زندگی پر فراز و نشیب دروازه بان تیم ملی ایران
کد خبر: ۱۱۲۹۸۲
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار: 2018 June 23    -    ۰۲ تير ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۷
به گفته خودش بیش از 10 بار داستان زندگی خود را برای هم‌تیمی‌هایش تعریف کرده ولی هیچ‌کس از شنیدن این ماجراها خسته نمی‌شود و همیشه همه گوش شنوای ماجراهای تلخ و سخت زندگی او هستند. او که متولد سال 71 در خرم‌آباد است، از بچگی علاقه بسیار زیادی به..

زندگی پر فراز و نشیب دروازه بان تیم ملی ایران

زندگی پر فراز و نشیب دروازه بان تیم ملی ایرانبه گزارش «تابناک با تو»؛ کارگر نانوا بودم، رفتگر شهرداری بودم، ماشین میشستم، در رستوران ظرف میشستم، شبها در میدان آزادی میخوابیدم...او هیچگاه درمانده نشد تا اینکه....

علیرضا بیرانوند که این سال‌ها با قراردادهای میلیاردی در تیم پرسپولیس تهران و تیم ملی بازی می‌کند، از آن دسته افرادی است که از خانواده‌ای بسیار فقیر و بدون داشتن هیچ امکاناتی خود را به این مرحله رسانده است.

به گفته خودش بیش از 10 بار داستان زندگی خود را برای هم‌تیمی‌هایش تعریف کرده ولی هیچ‌کس از شنیدن این ماجراها خسته نمی‌شود و همیشه همه گوش شنوای ماجراهای تلخ و سخت زندگی او هستند. او که متولد سال 71 در خرم‌آباد است، از بچگی علاقه بسیار زیادی به فوتبال داشته و این علاقه به‌شدت مورد نارضایتی پدرش بوده.

علیرضا در این‌باره می‌گوید: «پدرم اصرار داشت به جای اینکه وقت خود را برای بازی فوتبال بگذرانم کارگری کنم و بتوانم پول دربیاورم.»

این‌طور که دروازه‌بان تیم ملی می‌گوید پدر او هیچ‌وقت او را کتک نزده و همیشه توپ، لباس فوتبال یا وسایل فوتبالی او را پاره می‌کرده که دیگر نتواند بازی کند زیرا می‌دانسته علیرضا چه علاقه‌ای به این ورزش دارد اما او هیچ‌وقت خسته نشده و بالاخره با کار کردن در نانوایی بربری در خرم‌آباد توانسته پدرش را راضی کند که فوتبال هم بازی کند.

این دروازه‌بان می‌گوید: «بالاخره پول‌هایم را جمع کردم و بلیت اتوبوس خریدم و به تهران آمدم. در راه با حسین فیض که مربی تیم وحدت تهران بود همسفر شدم و او به من گفت اگر 250 هزار تومان بدهم من را به تیم می‌برد.»

او ادامه می‌دهد: «من هیچ پولی نداشتم و همین را به فیض گفتم و او با این حال من را به تیم برد. در بازی تدارکاتی درخشیدم ولی این تیم خوابگاه نداشت و در میدان آزادی می‌خوابیدم.»

زندگی پر فراز و نشیب دروازه بان تیم ملی ایران

او با بیان اینکه همه دستفروش‌های آنجا او را می‌شناختند، ادامه داد: «بعدا قرار شد در ازای شستن ظروف یک پیتزا‌فروشی شب‌ها را آنجا بخوابم. در آن روزها به تیم جوانان هما رفتم و در آنجا هم بازی می‌کردم.»

او به‌عنوان تلخ‌ترین خاطره‌اش در آن روزها می‌گوید: «یک بار سعید ریاضی مربی‌مان ساعت یک و نیم شب به رستوران آمد. نمی‌خواستم مرا ببیند، اما تصادفا دید و برایم گریه کرد و گفت چرا تا به حال درباره کار به او نگفته‌ام. بعد از آن به یک کارواش رفتم و مدتی در آنجا کار می‌کردم.

بعد معرفی شدم به شهرداری و هر روز از ساعت 5 در خزانه در حوالی مترو رفتگری کردم. در همه این مدت پدر و مادرم نمی‌دانستند من در تهران کار می‌کنم.» اولین قرارداد این بازیکن با تیم نوجوانان نفت بود. 900 هزار تومان به او پول دادند که آن را به خانواده‌اش داد و به آنها گفت در تهران فوتبال بازی می‌کند.

وقتی از نوجوانان به امید رفت رقم قرارداد او به دو میلیون و 500 هزار تومان رسید. پس از ‌آنکه نفت به لیگ برتر آمد، قراردادش 85 میلیون تومان شد و حالا با قرارداد یک میلیارد و 900میلیون تومانی که قراردادی دوساله با پرسپولیس است برای این تیم بازی می‌کند.

شهرت بیرانوند به بلند پرتاب کردن توپ و دست‌های بلندش است. خودش در این‌باره می‌گوید: «دست‌های بلند من جان می‌داد برای شستن ماشین شاسی بلند».
برای رسیدن به رویاهات هر بهایی که لازم هست بپرداز. خودت را که باور داشته باشی، خداوند برای رسیدن به رویاهایت به تو کمک خواهد کرد.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۷/۰۴/۰۲
11
2
به نظر من این داستان تا حدود زیادی ساختگیه. همه فوتبالیست ها همین داستان یا مشابه آن را برای شما تعریف میکنند. اما در همین فوتبال هم استعداد های فوق العاده ای بودند که چون رابطه نداشتند و حاظر به باج دادن نبودند به هیچ جا نرسیدند.
پاسخ ها
Sina Matin nikoo
| |
۲۲:۲۱ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۷
نخیر کاملا واقعیست چون اقای حسین فیض الان تو وحدت مربی ما هستش و داستانش را درباره ی بیرانوند به ما گفته و وقتی که قسمت اقای حسین فیض درست باشه،بقیش عم درسته
محمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۰۰ - ۱۳۹۷/۰۴/۰۲
0
4
بله از سختی ها میشه به راحتی ها رسید به شرط اینکه تلاش کنی منتها 99% ما ایرانی ها از جمله خودم نشستیم وهی از این میگیم که حقمون رو خوردن وگرنه الان ما در اوج سعادت بودیم!!!
ناشناس
|
Canada
|
۱۶:۵۶ - ۱۳۹۷/۰۴/۰۲
0
2
نابرده رنج گنج میسر نمیشود...........
محمد نصیری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۲۰ - ۱۳۹۷/۰۴/۰۳
2
0
نابرده رنج گنج 5 6 7 8 الی آخر
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۰۲ - ۱۳۹۷/۰۴/۰۵
0
2
افتخار مایی دوستت داریم،‌نوش جونت مثل شیر مادر این پولهات
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار