به گزارش «تابناک باتو»؛ به عنوان یک شهروندِ ایران دوست که به این سرزمین، مردمانِ مهربان و شریفش، چرخیدنِ چرخهای صنعتش، و رنگین شدنِ سفرههای کارگران و صنعتگرانش عشق می ورزد، و اندکی هم از تاریخ معاصر میداند که وابستگیِ اقتصادی همانند سرطانی است که سلولهای تاریخ این کشور را جَویده است، متعهد میشوم از روز اول فروردین امسال تا پایان اسفندماهش تنها از کالای ایرانی خریداری و مصرف نمایم. با تصمیم و نگاهِ دیگران هم کاری ندارم. تنها، سهم شهروندی خودم را ادا خواهم کرد.
به قول مولانا؛
تو مگو همه به جنگند و زِ صلح من چه آید
تو یکی نهای هزاری، تو چراغ خود برافروز (دیوان شمس)
اما این اقدام شهروندیِِ من در مجموعهی پیچیدهی اقتصاد و مدیریت کشور تنها بهمثابهی نمکِ سرِ سفره است. این اقدام کوچک من اگر با گامهای بزرگِ حکومتی همراه نباشد، تنها فشارِ خونِ من را بالا خواهد برد. جامعه نیز همانند روانِ انسانی (از منظر پویششناسی روانی فرویدی)، مجموعهی پیچیدهای از نیروها و پویشهای متعارض است که مدام در حال جنگند؛ اگر این تعارضها به سمت هماهنگی نرود، بخشهای کوچکی چون من فقط زیان خواهند دید. یا مدام در حال حسرت و خشم خواهند بود، و یا اضطراب و ترس.
به قول مولانا در دفتر ششم مثنوی؛
این جهان جنگست کُل چون بنگری
ذره با ذره چو دین با کافری
آن یکی ذره همی پَرَد به چپ
وآن دگر سوی یمین اندر طلب
ذرهای بالا و آن دیگر نگون
جنگ فعلیشان ببین اندر رکون
جنگ فعلی هست از جنگِ نهان
زین تخالف آن تخالف را بدان
ذرهای کان محو شد در آفتاب
جنگ او بیرون شد از وصف و حساب
دو گام بزرگ حکومت برای به ثمر نشستنِ این ارادهی کوچک شهروندیِ من در این یکسال، و برای اینکه در پایانِ این یک سال به خاطر تصمیم احساس حماقت، یا اضطراب و خُسران نکنم این است؛
1. تولید محصول با کیفیت داخلی: بعید میدانم هیچ هموطنی باشد که کالایِ خوب ایرانی را که بالاخره یکی از اعضایِ خانواده یا دوستان و بستگانش در چرخهی تولید آن شریک هستند در دسترسش باشد و به تولیدات بیگانگان روی بیاورد. اگر به تولید داخلی اقبال نیست، چون به کیفیت آنها اعتمادی نیست. بعید است که آدم سالم وقتی مثلا ماشین های بی کیفیت ایرانخودرو و سایپا را که سالیانه چند ده هزار کشته و معلول تولید میکنند، با ماشینهای با کیفیت خارجی مقایسه میکند، دلش غنج نرود و انگشت حسرت به دهان نگیرد و مدام به کالای وطنی بد نگوید و برای خارجیاش بهبه و چهچه نکند. لطفا با محصولات خوب و با کیفیت، اعتمادسازی کنید. باور کنید حتی 10 درصد هم کیفیتها را بالا ببرید، 90 درصد باقی را مردم ایران با غیرتِ ملی جبران خواهند کرد. این مردم جانشان را برای ایران هم میدهند.
2. از آن مهمتر، جنس قاچاق است که از خلالِ دندان و گوشپاککن و دسته بیل، تا لوکسترین کالاها، بازارهای ایران را همچون حملهی مغولها فتح کرده است. وقتی سرتاسر بازار پر از جنس قاچاقی است که از مجاری قانونی و غیرقانونی کشور، و آن هم عموماً توسط نورچشمیها و آقازادهها و ژنهای خوب، و رانتخواران اقتصادی و اَبَربدهکاران بانکی و ... وارد شده است و قیمتش برای منی که از قشر متوسط به پایین جامعه هستم چشم چرانی میکند، خرید کالای گرانتر داخلی دشوار است. وقتی خود دولت که مسئول مبارزه با قاچاق است ارادهی جدیای در برابر آن ندارد و خبرهای خوشی از ستاد مبارزه با قاچاق کالا که مرکز فرماندهیِ مبارزه با فساد در کشور است به گوش نمیرسد و به راحتی شاهد به خاک سیاه نشستن واحدهای صنعتی داخلی است، از منِ کارمند ساده چه انتظاری است؟ کالای قاچاق طوری بازار را انحصار کرده که در همین بازارگردیهای نوروزی، وقتی فکر میکردم که هر یک از این جنسهایی که در هر زاویهی بازار خودنمایی میکند، مساوی با بیکار شدن یک کارگر ایرانی و کوچک شدنِ سفرهاش است، بیاختیار اشکهایم سرازیر میشد.
اما با تمام اینها با کمال میل فراخوان نوروزیِ رهبری را به فال نیک میگیرم، و امسال را هم (مثل سالهای قبل) کالای ایرانی میخرم و سهم کوچکِ شهروندیام را به مامِ میهن ادا میکنم؛ اما تکرار میکنم که این سهمِ کوچک من، بدون سهم بزرگ مجموعهی حکومت (از قانونگذاری و اجرا و نظارت و قضا گرفته تا سیاست معقول خارجی و تعامل با دنیا) مانند سفرهای است که در آن فقط نمک باشد. امیدوارم ارگانهای مربوطه نیز چون منِ شهروند، پیام نوروزی امسال را به گوش جان بخرند، و مانند سال نود و یک نشود که شعار «حمایت از تولید ملی» تنها در حد لوگوهای تبلیغاتی بماند.
دکتر محسن زندی
نه کار گر افغان و کشورهای سوریه و عراق و یمنو فرهنگ عربی