، دقت در کار و پرهیز از هرگونه سهل انگاری در امر طبابت و توجه به سلامت جسم و اندیشه بیماران از مهم ترین نکات اخلاق پزشکی در طب نبوی بیان شده است. (جعفری دهقی و تابعی، 1373: 90)

عموم دانشمندان جهان نیز به سوگندنامه بقراط در پزشکی معتقدند؛ اما در نزد پزشکان اسلامی این سوگندنامه با اندک تصرفی به «سوگندنامه پزشک مسلمان» شهرت دارد. این سوگند نامه شامل موارد زیر است:

ـ متعهد شدن به حفاظت از حیات انسانی در همه مراحل و شرایط.

- حداکثر تلاش برای نجات انسان ها از مرگ، بیماری و درد و اضطراب.

ـ خود را یکسره به خدا سپردن.

ـ عرضه کردن مراقبت های پزشکی به افراد نزدیک یا دور، پرهیزکار و گناهکار و دوست و دشمن. (حسینی دهمیری و سلیمی نوه، 1388: 156)

همچنین در اسلام از علم و تحقیقات علمی استقبال فراوانی شده و حتی یک واجب کفایی محسوب گشته است و همواره مسلمانان به تلاش برای پیشرفت و برتری علمی تشویق شده اند: «طَلبُ الِعلم  فَریضَهً عَلى کُل  مُسلِم  وَ مُسلِمَه»، «اُطلُبُوا الِعلم وَ َلو بالصِین» و صدها حیث دیگر نشانگر اهمیت علم در رفع نیازهای دینی و دنیوی انسان است. در اسلام علم و عمل با هم بوده، مقید به ارزش های ایمانی و اخلاقی هستند. پایه علم در اخلاق و تهذیب نفس و پالایش روح قرار داده شده و از آنجا که پاره ای از ارزش های اخلاقی در دین تثبیت شده است، رمز ماندگاری اخلاق نیز در دین نهفته است و نمی توان میان دین و اخلاق جدایی قائل شد. بر همین اساس، کل زندگی بشر باید رنگ و لعاب دینی داشته باشد. (همان: 157)

از آنجا که فرهنگ حاکم بر جامعه ما یک فرهنگ اصیل اسلامی است، باید اقدامات جدید پزشکی و نوآوری ها و از جمله مسئله پیوند اعضا منطبق بر موازین اسلامی باشد و به مسائل و مشکلات اخلاقی موجود در جامعه اسلامی توجه ویژه شود، وگر نه در تجربه به شکست خواهد انجامید؛ چرا که اگر این مسئله قانونی هم باشد و دولت اجازه آن را صادر کند، مردم به عنوان مجریان اصلی موضوع کنار می کشند و به دلیل محذورات اخلاقی تن به پیوند نمی دهند.

موانع و مشکلات موجود در پیوند اعضا

منظور از موانع، عواملی است که سبب رکود اهدای عضو و توسعه پیوند اعضا می شود که به برخی از مهم ترین موانع اشاره می شود:

ـ کمبود اعضای اهدایی به خصوص در کشورهای آسیایی؛ این مشکل زمانی به یک مشکل جدی مبدل می شود که بیماران بر اثر پیشرفت بیماری و ناراحتی حاد کبدی یا نارسایی های شدید قلبی یا کلیوی بیش از این قادر نباشند تا در انتظار دریافت عضو پیوندی به سر برند و ادامه این وضعیت به مرگ آنان منجر شود و تنها راه نجات این بیماران منحصر به پیوند عضو باشد. (حبیبی، 1380: 160)

ـ باورهای مذهبی، فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعی، ارتباطات فامیلی و سطح آگاهی مردم؛ تغییر برخی باورها و آداب و رسوم اجتماعی نادرست و نیز میزان آگاهی و نگرش افراد در مورد جنبه های مختلف پیوند اعضا تأثیر زیادی در افزایش تعداد اهدا کنندگان خواهد داشت. (ارجمند و دیگران، 1387: 350) از آنجا که فرهنگ ها و مذاهب مختلف در جوامع، تأثیر زیادی در تصمیم گیری اخلاقی در امر پیوند اعضا دارند، با  توجه به تفاوت در اعتقادات و مذاهب در کشورهای مختلف نمی توان در برخی موضوعات مرتبط با امر پیوند، قوانین اخلاقی واحدی در دنیا انتظار داشت که با توسل به آنها بتوان عمل اخلاقی و غیر اخلاقی را تعریف و تبیین نمود. (لاریجانی، 1383: 44)

ـ ضعف کمی و کیفی آموزش علوم پزشکی در زمینه پیوند اعضا و در نتیجه کمبود نیروی انسانی در برخی از زمینه های تخصصی و ضعف علمی بسیاری از نیرو های موجود. (نوری زاده و همکاران، 1384: 3)

ـ هزینه بالای پیوند اعضا؛ برخی معتقدند هزینه های پزشکی باید در راه برنامه های مراقبت های اولیه بهداشتی خرج شود، نه اینکه برای اقدامات نمایشی و پر خرج و کم بهره نظیر پیوند اعضا به مصرف برسد. لذا از نظر اخلاقی، روش درمانی پیوند اعضا و سرمایه گذاری مبالغ کلان جهت درمان معدودی بیمار با چالش مواجه می شود. (حبیبی، 1380: 161)

ـ فقدان قوانین برای حمایت از متخصصان و مبتکران و وجود قوانین و مقررات دست وپاگیر.

ـ عدم وجود اتفاق نظر علما و مراجع معظم تقلید در مورد مسائل مربوط به پیوند اعضا.

نتیجه

به نظر می رسد در حل معضلات مرتبط با هزینه زیاد نگهداری بیماران مرگ مغزی و امید بخشی به بیمارانِ نیازمندی که در نوبت پیوند اعضا قرار دارند، اجرای قوانین مربوط به مرگ مغزی و پیوند اعضا ضروری است؛ البته با  توجه به موانع موجود در مسئله پیوند اعضای مرگ مغزی و اهدای عضو، بررسی دقیق موضوع از دیدگاه پزشکی، حقوقی، فقهی، اخلاقی و نیز همکاری مناسب جامعه پزشکی، نهادها، سازمان ها و دستگاه های مرتبط ضروری به نظر می رسد تا موانع اجرایی و کمبود امکانات و سوءمدیریت ها برطرف گردد. همچنین با فراهم نمودن زمینه پیوند عضو از جسد و تسهیل آن، از اقدامات غیر اخلاقی و غیر قانونی عده ای سودجو در این زمینه جلوگیری به عمل آید.
منبع: فارس
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار