ماجرا‌های غم انگیز از سگ‌های وفادار+عکس
کد خبر: ۱۰۱۸۵۴
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: 2018 February 28    -    ۰۹ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۲
سگ‌ها به عنوان بهترین دوست انسان شناخته می‌شوند. برخی افراد گربه‌ها را ترجیح می‌دهند، اما اگر به دنبال حیوان خانگی باشید که محبتش را به شما نشان دهد و به زنده و مرده شما اهمیت دهد، سگ بهترین حیوان خانگی می‌تواند باشد. وفاداری سگ‌ها آنقدر زیاد است که حتی بعد از مرگ هم شما را فراموش نمی‌کنند. در اینجا ماجرا‌های زیبا و غم انگیزی از وفاداری سگ‌ها را می‌خوانید که دلتان می‌خواهد آن‌ها را محکم‌تر در آغوش بگیرید.

شپ

در سال ۱۹۳۶ چوپانی در مونتانا بیمار شد و باید هرچه زودتر به بیمارستان برده می‌شد. سگش، شپ، او را تنها نگذاشت و دنبال مرد به بیمارستان رفت. در حالی که شپ پشت در‌های بیمارستان منتظر او بود، یک راهبه محلی به او غذا داد. متاسفانه چوپان مرد.
 
وقتی جسد او به ایستگاه قطار محلی بردند تا به خانه اش انتقال دهند شپ دنبال قطار رفت. کارکنان ایستگاه سگی را به یاد می‌آورند که ناله‌کنان به دنبال قطاری که تابوت را حمل می‌کرد می‌دوید، ولی قطار با سرعت از این سگ وفادار دور می‌شد.
 
شپ پنج سال در همان ایستگاه ماند. هر قطاری که می‌رسید (حدود چهار قطار در روز) به دقت همه کسانی که پیاده می‌شدند را بررسی می‌کرد تا صاحبش را پیدا کند. شپ به خاطر شب زنده‌داری طولانی خود مشهور شد و کارکنان ایستگاه به او غذا می‌دادند. وقتی پیر شد، شنوایی خود را از دست داد و نمی‌توانست صدای نزدیک شدن قطار را بشنود. به همین دلیل زیر قطار ماند و کشته شد. اکنون مجسمه برنزی شپ در فورت بنتون نصب شده تا یادآور انتظار و وفاداری او برای کسی باشد که هرگز بازنگشت.

ماجرا‌های غم انگیز از سگ‌های وفادار
 


کاپیتان

وقتی مانوئل گازمن در سال ۲۰۰۶ درگذشت، سگ محبوب او، کاپیتان از خانه ناپدید شد. تا یک هفته هیچکس نمی‌دانست سگ کجاست تا اینکه او را کنار قبر صاحبش پیدا کردند. خانواده مانوئل هرگز کاپیتان را به آنجا نبرده بودند و معلوم نیست که او چطور قبر مانوئل را پیدا کرده است. آن‌ها چند بار سعی کردند کاپیتان را به خانه ببرند، اما او فرار کرد و دوباره پیش قبر صاحبش برگشت. گاهی کاپیتان قبر را ترک می‌کند و به خانه آن‌ها می‌رود، اما همیشه شب‌ها برمی گردد و کنار قبر مانوئل می‌خوابد. تا به امروز مانوئل هرروز تا غروب اطراف قبر پرسه می‌زند، ولی از ساعت ۶ کنار قبر می‌خوابد.
 
ماجرا‌های غم انگیز از سگ‌های وفادار
 


گلرت

در قرن سیزدهم، شاهزاده لیولین سگ وفاداری به نام گلرت داشت. یک روز وقتی شاهزاده شیپور شکار خود را به صدا درآورد، همه سگ‌ها به جز گلرت آمدند و شاهزاده با آن‌ها به شکار رفت. به محض بازگشت شاهزاده، گلرت با خوشحالی به سمت او دوید، اما پوشیده از خون بود.
 
لیولین فورا یاد پسر کوچکش افتاد که او را در خانه تنها گذاشته بود. کاخ به هم ریخته بود. گهواره کودک شکسته بود و خون همه جای اتاق پاشیده بود. شاهزاده بی معطلی شمشیر خود را درآورد و گلرت را کشت. بعد از آن بود که صدای گریه پسرش را شنید. او زیر گهواره بود و پشت او یک گرگ مرده افتاده بود. در واقع گلرت جان کودک را نجات داده بود و گرگ خطرناکی که به او حمله کرده بود را کشته بود. شاهزاده به سگ قهرمانش افتخار کرد و مراسم خاکسپاری عمومی برایش برگزار کرد. داستان مشابهی هم در فرانسه وجود دارد. در این داستان، سگ جان کودک را از مار نجات داده بود.
 
ماجرا‌های غم انگیز از سگ‌های وفادار
 


واقیا

در قرن هفدهم در هند، «چاتراپاتی شیواجی» جنگجوی شجاعی بود که جنگید و پادشاه امپراتوری مراتا شد. گرچه از شیواجی با عنوان قهرمان ملی گرایی هندی یاد می‌شود، اما افسانه‌هایی وجود دارد که او همه کارهایش را به تنهایی انجام نداده است. سگ او، واقیا سال‌ها در کنارش بوده است.
 
بعد از درگذشت شیواجی، مراسم سنتی برای سوزاندن جسد او برگذار شد. وقتی هیزم‌ها را روشن کردند، سگ طاقت نیاورد و داخل شعله‌ها پرید و مرد. وقتی یادبودی برای شیواجی ساخته شد، یک یادبود هم برای سگ وفادارش برپا شد. یادبود واقیا تا سال ۲۰۱۲ برای بیشتر مردم محلی بسیار محبوب بود. اما برخی افراد اعتراض کردند. آن‌ها معتقد بودند این مجسمه توهین به شیواجی است. آن‌ها جمع شدند و مجسمه واقیا را پایین کشیدند و در دره انداختند. هفتاد و سه نفر دستگیر شدند ولی یادبود واقیا دیگر هرگز بازسازی نشد.

ماجرا‌های غم انگیز از سگ‌های وفادار
 


فیدو
 
فیدو به معنای «وفاداری» نام یک سگ ایتالیایی و یکی از معدود سگ‌هایی است که در طول حیاتش شناخته شد و یک مجسمه برنزی هم به افتخارش برپا شد. فیدو زندگی خود را به عنوان یک سگ ولگرد در خیابان‌ها آغاز کرد تا اینکه کارلو سوریانی در سال ۱۹۴۱ سرپرستی او را به عهده گرفت.
 
نام فیدو به درستی برای او انتخاب شده بود. او همه جای همراه سوریانی بود. هر روز فیدو تا ایستگاه اتوبوس همراه سوریانی می‌رفت و سپس منتظر می‌ماند تا از سرکار بازگردد. همه چیز تا دسامبر ۱۹۴۳ خوب بود تا اینکه حمله بمب‌گذاری سوریانی را در کارخانه کشت. فیدو منتظر اتوبوس عصر بود، اما صاحبش هرگز برنگشت و فیدو به خانه رفت. اما تا ۱۴ سال هر شب همان ساعت به ایستگاه اتوبوس می‌رفت و منتظر بازگشت سوریانی می‌ماند. به افتخار وفاداری این سگ، شهر به او مدال طلا داد، یک مجسمه برایش ساخت و از پرداخت مالیات معاف کرد.

ماجرا‌های غم انگیز از سگ‌های وفادار
 


سگ دست آموز ماری، ملکه اسکاتلند

ماری، ملکه اسکاتلند، زندگی آشفته‌ای داشت. ۶ روزه بود که پدرش درگذشت و ۹ ماه پس از آن تاج‌گذاری کرد. سپس به فرانسه رفت و وقتی به اسکاتلند بازگشت تاج و تختش را از دست داد. او در فرار به انگلستان، توسط ملکه الیزابت اول دستگیر شد، چون کاتولیک بودن ماری برای الیزابت تهدید به شمار می‌رفت.
 
یکی از چیز‌های ثابت در زندگی ماری مجموعه‌ای از سگ‌های کوچک دست آموز بود که در فرانسه به دست آورده بود. در سال‌های طولانی اسارتش، با سگ هایش صحبت می‌کرد تا از تنهایی درآید. در نهایت، ملکه الیزابت حکم مرگ ماری را امضا کرد، زیرا توطنه‌هایی بود که ماری را به جای الیزابت بر تخت سلطنت بنشانند.
 
وقتی او را برای اعدام بردند، هیچکس متوجه نشد که ماری تنها نیست. یکی از سگ هایش زیر دامن او پنهان شده بود. وقتی سر ماری را قطع کردند، دامنش حرکت کرد و سگ کوچکی از آن بیرون آمد. سگ کوچک که خون آلود شده بود بین سر قطع شده و بدن ماری رفت و به سختی توانستند او را جدا کردند و در نهایت آنقدر گرسنگی کشید تا مرد.

ماجرا‌های غم انگیز از سگ‌های وفادار
 


راسوارپ

وقتی گراهام ناتال از پیاده روی در کوه‌های ولز بازنگشت، دوستانش اعلان خطر کردند. ژانویه ۱۹۹۰ و هوا به شدت بد بود. گروه‌های جستجو یک هفته مشغول جستجو بودند، اما نتوانستند هیچ نشانی از ناتال یا سگش راسوارپ پیدا کنند. در نهایت جستجو به پایان رسید. یازده هفته بعد یک نفر جسد ناتال را کنار یک جویبار پیدا کرد. راسوارپ ضعیف و گرسنه در کنار او بود. یازده هفته در برف و باران در کنار صاحبش مانده بود و آنقدر ضعیف شده بود که باید تا پایین کوه حملش می‌کردند. او آنقدر زنده ماند که در مراسم خاکسپاری ناتال شرکت کند، اما کمی بعد مرد. در سال ۲۰۰۹ یک مجسمه برنزی از راسوارپ رونمایی شد.

ماجرا‌های غم انگیز از سگ‌های وفادار
 


کستیا

در شهر روسی تولیاتی، سگی دیده شد که یک روز کامل کنار یک جاده شلوغ منتظر بود. علیرغم تلاش مردم محلی برای پیدا کردن یک خانه جدید برای سگ، او همیشه به همان نقطه کنار جاده بازمی گشت. بعد از بررسی متوجه شدند که سگ گذشته غم انگیزی داشته است.

او در محل یک تصادف منتظر بوده است. یک دختربچه در این تصادف کشته شده و پدرش هم از شدت جراحات وارده در بیمارستان مرده است و این سگ تنها بازمانده آن تصادف وحشتناک است. به افتخار وفاداری سگ به صاحبش، مردم او را کستیا نامیدند که به معنای وفادار است. کستیا هفت سال همان جا منتظر بازگشت خانواده اش ماند. تا اینکه او را در مراتع کنار جاده مرده پیدا کردند. مردم برای او سوگواری کردند و یک مجسمه یادبود برایش ساخته شد. امروزه عروس و داماد‌های جوان بینی مجسمه را می‌مالند به امید اینکه همسرشان به اندازه کستیا به خانواده وفادار باشد.

ماجرا‌های غم انگیز از سگ‌های وفادار
 


هاچیکو

هیدسابورو پروفسور ژاپنی بود که یک سگ آکیتای کمیاب می‌خواست و در نهایت یکی پیدا کرد و نام او را هاچیکو گذاشت. آن‌ها خیلی زود تبدیل به دوستان جدایی ناپذیری شدند. هر روز هاچیکو با پروفسور به ایستگاه قطار می‌رفت سپس عصر بازمی‌گشت و منتظر صاحبش می‌ماند. یک سال بعد پروفسور ناگهان هنگام سخنرانی مرد. هاچیکو در ایستگاه منتظر صاحبش بود. خیلی زود مردم متوجه این سگ وفادار شدند و برایش غذا می‌آوردند. داستان هاچیکو پخش شده و وفاداریش در ژاپن تحسین شد. مجسمه او در سال ۱۹۳۴ رونمایی شد.

ماجرا‌های غم انگیز از سگ‌های وفادار
 


بابی

جان گری، پلیس ادینبورگی بوده که سگ تریری به نام بابی داشته است. وقتی گری می‌میرد، در گریفریارز کرکیارد دفن می‌شود. اما علیرغم تلاش‌های فراوان، نمی‌توانند بابی را از صاحبش جدا کنند. بعد از ۱۴ سال بابی می‌میرد و او را نزدیک صاحبش دفن می‌کنند و روی سنگ قبرش می‌نویسند: «بابی در ۱۴ ژانویه ۱۸۷۲ در سن ۱۶ سالگی درگذشت. وفاداری و فداکاری او برای همه ما درس است.»
 
ماجرا‌های غم انگیز از سگ‌های وفادار
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۱۶ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
0
5
متاسفانه نام سگ که بسیار وفاداراست راماتحقیرانه برای دشنام بکار می بریم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۵۶ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۹
0
0
الهی دلم کباب شد برو عمو اینجا ادما رو بخاطر نداشتن از بیمارستان میندازن بیرون
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار