به گزارش «تابناک باتو»؛ خیلی وقتها پیش میآید که رفتاری عجیب را در خودمان یا اطرافیانمان دیده باشیم. مثلا من در سالهای کودکی، فروشندهای را سراغ داشتم که با دقتی بسیار زیاد اجناسش را در ویترین مغازهاش میچید؛ گویی با خط کش آنها را نظم میداد و همواره میتوانستی خط تقارنهایی در چیدمان اجناس او بیابی.
کسی این نظم را بر او تحمیل نکرده بود، این نظم واقعا باعث متمایز شدن یا بیشتر شدن فروش او هم نشده بود. در واقع او برای خودش معیارهای سختگیرانهای در مورد نظم وضع کرده بود.
امروز در یکی از سایتهای فرنگی عکسهای مشابهی از افراد کمالگرا دیدم. این عکسها البته بیشتر به جنبه محدودی از کمالگرایی اشاره دارند و مفهوم کمالگرایی خیلی بیشتر از وسواس در نظم و چیدمان است.
مهمترین مشخصههای کمالگرایی، داشتن اهداف بلندپروازانه، جاهطلبانه، مبهم و غیرقابل وصول و تلاش افراطی بـرای رسـیدن به این اهداف است. کمالگرایی را به منزله مجموعهای از معیارهای بسیار بالا برای عملکرد تعریف کردهاند که با «خود ارزشیابیهای» انتقادی افراطی همراه است.
روانشناسان ارتباط کمالگرایی را با بـسیاری از اخـتلالات روانـی بررسی کردهاند، مثل رابطه آن با اضطراب. بیاشتهایی عصبی، افسردگی، اختلالات شـخصیت و تـیپ رفتاری A. همچنین، تفاوتهای فردی مربوط به کـمالگرایی در نـوشتههای روانشناسی عمدتا با اهداف، ایدهآلها و هنجارهای خویشتن یا رفتارهای تقویت خویشتن مربوط دانسته شدهاند.
ابعاد کمالگرایی
بـرای کـمالگرایی،سه بعد پیشنهاد شده که عبارتند از؛
۱- کمال گرایی خویشتنمدار
۲- کـمالگرایی دیگرمدار
۳- کمالگرایی جامعهمدار
کـمالگرایی خـویشتنمدار یـک مولفه انگیزشی است که شامل کوششهای فرد برای دستیابی به «خـویشتن کـامل» است. اما کمالگرایی دیگرمدار، گرایش به داشتن معیارهای کمالگرایانه برای اشخاصی است که برای فـرد اهـمیت بـسیاری دارند،مثل گرایشات کمالگرایانه والدین برای فرزندانشان. نوع اخیر کمالگرایی، با خـصومت و سـرزنش دیـگران همراه است. اما کمالگرایی جامعهمدار برداشتی است که شامل معیارهای کمالگرایانه یا غـیر واقـعبینانه تـحمیلی از سوی دیگران بر فرد است و دسترسی به این معیارهای کمالگرایانه تحمیل شده اجتماعی اگـر مـحال نباشد، حداقل دشوار است.
در هر حال توجه به تفاوت در انواع کـمالگـرایی دارای اهمیت است، چون پژوهشها نشان دادهاند که این ابعاد کمالگرایی، دارای مـشخصه های شخصیتی و مؤلفههای رفتاری بینفردی و درونفردی متفاوتی هستند.
یک پزشک
اما الان دنیا متعلق به پخمه ها شده و عذابی که این موجودات احمق و بی نظم به من میدهند و همواره از دسترنج کمال گرا ها استفاده میکنند باغث میشود که حتی تا مرز خود کشی پیش برویم
خيلي رنج مي برم از اطرافم
اگر در اداره ای پرونده طی 1 روز توسط افراد کمال گرا صادر بشه همین روند برای افرادی که از دید شما نرمال هستن تا 3 ماه طول میکشه و اینو به عینه دیدم.
دیدم که پرونده ای در شرکت بیمه 6 ماه طول کشید تا صادر بشه!
همیشه از کار خوب کمال گرا ها تعریف میشه اما در کمال تعجب براشون نسخه میدن که وسواس فکرس داری یا نیمه خالی لیوان رو نگاه میکنی.
خیلی خنده داره که من نتونم دوچرخه سواری کنم اما به ماهر ترین دچرخه سوار ایراد میگیرم که اشتباه رکاب میزنی!
اجازه بدید من که وسواس فکر دارم از دید شما به روش خودم زندگی و انیقدر برای من نسخه ندید.
بنده کارمند بیمه بودم و برای تفکیک پرونده ها آقایان 3 ماه پرونده ها رو جابجا میکردن وبنده صرفا طی یک روز همه رو تفکیک کردم.
دوست من آزاری که از حانب افرادی نظیر شما و نسخه دادن های شما به امثال بنده میرسه واقعا زیاد هست به حدی که یکبار به خودکشی فکر کردم امیدوارم بدونی که شدت آزار شما بسیار بالاست.
من نه مریضم نه مشکل دار چون اگر اینطور بود قطعا از کار با افراد منظم هم لذت نمیبردم
اما کاش اگر شما واقعا از بودن کنار من آزار میبینید لطف کنید در ادارات اولا با ما کمتر همکاری کنید و افراد با وسواس فکر به قول شما رو در یک واحد قرار دهید در ثانی برای ما نسخه ندید که بیخیال باشیم و نیمه پر لیوان رو نگاه کنیم
الان میتونید بفهمید که له کردن افراد کمالگرا مثل فردوسی پور و اکبر اعلمی کشور رو به کجا میبره.
تا زمانی که از دسترنج کمالگرا بخورید و مثل افرادی که گفتم از حقوق خودشون منعشون کنید جامعه همین میشه که هست
کمال گراها از زندگی لذت نمی برن و بخاطر واقعیتهای جامعه و عدم انطباق این واقعیتها با تفکرات کمالگراشون خیلی غذاب میکشن و در نهایت حس میکنن در زندگی شکست خوردن و به تمام اهداف و آرزوهاشون مثل شغل دلخواه، همسر ایده ال، وضعیت مالی ایده ال و ... اونجوری که فکر میکردن دست پیدا نکردن.
کارتون چطور پیش میره؟
حالا فکرشو کنید رفتید اداره ای که سالهاست فرد کمال گرایی اونجا نبوده و قواعد قوانینش توسط افراد غیر کمالگرا ایجاد شده
کارتون چطور پیش میره؟
من فکر میکنم علت این حادثه این بوده که آموزش دهنده و شلیک کننده کمالگرا نبودند
مدیریت بی نظم و هیاتی همراه با آموزش هیاتی همین میشه