خشمِ متراکم در فضای مجازی
کد خبر: ۱۳۲۳۱۴
تاریخ انتشار: 2019 January 04    -    ۱۴ دی ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۰
لطفاً به کمک اندیشمندان مختلف و دلسوز ایرانی که تعداشان هم کم نیست، برای این خشم‌های متراکم و دلایل آن چاره‌ای بیندیشید. این خشم متراکم اگر حل نشود، هیچ اصلاحی را نتیجه نخواهد داد، و تنها ما را به زندگی بر اساس خشم‌های کور غریزی می‌رساند که پُر از دلهره و ترس و ناامیدی است.

خشمِ متراکم در فضای مجازی

خشمِ متراکم در فضای مجازی«تابناک باتو» ـ مانوئل کاستلز، که شاهکار سه جلدی‌اش به نام عصر اطلاعات هنوز هم بی‌رقیب است، در جدیدترین اثرش به نام شبکه‌های خشم و امید به بررسی نقش اینترنت و شبکه‌های اجتماعی در انقلاب‌های عربی می‌پردازد.

شبکه‌هایی که به هیچ‌وجه مجازی نیستند، بلکه تنها یکی از دنیاهای ممکنِ لایپ‌نیتسی هستند که مدرنیته ایجاد کرده است. این دنیای ممکنِ تازه، امکان زیستی دیگر را برای انسان فراهم آورده‌اند. آن‌هم زیستی که شهروندانِ آن بیشتر از فضای بیرونی، سه نیاز اصلی روان‌شناسی‌شان، یعنی نیاز به ارتباط، نیاز به احساس خودمختاری و آزادی، و احساس شایستگی و تأثیرگذاری‌ برآورده می‌شود.

در میان شهروندانِ این دنیای تازه، سلسه مراتب قدرت وجود ندارد و هر که مجاز است نظر خودشان را بگوید؛ احساسِ دیده‌شدن، مهم بودن و مفید بودن نمایند؛ ارتباط‌های دلخواه شکل دهند؛ از هر جایی خبر بگیرند و خبر بدهند و از این طریق احساس قدرت نمایند؛ و بدون وجود نیروی جباره‌ی حکومت (که افلاطون آن را شرّ ضروری می‌نامید: شرّ از آن جهت که آزادی و اصالت انسان را می‌گیرد؛ ‌و ضروری بدان جهت که آدمیان بدون وجود آن همدیگر را پاره پاره می‌کنند)، اراده‌ی فردیِ خود را با کمترین هزینه، از طریق نگاشتن، هشتگ زدن و تِرند کردن پیش ببرند و آن را به یک موج اجتماعی و اعتراضی تبدیل نمایند.

در آنجا او از عبارت «خشم متراکم» استفاده می‌کند. خشم متراکم مربوط به جوامعی است که فاصله‌ی جامعه‌ی مطلوب با جامعه‌ی موجود زیاد است، و یا تصویر ذهنی شهروندان بر این اساس شکل گرفته است که فاصله‌ی آنچه می‌خواهند با آنچه هست بسیار است. این فاصله از سویی در آنها اضطراب ایجاد می‌کند، و این اضطراب به خشم، تولید محتواهای ناشی از اضطراب و خشم، و به اشتراک گذاشتن این خشم منجر می‌شود.

این اشتراک، به زودی مشترکان خود را پیدا می‌کند، که بر اساس این محتوای مشترک یک جامعه‌ی کوچک تشکیل داده، به تولید خبر، افشاگری و حتی جعل خبر می‌پردازند و بدین واسطه به یکدیگر قوت قلب و امیدِ پیروزی می‌دهند. وقتی شهروندان این دنیای مجازی که حول محتوایی مشترک جمع شده‌اند، به تعداد مطلوبی برسد که احساس پیروزی بر رقیب و یارگیری از میان تماشاگران نمایند، آنها حرکات خود را دنیای بیرونی می‌کشانند و جنبش‌‌های اجتماعی به جنبش‌های اعتراضی تبدیل می‌شود. او در این کتاب به بررسی جنبش‌های اعتراضی در کشورهای عربی و نقش اینترنت در آنها می‌پردازد.

البته این جامعه‌ی تازه همچنان دو خطر در کمین دارد: تولید افراد میان‌مایه به‌واسطه‌ی افرادی که در سطحی‌ترین لایه‌ی اطلاعات گیر می‌کنند و دانشِ آنها به‌واسطه‌ی هیجان‌های سطحی تعیین می‌شود و نه تحلیل روشمند و ساختاری. این آفت را نیکلاس کار، پژوهشگر امریکایی حوزه‌ی فناوری و اینترنت، در کتاب «اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟» به خوبی توضیح می‌دهد.

خشمِ متراکم در فضای مجازی

جبّاریت رسانه‌ای. همان‌طور که در فضای بیرونی، حقیقت بسیاری از امور اجتماعی بر اساس میزان قدرت اقتصادی و سیاسی طبقات خاص پیش می‌رود، در فضای رسانه‌ای نیز قدرت رسانه‌ای تعیین‌کنندگی بسیاری دارد. باید توجه داشت که با وجود عدالتی که فضای مجازی در دسترسی به اخبار پدید آورده‌اند، اما همچنان طبقه‌ی قدرتمندی وجود دارد که به جای کشف حقیقت، به جعل حقیقت در راستای مقاصد خود می‌پردازد و از میان شهروندان این دنیای مجازی به یارگیری سربازان بی‌جیره و مواجب می‌پردازد. سقوط برخی نظام‌های سیاسی در صدسال گذشته، محصول جعل حقیقت‌هایی بوده است که هیچ‌گونه صدقی نداشته‌اند، اما به نهضت‌های اعتراضی بزرگی انجامیده‌اند.

خواندنِ این کتاب را به مسئولان توصیه می‌کنم. خشمِ متراکم در فضای مجازی (به ویژه توییتر) را می‌توان به خوبی دید. انکارِ آن و چسباندنش به ضدانقلاب و دشمن و ...، هیچ کمکی به حل آن نمی‌کند. حتی اگر دلایل این خشم‌ها واقعی نباشند، اما تاریخ نشان می‌دهد که تأثیر گذارند.

لطفاً به کمک اندیشمندان مختلف و دلسوز ایرانی که تعداشان هم کم نیست، برای این خشم‌های متراکم و دلایل آن چاره‌ای بیندیشید. این خشم متراکم اگر حل نشود، هیچ اصلاحی را نتیجه نخواهد داد، و تنها ما را به زندگی بر اساس خشم‌های کور غریزی می‌رساند که پُر از دلهره و ترس و ناامیدی است.

دکتر محسن زندی

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار