جنایت هولناک در پی‌ خودنمایی برای «دوستی‌خیابانی» +تصاویر
کد خبر: ۱۳۵۹۸۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: 2019 February 10    -    ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۰

جوان ۲۳ ساله مجردی که در پی خودنمایی برای دوستی خیابانی با یک دختر، مرد ۴۲ ساله بی گناهی را با ضربه چاقو به قتل رسانده است، دقایقی بعد از دستگیری، به تشریح ماجرای این جنایت هولناک پرداخت.

ساعت ۲۳ پنج شنبه گذشته، ماموران کلانتری قاسم آباد مشهد در تماس با قاضی ویژه قتل عمد، از مرگ مرد ۴۲ ساله‌ای خبر دادند که بر اثر وارد آمدن ضربات چاقو به ناحیه سر، از روز چهارشنبه در بیمارستان طالقانی مشهد بستری شده بود، اما تلاش کادر درمانی برای نجات این جوان به نتیجه نرسید واو جان خود را از دست داد. با توجه به اهمیت موضوع، بلافاصله قاضی علی اکبر احمدی نژاد به همراه گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی عازم مرکز درمانی شد و بدین ترتیب تحقیقات قضایی درباره چگونگی وقوع این حادثه مرگبار ادامه یافت.

جنایت هولناک در پی‌ خودنمایی برای «دوستی‌خیابانی»! +تصاویر

بررسی‌های مقدماتی نشان می‌داد: «علی – ر» (مقتول) به دنبال وقوع نزاعی در یک میوه فروشی واقع در بولوار ادیب منطقه قاسم آباد مشهد مجروح شده و به مرکز درمانی انتقال یافته است بنابراین با صدور دستوری از سوی قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، گروه ویژه کارآگاهان با سرپرستی سرگرد نجفی (افسر پرونده) عازم محل نزاع شدند تا به بررسی تخصصی و کارشناسی بپردازند. کارآگاهان بعد از بازبینی صحنه نزاع از طریق دوربین‌های مدار بسته‌ای که این حادثه دلخراش را ضبط کرده بودند برای ادامه تحقیقات به کلانتری قاسم آباد رفتند تا با همکاری نیرو‌های کلانتری سرنخی از ضارب فراری به دست آورند. گزارش خراسان حاکی است: کارآگاهان بعد از چند ساعت تحقیقات شبانه و درحالی که قاضی ویژه قتل عمد نیز در کنار آنان حضور یافته بود به سرنخ‌هایی رسیدند که نشان می‌داد روز حادثه یکی از دوستان علی (مقتول) نیز همراه او بوده است بنابراین با دستور مقام قضایی، این مرد ۳۸ ساله به مقر انتظامی هدایت شد و مورد بازجویی‌های تخصصی قرار گرفت.

جنایت هولناک در پی‌ خودنمایی برای «دوستی‌خیابانی»! +تصاویر

این مرد درباره چگونگی ماجرا گفت: آن روز صبح علی برای انجام یک کار قضایی به دادسرای طرقبه و شاندیز رفته بود که هنگام بازگشت به همراه او تا پلیس راه امام هادی (ع) رفتم. قرار بود علی به گلبهار (محل اقامت مقتول) برود و من هم به خانه خودمان در مشهد بازگردم، اما در همین حال زنگ تلفن علی به صدا درآمد و او بعد از آن که پاسخ تلفن را داد به من گفت: پشت خط پسرخاله ام بود و با من کاری دارد! بیا با هم برویم تا ببینیم چه می‌گوید! دوباره با یکدیگر باز می‌گردیم؟! من ابتدا مخالفت کردم، ولی او گفت: خیلی زود باز می‌گردیم! که من راضی شدم و با هم به آن سوی جاده رفتیم تا این که پسرخاله علی سوار بر یک دستگاه پراید به دنبالمان آمد. درحالی که من او را تا آن لحظه ندیده بودم، سوار خودرواش شدیم و به طرف قاسم آباد رفتیم. نزدیک خیابان ادیب راننده (پسرخاله مقتول) به دنبال فردی می‌گشت، ولی او را پیدا نمی‌کرد تا این که بعد از چند بار دور زدن در همان منطقه، با تلفن خودش با فرد دیگری تماس گرفت و درحالی که «کری خوانی» می‌کرد فریاد می‌زد اگر جرئت داری بیا! و در نهایت با همان فردی که آن سوی خط بود هماهنگ کرد که ناگهان دو نفرکنار خودرو قرار گرفتند. راننده شیشه پراید را پایین کشید و گفت: بگو! ولی آن دو نفر اصرار داشتند که از خودرو پیاده شود! با وجود این راننده هم فریاد می‌زد هر حرفی داری همین جا بگو! هنگامی که این حرف‌ها بین آن‌ها رد و بدل می‌شد در یک لحظه یک نفر چاقویی را بیرون کشید که راننده با دیدن چاقوی طرف مقابل، پدال گاز را فشرد و از صحنه گریخت. ماهم که ترسیده بودیم از راننده خواستیم ما را در همان جا پیاده کند! وقتی من وعلی از پراید پیاده شدیم، پسر خاله او (راننده پراید) هم از محل رفت. در این هنگام بود که علی به من گفت: بیا برگردیم تا ببینیم ماجرای این‌ها چه بود! وقتی جلوتر رفتیم ناگهان جوانی به نام «سجاد» با همان چاقویی که در دست داشت به سوی علی حمله ور شد او هم از ترس به وسط بولوار دوید، اما کنترلش را از دست داد و روی زمین افتاد. وقتی دیدم سجاد با چاقو نزدیک دوستم رسید من هم بلافاصله دخالت کردم و آن جوان (سجاد) را هل دادم که چاقو از دستش رها شد و در همین لحظه دوستم (علی) از روی زمین بلند شد و خود را به داخل میوه فروشی آن سوی خیابان رساند. من از ترس نمی‌توانستم جلو بروم، ولی آن جوان دوباره به سمت میوه فروشی رفت و از شدت عصبانیت بسیاری از میوه‌ها را با ضربات چاقو شکافت و چند ضربه هم به دوستم زد که بعد از فرار سجاد، دوستم خون آلود کنار خیابان افتاد، او را به بیمارستان رساندیم که متاسفانه امروز فهمیدم جان خود را از دست داده است! گزارش خراسان حاکی است، در حالی که هویت متهم به قتل شناسایی شده بود، کارآگاهان ورزیده پلیس آگاهی در همان ساعات اولیه بامداد، راهی منطقه ادیب شدند، ولی کسی در منزل آن‌ها حضور نداشت کارآگاهان با دستور قاضی احمدی نژاد منزل را تحت پوشش‌های مراقبتی درآوردند تا این که صبح روز بعد خانواده متهم از مسافرت بازگشتند و با همکاری آن‌ها و در حالی که هنوز متهم از مرگ فرد مجروح خبر نداشت، به محل استقرار کارآگاهان هدایت شد و حلقه‌های قانون به دستانش گره خورد. این جوان ۲۳ ساله در اعترافاتی تلخ و در حضور قاضی ویژه قتل عمد گفت: از مدتی قبل با دختری که در یکی از بازار‌های تجاری معروف منطقه سی متری طلاب فروشندگی می‌کرد، آشنا شده بودم تا جایی که این ارتباط خیابانی به وابستگی شدید عشقی کشید! در همین بین بود که فهمیدم جوان دیگری (پسر خاله مقتول و راننده پراید) هم با آن دختر که عشق من بود طرح دوستی ریخته است! به شدت عصبانی شدم و چند بار با او قرار گذاشتم، ولی هر بار بنا به دلایلی این دیدار صورت نگرفت تا این که روز حادثه (چهارشنبه) دوباره در نزدیکی محل سکونتم در بولوار ادیب قرار گذاشتیم که این حادثه رخ داد و مردی را که مجروح شد ندیده بودم! گزارش خراسان حاکی است، در همین حال وقتی قاضی احمدی نژاد اتهام یک فقره قتل عمد را به متهم تفهیم کرد، ناگهان او با شنیدن ماجرای مرگ مرد ۴۲ ساله خود را روی زمین رها کرد و اشک هایش سرازیر شد چرا که فکر نمی‌کرد به همین راحتی دستش به خون آلوده شود و به عنوان قاتل پای میز محاکمه بنشیند! متهم در ادامه تحقیقات و در دفاع از خود مدعی شد: زمانی که علی (مقتول) به سمت من آمد چاقویی در دست داشت که با دسته آن ضربه‌ای به زیر چشمم زد و زمانی که چاقو از دستش افتاد من آن را برداشتم و داخل میوه فروشی ضرباتی به سر و صورتش وارد کردم! بنابراین گزارش، تحقیقات بیشتر درباره این جنایت هولناک در حالی ادامه دارد که متهم با صدور قرار بازداشت موقت در اختیار کارآگاهان اداره جنایی قرار گرفته است.

روزنامه خراسان

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۷/۱۱/۲۱
0
5
عچب خر تو خری است همه چاقو دارند
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار