سرهنگ علی ولیپور گودرزی، در توضیح این خبر گفت: در اسفندماه سال گذشته کشف جسد متعلق به جوانی ۳۲ ساله در محل سکونتش واقع در یک اتاقک استیجاری در منطقه لواسان به کلانتری ۱۶۶ لواسان اعلام شد. با حضور مأمورین در محل و انجام بررسی‌های اولیه مشخص شد متوفی بر اثر اصابت ضربات متعدد جسم تیز به ناحیه گردن و قفسه سینه به قتل رسیده است؛ پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمـد" تشکیل و جهت ادامه تحقیقات در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
نحوه کشف جسد:
یکی از دوستان مقتول که طی تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ وقوع جنایت را به پلیس اطلاع داده بود، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت:: "شب گذشته من و مقتول در حال صرف شام بودیم که فرد غریبه‌ای به خانه مقتول مراجعه کرد و از من خواست تا محل را ترک کنم. حدودا ساعت ۲۳:۳۰ بود که من با مقتول تماس گرفتم، اما او پاسخگوی تماس‌های من نبود تا اینکه صبح امروز زمانیکه برای رفتن به سرکار به منزل وی آمده بودم، با جسد وی در داخل خانه روبرو شدم ".
شناسایی قاتل:
با توجه به اظهارات دوست مقتول، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با انجام چهره نگاری اقدام به شناسایی چهره فرضی و اولیه از فرد ناشناس شب جنایت کرده؛ با بدست آمدن چهره اولیه از این شخص، تحقیقات جهت شناسایی صاحب تصویر فرد ناشناس در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت و با انجام تحقیقات از اعضای خانواده مقتول، این فرد به نام داوود. ص. (متولد ۱۳۵۷) مورد شناسایی قرار گرفت.
در ادامه مشخص شد مقتول به عنوان گچ کار در پروژه‌های ساختمانی کار می‌کرده و داوود نیز پیش از این با مقتول به عنوان گچ کار همکار بوده، اما پس از گذشت مدتی و به علت پیدا کردن اختلاف مالی، دیگر با یکدیگر همکاری نداشتند.
دستگیری قاتل متواری:
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با مراجعه به محل سکونت داوود در منطقه لواسان اطلاع پیدا کردند که وی به صورت ناگهانی محل زندگی خود را ترک کرده و هیچ کس از وی اطلاع ندارد.
با شناسایی تصویر داوود توسط دوست مقتول به عنوان فرد ناشناسی که شب حادثه (جنایت) از دوست مقتول درخواست کرده تا از منزل مقتول خارج شود و همچنین با توجه به دیگر دلایل و مستندات بدست آمده مبنی بر ارتکاب جنایت توسط داوود، دستگیر وی در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
سرانجام با انجام اقدامات ویژه پلیسی، کارآگاهان اداره دهم اطلاع پیدا کردند که داوود با هویت مجعول در یکی از روستا‌های شهرستان تربت حیدریه، به عنوان کارگر ساده مشغول به کار است؛ بلافاصله تیمی از کارآگاهان به این شهرستان اعزام شده و در چهارم شهریورماه در حالیکه داوود خودش را با هویت فرد دیگری به کارآگاهان معرفی کرده بود، وی را دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند.
اعتراف به ارتکاب جنایت:
داوود که پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی و شناسایی از سوی تنها شاهد شب جنایت چاره‌ای جز اعتراف و بیان حقیقت نداشت، صراحتا به ارتکاب جنایت با انگیزه مالی اعتراف کرد؛ وی در اعترافاتش به کارآگاهان گفت:: [ شب جنایت]از مقتول خواستم تا طلب [۵۰۰ هزار تومانی]مرا پرداخت کند، اما او مدعی شد که طلبی از وی ندارم؛ عابر بانک مقتول را برداشته و از وی خواستم تا رمز عابربانکش را به من دهد تا من طلب خودم را از حسابش خارج کنم، اما او همچنان اصرار بر آن داشت که طلبی از او ندارم. مقتول برای گرفتن کارت عابر بانک به سمت من آمد؛ در این زمان با یکدیگر درگیر شدیم؛ ناگهان در حالیکه بسیار عصبانی شده بودم، با چاقویی که همراه خود داشتم چندین ضربه به مقتول زدم؛ مقتول روی زمین افتاد و خون همه جا را برداشت؛ به سرعت از خانه خارج شده و همان شب از لواسان خارج شدم ".
سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت:: با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی رئیس شعبه ۱۰۲ دادگاه عمومی بخش لواسان صادر و متهم جهت انجام تحقیقات در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دارد.
مهر
اگر واقعا طلبكار بوده بايد طلبش را مي داد.ما نمي دانيم فشار زندگي بر روي مردم و در آن روز چگونه بوده است. شايد اين كارگر نگون بخت براي مسئله مهمي نياز به پول خود داشته و آنقدر اضطرار داشته كه عصبي شده است. اينكه مي گويند امانت را بايد پس داد و امانت دار بود براي همين است. اگر اينكار را مي كرد نه او مقتول بود و نه اين كارگري كه از لحاظ امرار معاش در سختي بوده از فرط فشار قاتل مي شد! 500 تومان شايد براي يك كارگر شاهرگ حيات زندگيش هم باشد!