چرا انسان‌هایی که به اخلاق باور دارند، شرارت می‌کنند؟
کد خبر: ۱۰۳۹۳۸
تاریخ انتشار: 2018 March 23    -    ۰۳ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۴
نامگذاری یک فعل غیراخلاقی با کلمات متفاوت که چهره آن را می‌پوشاند. فرماندهان در ابوغریب از لفظ نرم کردن به جای شکنجه کردن استفاده میکردند و رهبران نازی کشتار یهودیان را «پاکسازی اروپا» می‌نامیدند. نمونه‌های دم دستی‌تر این روش استفاده از «اختلاس» به جای دزدی و «شیطنت» به جای خیانت‌های جنسی در ازدواج است.

چرا انسان‌هایی که به اخلاق، باور دارند، شرارت می‌کنند؟

  به گزارش «تابناک باتو»؛ هیتلر مشروبات الکلی مصرف نمی کرد و سیگار نمی‌کشید و عاشق موسیقی و نقاشی بود. از آزار دیدن حیوانات ناراحت می‌شد و برای اولین بار در تاریخ اروپا، قوانین حمایت از حیوانات را وضع کرد. وی حامی محیط زیست و خانواده بود و به زنان احترام میگذاشت. این ویژگی‌ها در کنار کشتارهای وسیع سردرگم کننده است. با این حال این تضادها در هیتلر خلاصه نمیشود، بی‌رحم‌ترین شکنجه‌ گران هم چه بسا پدرانی دلسوز باشند و از دیدن زخمی در انگشت فرزندشان ناراحت شوند.

پرسش اصلی این است که چطور انسانهایی که باور قوی به ارزشهای اخلاقی دارند و در سایر بخشهای زندگی دل‌رحم هستند می‌توانند دست به اعمال غیراخلاقی بزنند؟

چرا انسان‌هایی که به اخلاق، باور دارند، شرارت می‌کنند؟

پاسخ «بندورا» استاد دانشگاه استنفورد چنین است افراد معمولا دست به اعمال ناپسند نمی‌زنند مگر آنکه جنبه‌های غیراخلاقی آن اعمال را برای خودشان توجیه کرده باشند. او این حالت را «غیرفعال کردن کنترل درونی» نامید.

این اتفاق چگونه روی می دهد؟

«بندورا» چند مکانیسم شناختی- روانی را که می توانند باعث غیرفعال شدن کنترل درونی افراد شوند این گونه توضیح داد؛

1- توجیه اخلاقی: با تاکید بر اهداف متعالی رفتار غیراخلاقی طوری توجیه میشود که قابل دفاع یا حتی ستایش‌آمیز به نظر برسد. شستشوی مغزی هم مثالی از این روش است. ترویست های انتحاری با همین روش اقناع می شوند، پاک کردن زمین از گناه، رفتن به بهشت موعود و... .

چرا انسان‌هایی که به اخلاق، باور دارند، شرارت می‌کنند؟

2- تلطیف لغوی یا حسن تعبیر: نامگذاری یک فعل غیراخلاقی با کلمات متفاوت که چهره‌ آن را می‌پوشاند. فرماندهان در ابوغریب از لفظ نرم کردن به جای شکنجه کردن استفاده میکردند و رهبران نازی کشتار یهودیان را «پاکسازی اروپا» می نامیدند. نمونه های دم دستی تر این روش استفاده از «اختلاس» به جای دزدی و «شیطنت» به جای خیانتهای جنسی در ازدواج است.

چرا انسان‌هایی که به اخلاق، باور دارند، شرارت می‌کنند؟

3- مقایسه با دیگران: در این روش فرد با مقایسه رفتار خود با نمونه هایی بدتر از سوی دیگران از عذاب وجدان خود کم میکند. آنقدر تو این کشور دزدی میشه که از زیر کار در رفتن ما جلوش هیچی نیست.

4- جابجایی یا تقسیم مسئولیت: فرد در این حالت مسئولیت را به گردن یک منبع خارجی می‌اندازد یا آن را میان جماعت بزرگی تقسیم می‌کند. در قتل عام "می لای" یک گروه از سربازان امریکایی پانصد غیر نظامی ویتنامی را شکنجه کردند، مورد تجاوز قرار دادند، کشتند و بدن بعضی‌ها را مثله کردند. وقتی 14 نفر از افسران بابت این ماجرا محاکمه شدند مسئولیت را به گردن مافوق انداختند و البته رفع اتهام هم شدند!

چرا انسان‌هایی که به اخلاق، باور دارند، شرارت می‌کنند؟

5- انسانیت‌زدایی از قربانی: منطق کلی این روش مادون انسان در نظر گرفتن سایرین است. هرچه کیفیت انسانی قربانی بیشتر خدشه دار شود، آسیب رساندن به او سهل‌تر میشود. کاکاسیا خواندن برده ها، کم عقل دانستن زنان و... در واقع پیش درآمدی برای همین رفتارهاست.

6- مقصر دانستن قربانی: در این روش خود قربانی مسبب اصلی شرارت قلمداد میشود. کارگرانی که بدرفتاری کارفرما را دلیل دزدی خود میدانند، متجاوزی که می گوید سر و وضع قربانی تحریک آمیز بوده نمونه‌هایی ازاین مکانیسم هستند.
محسن حسن‌زاده

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار