سقوط هواپیما چه اهمیتی دارد؟!
کد خبر: ۱۰۱۰۷۳
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: 2018 February 19    -    ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۷:۳۱
مرگ، ما را در بر گرفته است!
ما مسافران دائمی ارابه‌ی مرگیم. اگر چند روزی برای سانچی یا سقوط هواپیمای یاسوج پروفایل‌هایمان را سیاه کردیم یا در اینستاگرام، زانوی غم بغل گرفتیم و در اندوه چند روزه‌ای میان خودمان و مصیبت وارده سردرگم ماندیم، زود فراموشمان خواهد شد؛ زیرا در اینجا اگر از زلزله نمیری، سرمای بعد از زلزله تو را خواهد کشت.
 سقوط هواپیما چه اهمیتی دارد؟!
 
  به گزارش «تابناک باتو»؛ وقتی که میلیون‌ها تن مونواکسید کربن مرگبار وارد ریه‌هایمان می‌شود و کربنش جا می‌ماند و ته‌مانده‌ی اکسیژنش را بیرون می‌دهیم؛ وقتی که ماشین‌های ساخت وطن، تابوت‌های متحرکمان است؛ وقتی که جاده‌ها ما را به بهشت زهرا و بهشت سکینه هدایت می‌کنند، آیا واقعا سقوط یک هواپیما غم‌انگیز است!؟ آیا در میان این انبوه مرگ‌ها، مرگ مسافران یک هواپیما که تنها تفاوتش مرگ دسته‌جمعی‌ است، می‌تواند مایی که به مردن عادت داریم را غمگین کند؟

دیروز کلیپی دیدم که موتورسواری، مردی را بخاطر جای پارک از ماشین پیاده می‌کند و جلوی زنش او را با چاقو می‌کشد و سوار موتورش می‌شود و می‌رود؛ به همین راحتی! این فقط یک نوع مرگ از میان هزاران مرگی‌ست که احاطه‌مان کرده‌اند. مرگ‌هایی که همچون هوا در فضا آکنده شده‌اند و ما نفس می‌کشیم.

دود و آلاینده ها هر سال به اندازه‌ی ده‌ها سقوط هواپیما، جان آدمی را در کلانشهرهایمان می‌گیرد. ریزگردها و خس و خاشاک هم که ریه‌هایمان را تبدیل به کارگاه سفالگری کرده‌اند. دیگر هر نفسی که فرو می‌رود، نه ممد حیات است و نه چون بیرون می‌آید، مفرح ذات!

آب، این عنصر حیات از دو سو ما را می‌کشد. آب‌های تصفیه نشده یا دچار سنگ کلیه‌مان می‌کند یا نیترات و املاحش جانمان را می‌گیرد. بی‌آبی و خشکسالی را هم اضافه کنید به ۱۱۰میلیون لیتری که استخردارهای تهرانی برای شنای گاه به گاهشان مصرف می‌کنند و ۱۰۰میلیون لیتر مصرف مازاد هم به ویلاهای اطراف تهران و کرج بیفزایید که با چاه‌هایشان، سفره‌های زیرزمینی را خالی کرده‌اند و فروچاله‌ها را بوجود آورده‌اند.

ماشین های وطنی، ارابه های مرگ‌اند. پراید و ۲۰۶ و سایر تولیدات وطنی که مونتاژ ناشیانه و بی‌کیفیت خودروهای دو دهه‌ی قبل کُره و اروپا هستند، یا بنزین‌مان را که سرمایه‌ی ملی ا‌ست تبدیل به سم کرده و دود به حلقمان می‌کنند یا در میانه‌ی راه با کوچکترین حادثه‌ای جسدمان را تحویل خانواده‌هایمان می‌دهند. جاده‌هایمان نیز بدتر از بد؛ یا در ترافیک اتوبان‌ها عمر و اعصاب آتش می‌زنیم یا در میان نقاط کورشان جان به جان آفرین تسلیم کرده و رخت از حیات بر می‌بندیم.

ما مسافران دائمی ارابه‌ی مرگیم. اگر چند روزی برای سانچی یا سقوط هواپیمای یاسوج پروفایل‌هایمان را سیاه کردیم یا در اینستاگرام، زانوی غم بغل گرفتیم و در اندوه چند روزه‌ای میان خودمان و مصیبت وارده سردرگم ماندیم، زود فراموشمان خواهد شد؛ زیرا در اینجا اگر از زلزله نمیری، سرمای بعد از زلزله تو را خواهد کشت.

مرگ برای ما یک عادت روزمره است، چیزی مانند نفس کشیدن؛ مرگ ما را در بر گرفته است!

بابک الحاقی
سردبیر مجله رستاک
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۲۱ - ۱۳۹۶/۱۱/۳۰
0
0
دقیقا همین طور است
ناشناس
|
Turkmenistan
|
۱۹:۲۳ - ۱۳۹۶/۱۱/۳۰
0
0
عين حقيقت است دشمن نتوانست با ربروئي كاري كند حالا عواملش در درون كشور ودر دولت ومسؤلين جا داده است كه از داخل همه جيز خراب كنند تا روزي كه مردم نااميد يشوند خدا كيدشون بخودشون بر كردان
حسام
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۴۳ - ۱۳۹۶/۱۱/۳۰
0
0
عالی بود سپاس
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۰۲ - ۱۳۹۶/۱۱/۳۰
0
0
هر چند در ابتدا سنگدلی نویسنده را تداعی می کند ولی رگه های بسیاری از حقیقت در آن وجود دارد. حقایقی تلخ
ناشناس
|
Germany
|
۲۱:۲۵ - ۱۳۹۶/۱۱/۳۰
0
0
پ نه په توقع داریم هیشوخ نمیریم..
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار