گفته میشود تمام نابغهها کمی دیوانه هم هستند. برای حل معماهای این مقاله باید کمی ذهنتان را آزاد کنید و آنها را زیاد جدی نگیرید!
۱- در یک بیمارستان روانی یک پزشک و چندین بیمار وجود دارد. همه بیماران پس از مصرف داروی جدید دچار بیماری عجیبی شدند و سعی میکردند یکبار در روز کسی را گاز بگیرند. خوشبختانه این عوارض جانبی فقط یک هفته طول کشید. وقتی همه چیز آرام شد، دکتر متوجه شد که هر بیمار دو بار گاز گرفته شده است. در حالی که دکتر ۱۰۰ بار گاز گرفته شده بود.
چه تعداد بیمار در این بیمارستان وجود دارد؟
۲- یکی از بیماران بیمارستان روانی بیماری دروغگویی دارد. او خطرناک نیست، اما هرروز شغل جدیدی برای خودش تصور میکند و سعی میکند همه را متقاعد کند که شغلش آن است. دکتر به یک شرط وظایف مرتبط با آن شغل را به او میدهد: اگر از عهده آنها برآمد یعنی راست میگوید و میتواند به خانه برود. اما بیمار همیشه شغل دروغینی انتخاب میکند و از پس آزمایشات برنمی آید.
یک روز صبح بیمار گفت: «من آهنگر هستم. مطمئنم»
بنابراین دکتر به او ۵ زنجیر سه حلقهای داد و از او خواست با استفاده از آنها یک زنجیر بسازد. اما فقط اجازه داشت سه حلقه را جدا و ترکیب کند. او از پس این کار برآمد و روز بعد پزشک او را به خانه فرستاد.
آهنگر چطور توانست این کار را انجام دهد؟
۳- یک ساعت ساز پیر در یک شهر کوچک وجود دارد. همه فکر میکنند او دیوانه است. او تارک دنیاست و همیشه با ساعتهایش سرگرم است. تا اینکه یک روز توانست باشکوهترین ساعت دنیا را بسازد. همه ثروتمندان عاشق این ساعت شدند و حاضر بودند پول زیادی بابت آن پرداخت کنند، اما پیرمرد همه پیشنهادها را رد کرد. یک روز او گفت: «هرکدام از شما این معما را حل کند، این ساعت را به او میدهم.» بنابراین جمعیت زیادی هنگام ظهر مقابل مغازه او جمع شدند. ساعت ساز ۹ ساعت جیبی برداشت و گفت: «این ساعتها را باید در ۱۰ ردیف ۳ تایی جا دهید.» یک نفر توانست در ۱۰ دقیقه معما را حل کند و ساعت را ببرد.
شما میتوانید آن را حل کنید؟
۴- سه بار در ماههای دی، فروردین و خرداد از یک سوپرمارکت دزدی شد. دوربینهای امنیتی تصاویر زیر را ثبت کردند:
افسر پلیس به دقت به این عکسها نگاه کرد و همه چیز را فهمید.
او متوجه چه چیزی شد؟
۵- در یک بیمارستان روانی، نقاش در حال رنگ آمیزی دیوارهای سالن اصلی بود. رنگ سمی نبود و بیماران اجازه داشتند آرام آنجا بنشینند و کار نقاش را تماشا کنند. وقتی نقاش مشغول نقاشی یکی از دیوارها بود، یکی از بیماران نزد او رفت و مکالمه زیر بین آنها شکل گرفت.
به نظرتان پاسخ بیمار چه بود؟
(راهنمایی: با کمی شوخ طبعی این سوال را حل کنید)
پاسخ این معما در مطالب فردا منتشر خواهد شد.
2- یکی از زنجیر ها رو باز میکنه و به عنوان رابط زنجیرهای دیگه استفاده میکنه
3- ؟
4- زن باردار
5- پس من می تونم نبردبان رو بردارم
2-یکی از زنجیر هارا باز و به عنوان رابط بقیه استفاده می کند
3-
ooo
ooo
ooo
4- زن باردار
2x+100=7x
5x=100
x=20
بیست بیمار
۲-سه حلقه مثلا زنجیر وسطی از هم جدا شود، با اولی دو زنجیر سمت راست بهم متصل، با دومی دو زنجیر سمت چپ و با سومی دو زنجیر بدست امده قبلی تا یک زنجیر شود
۳-اولین ایده ام تا هشت ردیف رسید !!!
4- خانمی که چرخ دستی همراه دارد، به نظر باردار می اید، امادر طول شش ماه، تغییری در او رخ نداده، پس چیزی را زیر لباسش قایم کرده
۵-