اختصاصی «تابناک باتو»؛ حاکم محلّی «کُرمانج» به مرکزیّت شهر «قوچان» در قرن سیزدهم شمسی، امیر حسین خان شجاع الدّوله ملقّب به «رشید خان » بود که در سال 1272 شمسی بعد از 35 سال حکومت از دنیا رفت و مردم برای سوگواری او شعر معروف «وای وای رشید خان سردار کُلّ قوچان» را سرودند و عجیب آن که این شعر و موسیقی مُختصّ عَزا بعدها تبدیل به یک موسیقی شاد و ریتمیک شد.
در صفحات تاریخ، ویژگی جالبی از «امیر حسین خان» ثبت شده و آن آلرژی و حساسیت او به صدایِ خَر بوده که در این زمینه آمده است: «به دستور امير حسين خان از هر خَرى كه در شهر صدا می شنيدند، آن خَر را ضبط می كردند؛ یعنی به نفع حکومت مصادره می شد. فرّاشباشى حكومت يك دسته الاغ از اين رهگذر تحصيل كرده(به دست آورده)، باغ تَرهكارى می نمود.
اتّفاقا روزى خَرى از پشت بام خودِ امير حسين خان، بالاى سَر در حمّام رفته به صوتى كه در قرآن تعريف شده (اَنکر الاصوات)، در حالتى كه امير در گفت و گو ميانِ جلو خان (پیشگاه و میدانگاه جلوی در خانه) بوده، خَلط مبحث كرده نَعره برآورده، خاموش شده پايين می آيد. اين خَر مال ِمستأجر حمّام و باركش بود. هر چه فرّاشان جُسته بودند، نديده بودند.
عاقبت خَرِ بی ادب ِجسور شده، نَعره هاى ديگر زده، امير كج خُلق شده حكم به احضار آدم (صاحب خَر) و خَر كرده، فرموده بود: «مگر نگفتم خَرهاى شهر خفه شوند؟!»
خلاصه خَرِ بی ادب را يافته و دهن بسته وارد صفِ سلامِ امير كردند. صاحبِ خَر پانزده تومان جريمه شده، خَر را هم به «ايل بيگى تفنگدار» بخشيده بودند. غالبا خَرها را كه به شهر وارد می كردند. دهنشان را بايد می بستند.»[1]
پی نوشت
[1]شاکری، رمضانعلی، اترکنامه- تاریخ جامع قوچان، انتشارات امیر کبیر، تهران،چ 1،1365 ش.ص 113 برگرفته از افشار قوچانى، على اكبر، تاريخ قوچان قديم، دست نويس 1325، ص 140.
سیّد مرتضی میرسراجی